این شهید بزرگوار در 21 فروردین ماه سال 1378 بوسیله ی منافقین کور دل در نزدیکی منزل خود ترور شد و به شهادت رسید. روحشان شاد و راهشان پر رهرو.

🌷🌷مهمانی لاله ها🌷🌷 به مناسبت هفته دفاع مقدس برنامه دعای کمیل توسط مداح اهل بیت سیدمجتبی موسوی اجرای گروه سرود ترنم بهشتی وخاطره گویی یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس پنجشنبه :مورخ 1403/7/5 مکان:گلزارشهدای جلال آباد بعدازنمازمغرب وعشا حضور همگان دراین محفل شهدایی تجدیدعهدوپیمان باشهدا است🌷🌷🌷

#قصه_صوتی #قصه_کودکانه 🌃 قصه شب 🌃 🌹 شاپرک و بوته گل سرخ 🦋در یه روز قشنگ بهاری توی یه دشت پر از گل، روی یه بوته ی گل سرخ ، شاپرک کوچولویی به دنیا اومد. خانم شاپرک نگاهی به بچه اش انداخت ، شاپرک کوچولو خیلی قشنگ بود. اون با باز کردن چشماش به مادرش سلام کرد و به اطرافش نگاه کرد. عجب جای زیبایی 🦋کودکان با شنیدن این داستان با مفهوم عبارت «هیچ جای دنیا، خونه ی خود آدم نمیشه» آشنا میشن. ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد.ح 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4

#قصه_متنی_و_تصویر👆 #قصه_کودکانه 🌼پی دی اف 🍎عنوان:همه چیز درباره سیب 🍃 مترجم: زهرا سلیمانی کاریزمه 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 کانال تربیتی کودکانه👇 @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4

دست در دست خداوند #استاد_محمد_عرشیانفر🌹🍃 #پادکست

بود یک مردی و او را یک پسر بالشی گویا بدی بر زیر سر روی دوشش برد او بابای خویش شانه زد گاهی سر و یا مو و ریش لقمه میبردی دهان ش را به دست عشق بابایش پسر کردی چو مست بوسه میزد صورت ش را صبح و شام تا بگیرد شادی او را به کام اشک چشمش کرد گاهی او خوراک او به کرسی می‌نشاند، خود روی خاک چون خزینه گرم شد هر هفته نیز بهر حمام پدر کردی ستیز بهترین جا بر نشاند او را به جای او بشست بابای خود از سر به پای تشنه شد چون آن پدر اندر حمام تکه قندی میفزود در آب و جام آن پدر مرد و پسر هم شد چو پیر یال و کرک ش بر بریخت آشفته شیر یک پسر بود و همان آداب و کار کرده بود پورش پدر گاهی چه خار لقمه بردی در دهانش او به خشم خیره شد اندر غضب با رنگ و چشم خون دل کردی بسی بابا به گفت جمله ها گفتی بسی هم زشت و مفت چون برفتند جمعه ای گرمابه جای خود نشست و پیر مرد بر روی پای تشنه شد بابا و کرد آبش سوال شد پسر بابا ی خود همچون وبال جام آب دادی ز گند آب ش به دست او بسوزاند آن پدر اینگونه پست آن پدر کردی پسر آن دم نگاه ای پسر راه ت چه شد؟ رفتی به چاه! من‌ به قنداب ش بدادم پر زجام! این شود گند آب ریزی چون به کام! آن پسر آید تو را باشد به کار میشوی آخر تو هم اینگونه خار چون بدادی، آن دهند آخر به دست چرخ گردون می‌برد بالا و پست جام سرگین چون بریزد او به جام عاقبت این کار بد گردد تمام امتحان است این جهان هر ماه و سال کی بروید جو ز گندم؟ این محال! هر بدی بد زاید و خیری ز خیر کی توان بی توشه کردن ره تو سیر؟! سعادت صفری جلال آبادی

⭐ای دوست به حنجر شهیدان صلوات / بر قامت بی‌سر شهیدان صلوات⭐ 🌸🌸هفته دفاع مقدس مبارک🌸🌸 مجموعه فعالیت های روستای جلال آباد در بزرگداشت هفته دفاع مقدس آری خروش جاری اروند باقیست … این جاده، این پوتین، این سربند باقیست … 🇮🇷گزارش از:ایمان آیتی