🔸🔶حسنی مسخره نمی کنه🔶🔸
🔰موضوع: مسخره نکردن
✅خلاصه: محمد ،شایان متین و مرتضی چهارتا از همکلاسیهای حسنی بلند بلند در حال خندیدن بودند و سلمان، یکی از بچه های کلاس رو مسخره میکردند سلمان ایرانی نبود و از کشور دیگه ای اومده بود پوست سلمان تیره تر از بقیه
بود و موهای فر ریز داشت؛ بخاطر همین کسی با سلمان بازی نمیکرد
حسنی گفت بچه ها به چی میخندین؟
یکی از پسرها :گفت به بازی سلمان .دیدی امروز تو بازی فوتبال چه جوری بود؟...
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
❌نا موجود
@ketab313p
🔸خارخاری به دوستاش نمی خنده🔸
🔰موضوع: به دیگران نخندیدن
✅خلاصه: مارکوچولو که حسابی حوصله اش سر رفته بود از دیدن خارخاری خوشحال شد و گفت: «سلام
خارخاری، چه خوب شد که اومدی حوصله ام سر رفته بود.»
خارخاری گفت: بیا باهم مسابقه ی دو ،بذاریم هر کی که تندتر دوید، برنده است! » مارکوچولو گفت: « باشه قبول »
اما ناگهان خارخاری به او نگاه کرد و زد زیر خنده مارکوچولو پرسید: «به چی میخندی؟» خارخاری گفت آخه..
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
❌نا موجود
@ketab313p
🔸یاسمن منظم میشه🔸
🔰موضوع:نظم
✅خلاصه: ..مادر مشغول پختن شام برای مهمانها شد. پدر آمد و با دیدن کتاب قصه های روی زمین، آنها را جمع کرد و به یاسمین داد دخترم این کتابها رو ببر اتاقت و سرجاش بذار.
یاسمین کتابها را با بی حوصلگی گوشه ای از اتاقش روی زمین گذاشت. بالاخره مهمانها از راه رسیدند ای وای...
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸مورموری مورچه بازیگوش🔸
🔰موضوع:
✅خلاصه: پروانه ی طلایی روی یک گل بالهای کوچک و زیبایش را باز
کرده بود و آماده پرواز به سمت خانه بود. مورموری گفت:(شعر)
پروانه وایسا نرو
برای خونه زوده
مورموری تنها شده منتظر تو بوده!
پروانه :گفت..
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸 سارا سوالهاشو میپرسه؟🔸
🔰موضوع: پرسیدن سوال
✅خلاصه: ..مدتی بود که سارا دیگه هیچ شوقی برای مدرسه رفتن نداشت صبحها با زور به مدرسه می رفت و ظهر که میشد غمگین و ناراحت بر میگشت سارا تو خونه هم اصلا حوصله نداشت. مشق هاشو به سختی مینوشت نه کارتون تماشا میکرد و نه نقاشی میکشید میدونید چرا؟ چون سارا دیگه..
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p ما
🔸بهارو فنجان صورتی🔸
🔰موضوع: راستگویی و دروغگویی
✅خلاصه:همین طور مشغول بازی بودم که یک دفعه فنجان از دستم لیز خورد و زمین افتاد و دسته اش شکست خدای من چه کار کردم مادر این دستهاش فنجان را خیلی دوست داشت با عجله دسته فنجان را برداشتم و فنجان را در دست دیگر نگه داشتم در این فکر بودم که به مادرم چه بگویم؟ ناگهان صدای ضعیفی به گوشم رسید؛ صدا از کجا بود؟ به اطرافم نگاه کردم کسی نبود صدای ضعیف دوباره به گوشم خورد ..
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
❌موجود نست
@ketab313p
🔸 میخوام کتاب بخونم 🔸
🔰موضوع: با تبلت یا با کتاب؟
✅خلاصه:از فردا برنامه ی امیر علی تغییر کرد اون کمتر وقت برای بازی با تبلت و کامپیوتر داشت؛
اما باز هم وقتی از کلاس به خونه بر میگشت زودی میرفت سراغ گوشی و تبلت یکی از روزها توی کلاس ، خاله مهشاد از امیر علی پرسید:
امیر علی جان میتونی اسم دو تا حیوون وحشی و دوتا حیوون اهلی رو بگی؟ امیر علی هر چقدر فکر کرد نتونست به سؤال خاله مهشاد جواب بده و حسابی خجالت کشید؛
اما ..
