#پدر
🍃 نظر مخاطب گرامی دربارهی کتاب پدر
🔺️اگر قصد دارید یک کتاب خوب و کوتاه درباره حضرت علی علیه السلام بخوانید
کتاب پدر توصیه میشود 👌
قیمت کتاب ۳۲.۰۰۰ تومان
قیمت کتاب با تخفیف ۲۷.۰۰۰ تومان
آیدی سفارش :
@admin_ketab_azna
.
🌹بسم الله
با عرض سلام و احترام
اگر کسی از عزیزان مایل است باهر توان مالی به ما در بخش نذر کتاب کمک کند به آیدی زیر پیام دهد:
@m_dehghan_ir
🌱تشکر از همه خیرینی که با کمک های مالی شون باعث این خیر کثیر میشوند.
بعد از ترور یه روحانی توی بانک و زیر گرفتن یه روحانی با ماشین؛ اینبار تو قم به دو طلبه حمله کردن و یکی رو با چاقو ضربه زدن ..
البته بازم ضارب سطل ماست نداشته که مذهبی صورتیها نگران نشدن!
آدم
🍃 ان شاءالله حدود ساعت ۱۰ و نیم
از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
تو همین کانال پخش زنده خواهیم داشت
کتاب ازنا
#نذر_کتاب چهل و دومین نذر کتاب به مناسبت روز معلم اثری از استاد مطهری 🌹 🍃اهدا ۴ جلد کتاب جاذبه و د
امشب آخرین مهلت برای شرکت در این نذر کتاب
#معرفی_کتاب
#فصل_فیروزه
🍃فصل فیروزه،رمانی عاشقانه است که در آن یک دختر زرتشتی ایرانی به همراه پدرش که تاجر است به نقاط که تحت حکومت عباسی است مسافرت میکند و در طول سفر عاشق پسری میشود.
از اتفاقات دیگری که در طول سفر برای
او اتفاق میافتد همراهی با کاروانی ست که قصد رسیدن به حضرت معصومه سلام الله علیها را دارد و درطول این سفر دختر داستان با شخصیت امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها آشنا می شود.
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب ازنا|گروهجهادی کتابوکتابخوانی📚
https://eitaa.com/joinchat/335085783C2d0bf43f1b
کتاب ازنا
#معرفی_کتاب #فصل_فیروزه 🍃فصل فیروزه،رمانی عاشقانه است که در آن یک دختر زرتشتی ایرانی به همراه پدر
👇👇
🔻قیمت کتاب ۴۵.۰۰۰ تومان
🎁قیمت کتاب با تخفیف ۳۹.۰۰۰ تومان
جهت خرید کتاب به آیدی زیر پیام دهید.
@admin_Ketab_azna
تشکر 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🍃 اگر آن دختر حجاب داشت
شاهد چنین صحنه ای بودیم؟!
👈 حجاب برای آرامش و آسایش بانوان است.
سلام ای شهید امر به معروف!
کتاب ازنا|گروهجهادی کتابوکتابخوانی📚
https://eitaa.com/joinchat/335085783C2d0bf43f1b
کتاب ازنا
#ببینید 🍃 اگر آن دختر حجاب داشت شاهد چنین صحنه ای بودیم؟! 👈 حجاب برای آرامش و آسایش بانوان است.
بسم الله آن هایی که ادعای آزادی دارند
شهادت این شهید غیرت رو استوری کنند
استوری نمیکنند چون نمی خواهند حق رو بدانند
هدایت شده از دستسازه چوبی EZ
📻رادیو مینیاتوری از جنس چوب
.
.ابعاد:
طول:17cm
ارتفاع:12cm
قطر: 6cm
.🎙صدا، مقدس است و آنچه جریان دهنده اش باشد، مقدس تر!رادیو فقط یک جعبه کوچک نیست، بلکه جبهه فرهنگی است
بهای محصول:200
بهای محصول با تخفیف ویژه : 175
🌿قابل سفارش در طرح های مختلف
📦ارسال به سراسر کشور
جهت سفارش به آیدی زیر پیام دهید:
@Dokhtarepaeez1372
🔻 به ما بپیوندید
دستسازه های چوبی پَرپاییز 🍁
https://eitaa.com/joinchat/2421752160C03f223e4f6
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
یه خبر خوب
به مناسبت روز معلم
تمامی آثار شهید مطهری رضوان الله علیه
با ۲۰ درصد تخفیف ارائه می شود
این تخفیف تا پایان روز ۱۲ اردیبهشت ادامه دارد....
