اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهای نژادی و زبانی و فرهنگی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و نیکوکاری و همدردی و همکاری فرا میخواند و همین سرشت همگانی است که اگر از انگیزههای گمراهکننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالی خداوند رهنمون میگردد.
@ketab_ensan
فطرت انسان، گرایش به خدای متعال و توحید دارد و روح پرستش و خضوع در برابر حضرت باریتعالی، محبوب حقیقی و فطری هر انسانی است. خاک دل آن روز که میریختند شبنمی از عشق در او ریختند
این عشق، عشق مادی نیست، عشق هوسآلود نیست؛ این، عشق به خدا و ذات احدیت است، عشق به اصل وجود است که در همهی انسانها نهادینه شد.
@ketab_ensan
حریّت و آزادگی جزو فطرت انسانی و امری فطری است که در انسان نهاده شده است؛ «و قد خلقک الله حراً»، البته این حریّت و آزادگی، بدین معنا نیست که انسان از هر چیز، حتی از محدودهای که خداوند برای انسان ترسیم کرده است، رها باشد، بلکه بدین معنا است که انسان از اسارت و بندگی غرایز نفسانی خود و از بندگی دیگر مخلوقات رها باشد.
@ketab_ensan
انسان برترین آفریدهی خداوند و جانشین خدا معرفی شده است؛ « وَ إِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَهِ إِنّی جاعِلٌ فِی الأِرضِ خَلیفَه». جانشین، عنوانی است که خدا به انسان داده است و از آنجا که اعتبار و ارزش انسان به عبودیت و بندگی خدا باشد، از اینرو از او خواسته شده است که خود را به بهای ناچیز دنیا نفروشد.
@ketab_ensan
در آیهی شریفهی «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»، «احسن تقویم» معنایش این نیست که ما جسم انسان را طوری آفریدهایم که مثلاً سرش با دستش، با چشمش، با تنش تناسب دارد؛ در بهترین اندازهگیری انسان را آفریدهایم، یعنی آن اندازهگیریای است که رشد او دیگر نهایت و اندازهای ندارد؛ تا آنجا میرود که در عالم وجود، سقفی بالاتر از آن نیست.
@ketab_ensan