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸 سارا گل نمی چینه 🔸
🔰موضوع: نچیدن گلها
✅خلاصه: حسنی و سارا و مامان زری تصمیم گرفتند برای گردش به پارک بروند. مامان زری قول داده بود که در راه برگشت برای بچه ها بستنی بخرد. حسنی و سارا همین طور اطرافشان را نگاه میکردند و باهم تصمیم گرفتند که تمام کوچه های مسیر خانه تا پارک را بشمارند. در راه یک گل فروشی دیدند. مامان گفت: حسنی, سارا یادتان باشد برای گلدان جدید
مامان بزرگ یک گل زیبا بخریم. ...سارا گفت: مامان چرا از پارک گل بر نداریم؟..🌺
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸 نی نی کوچولوی پر سر و صدا 🔸
🔰موضوع: برادر کوچکتر
✅خلاصه: ..شب موقع شام نی نی با صدای بلند گریه میکرد. مادربزرگ گفت: «حتماً دلش درد میکنه.مادر با نگرانی گفت:« شاید هنوز گرسنه باشه! »
نی نی بلندتر از قبل گریه کرد. پدر گفت: «باید ببریمش دکتر »
اما شادی گوشهایش را گرفت بود و داد زد: « سااااکت! »
پدر گفت: «عزیزم میدونم داری اذیت میشی؛ اما نی نی حالش بده و انگار دلش درد میکنه!»
شادی با خودش فکر کرد: « نی نی زرنگ! می خواد با گریه مامان و بابا رو...
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸 برکه دوستی 🔸
🔰موضوع: دوستی
✅خلاصه:قورقوری خانم با دیدن مار دم سیاه متوجه خطر شد و تصمیم گرفت جوجه ها رو از دست مار بدجنس نجات دهد؛ ناگهان فکری به سرش زد و با صدای بلند گفت: آهای مار دم سیاه... آهای مار دم سیاه..... مارکه هنوز به بالای درخت نرسیده بود گفت چی میگی قورقوری؟ چکارم داری؟ سرت به تنت زیادی کرده؟ قورباغه خوشمزه ای به نظر میرسی قورقوری خانم گفت اگه بتونی توی آب شنا کنی، یک عالمه غذاهای خوشمزه برای خودت پیدا میکنی یک عالمه ماهی و خرچنگ که از خوراک قورباغه و گنجشک لذیذ ترند مار دم سیاه با غرور :گفت ...
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸 بهار و جعبه خوراکی🔸
🔰موضوع: قضاوت عجولانه
✅خلاصه: در این فکر بودم که ناگهان بغل دستی ام مرا صدا
زد و گفت اسمت چیه؟
کمی مکث کردم و گفتم بهار... او لبخندی زد و :گفت منم شکوفه .هستم. پس ما باهم میشویم
شکوفه بهاری😊
هر دو خندیدیم؛ انگار دوست خودم را پیدا کردم.
.. باهم بازی کردیم و شعر خواندیم تا اینکه وقت خوردن خوراکی شد چقدر خوشحال شدم دستم را به سمت کیفم بردم ای وای پس جعبه خوراکیم کو؟...
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
✅موجود است
@ketab313p
🔸 گنجشک برفی🔸
🔰موضوع:کمک کردن
✅خلاصه: آرش به اندازه ی یک توپ بزرگ برف جمع کرده بود پس اول تن آدم برفی را به زمین چسباند و بعد از آن یک گلوله ی گرد برفی درست کرد و جای سر آدم برفی گذاشت. او با دو تا سنگ چشمها و با سنگهای ریزتر یک لبخند بزرگ برای آدم برفی گذاشت . برای دماغ و دستهای آدم برفی تصمیم گرفت چند شاخه خشک درخت از توی باغچه پیدا کند پس به طرف باغچه رفت؛ اما ناگهان..
💳کتاب را از کانال ما خریداری کنید و درب منزل تحویل بگیرید و ادامه داستان را بخوانید
❌قیمت روی جلد ۲۰۰۰۰ تومان
✅قیمت ما با تخفیف ۱۵۰۰۰ تومان
❌نارموجود
@ketab313p