👈اگر قصد تهیه دارید
به آیدی @admin_ketab_azna پیام دهید.
.
👈در حد چند لحظه این چند سطر رو بخونید برشی از یه کتاب فوق العاده ست که قراره امشب معرفی بشه...
🍃استعمار یعنی تعطیلی فکر. نه به آن معنا که اجازه ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهد شما فکر کنید؛ آن هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه، بلکه اجازه ندهد نیازها، شما را به فکر وادارد.🍃
#معرفی_کتاب
#تفکر
🍃 متن بالا برشی از این کتاب بود
یه اثر از حاج آقای حائری شیرازی رحمت الله علیه که به موضوع تفکر پرداخته اند.
از ویژگی های خوب آثار حاج آقا
مثال ها خوب و بسیار قشنگی ست که برای
فهماندن مطلب میزنند
بعد از خوندن این کتاب معنای تفکر و تفکر کردن رو بهتر میفهمیم
🔺️قیمت کتاب ۴۰.۰۰۰ تومان
🎁 قیمت کتاب با تخفیف ۳۵.۰۰۰ تومان
آیدی جهت سفارش
@admin_ketab_azna
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب ازنا|گروهجهادی کتابوکتابخوانی📚
https://eitaa.com/joinchat/335085783C2d0bf43f1b
کتاب ازنا
#ببینید 🍃 اگر آن دختر حجاب داشت شاهد چنین صحنه ای بودیم؟! 👈 حجاب برای آرامش و آسایش بانوان است.
🍃 حجاب آثار اجتماعی دارد
اگر کسی از شما پرسید چه آثاری
همین کلیپ رو به او نشان دهید
و بپرسید اگر آن دختر حجاب داشت
این اتفاق میافتاد؟!
هم یه دختر ۳ ۴ ساله بی پدر و یتیم شد
هم یک مادر داغدار فرزند عزیزش
مگر این کم غمیست .
.
کتاب ازنا
👈در حد چند لحظه این چند سطر رو بخونید برشی از یه کتاب فوق العاده ست که قراره امشب معرفی بشه... 🍃است
اقدام آن جوان های عامل قتل
شهید حمیدرضا الداغی به نوعی نتیجه همین استعمار نوست
خواهش میکنم در حد ۲ ۳ دقیقه
لطف کنید و داستان شهادت شهید حمید رضا الداغی عزیز را بخوانید...
🙏🏻🙏🏻🙏🏻
هدایت شده از کتاب جمکران 📚
🔻شهادت روی پیادهرو
توصیف اولیه از غیرتمندی مردی اهل دیار سربداران؛ شهید مهندس #حمیدرضا_الداغی: «بر اساس شنیدهها»
🔹ساعت به نُه و نیم نزدیک میشود؛ حمید دارد می رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده پر نمیزند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمیدمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
🔹چشم تیز میکند. می بیند سه پسر افتادهاند به جان دو دختر. نزدیکشان شدهاند. چنگ میاندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک میکند دور مچ دختر، میکشدش حریصانه. حمید خیابان را رد میکند پا میگذارد توی پیاده رو. میرود که مثل همیشه مثل دفعههای پیش سد بزند جلوی آدمهای نامردی که دنبال لذت طلبیاند.
🔹پسران می خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می کشد عقب. نمی دانم داد می زند کمک می خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می کشد. حمید که می بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می زند که ول کنید چه کارش دارید؟!
🔹خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. دختری که ماسک زده چیزهایی می گوید. دختر دیگر که موهایش ریخته ست روی شانه اش بدون روسری چیزی نمی گوید. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
🔹دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها که کچل است می رود دو پسر را دور می کند.
🔹خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد میکند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
🔹یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک
🔹یک نفر زنگ می زند ۱۱۵. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى كما.
🔹آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید:
بابا نیومده کجاست؟
🔹یک ساعت بعد یعنی یازده شب از فرمانداری زنگ میزنند به همسر حمید میگویند: «آقای شما با کسی خصومت دارد؟»
همسر حمید میگوید: «نه چرا میپرسید؟ یعنی دوباره به خاطر امر به معروف کاری کرده؟»...
#شهید_غیرت
✅کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran