eitaa logo
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
251 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
766 ویدیو
336 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼داستان فقط یک تکه کوچک گُرگوش یک تکه گوشت پیدا کرد. آن را به دندان گرفت و بالای تپه، کنار درخت پیر برد. دور و برش را نگاه کرد و مشغول خوردن شد. گربه ی جنگلی روی شاخه ها جا به جا شد. از همان بالای درخت گفت: می شود یک تکه گوشت هم من بدهی؟ گُرگوش اخم کرد. گربه چند شاخه پایین آمد و آهسته گفت: فقط یک تکه کوچک. گُرگوش گفت: نمی توانم از غذایم به تو بدهم چون مزه اش کم می شود. شغال از رودخانه پایین تپه رد شد و خودش را به درخت رساند. او با خنده گفت: به به عجب بوی غذایی می آید. گُرگوش دست هایش را دور غذا گذاشت. شغال کنار او نشست و گفت: من خیلی مزاحم نمی شوم. فقط چند لقمه. گُرگوش دندان هایش را نشان داد. شغال ترسید و عقب رفت. گُرگوش گفت: اگر مزه اش تمام شد، چه؟ من می خواهم همه مزه غذا برای خودم باشد. شغال آب دهانش را قورت داد و به گوشت بزرگ نگاه کرد. روباه بدو بدو به سمت گُرگوش دوید و هن هن کنان گفت: ببین چقدر لاغر و ضعیف شده ام. یک تکه گوشت می تواند من را نجات دهد. گُرگوش از جایش بلند شد. به دور تا دورش نگاه کرد و بلند گفت: من همه این غذا را تنهایی می خورم چون نمی خواهم مزه اش خراب شود. فهمیدید؟ گربه از بالای درخت داد زد: شیر. شیر دارد به این طرف می آید. گُرگوش چند تکه بزرگ گوشت پشت سر هم خورد. با خودش گفت: چرا همه لقمه ها یک مزه می دهد؟ گربه گفت: شیر دارد نزدیک می شود. شغال گفت: نزدیک تر. روباه گفت: خیلی نزدیک گُرگوش گوشت را برداشت و به سمت رودخانه فرار کرد. چند قدم که رفت، پشت سرش را نگاه کرد. پایش به سنگی گیر کرد. گوشت از دهانش افتاد. قل خورد و قل خورد. آن قدر چرخید تا افتاد داخل رودخانه. 🌼نویسنده: حسین مجاهد ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کوتاه از زندگی حضرت زینب(س) فاطمه(س) بعد از پدر گرامی اش چند ماهی بیشتر در این دنیا نماند بنابراین زینب از محبتهای مادری هم زیاد بهره ای نبرد.بعد از مادر،پدرش علی(ع) و برادرانش حسن(ع) و حسین(ع) تربیت او را به عهده گرفتند. زینب(س) به برادرانش علاقه زیادی داشت و موقعی که می خواست ازدواج کند،با خواستگارش، عبدالله بن جعفر شرط کرد که او را از برادرش،امام حسین جدا نکند. بانوی بزرگ اسلام زینب كبری(س)حدود سی و پنج سال داشت كه پدرش علی(ع) به شهادت رسید. شهادت امیرالمؤمنین و جدایی زینب از پدر بسیار سخت بود. او بعد از وفات پدر بزرگش رسول خدا و شهادت مادرش فاطمه زهرا (س) دل به پدر بسته بود.پس از آن،در سال های بعد،شهادت مظلومانه برادران عزیزش را به چشم خود دید و اشك‌ غم از دیدگانش جاری شد و روحش آزرده شد اما این مصیبت‌ها،دردها،رنج‌ها و غم‌های عظیم اراده او را ضعیف نکرد.او با صبرش،موجب افتخار و سرافرازی خاندان نبوت و ولایت شد.در روز عاشورا به خاطر فداكاری‌ها و پرستاری های زیبایش از امام سجاد(ع) که در آن زمان بیمار بودند،و مجروحین دشت کربلا،نامش در تاریخ جاودان گشت و روز ولادت او را به نام روز پرستار نامگذاری کردند. 🌸🍃🍂🌼🌸🍃🍂🌼 کانال تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🍃آدرس کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
پرستار مهربان_صدای اصلی_105787-mc.mp3
4.18M
🌃 قصه شب 🌃 🌼پرستار مهربان 🌸مادر مینا کوچولو مریض شده بود. مینا کوچولو خیلی مریض می شد و همیشه مادرش از او مراقبت و پرستاری میکرد تا اینکه مادر و پدرش سرما خوردند. 🍃 این برنامه در روز پرستار و میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها تهیه شده است. ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑بسم الله الرحمن الرحیم 🛑 نبودن هایی هست که هیچ چیز بودنشان را جبران نمی‌کند ، آدم هایی بودند که هرگز تکرار نمی‌شوند اما می‌توان با کاری زیبا مثل اهدای کتاب به یاد ایشان خاطره آنها را برای همیشه زنده نگاه داشت .. 🛑مرحومه زهرا پورندافیان اهدا کننده چندین جلد کتاب به کتابخانه حضرت قائم‌ عج الله مسجد جامع جلال آباد 🛑شادی روحش صلوات 🛑
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا | مولانا |