کاش برگردی
شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر شهید
ناشر : شهید کاظمی
نویسنده : رسول ملاحسنی
سال نشر : 1399
#قیمت_30000_تومان
معرفی کتاب
مادرانه ترین کتاب مدافع حرم
زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر
نویسنده این کتاب که قبلا با کتاب «یادت باشد» نگاهی عاشقانه به زندگی مدافعان حرم داشته است، این بار در کتاب «کاش برگردی» در نگاهی تازه، داستان زندگی یکی از شهدای مدافع حرم را از زبان مادر شهید به روایت می نشیند و در صفحات مختلف نکات تربیتی یک زندگی ساده را با روایتی داستانی و جذاب تقدیم خوانندگان می کند.
کتاب "یادت باشد" پنجره ای عاشقانه بود برای از خود گذشتن، و کتاب "کاش برگردی" پنجره ای مادرانه است برای از کجا آمدن. "کاش برگردی" روایت تربیت حمیدها و زکریاهای عصر ماست.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
#پرخو
📚رمانی جذاب و پر کشش با محوریت مبارزه و گره خوردن علم، ثروت و سیاست در روزگار ما
روایت داستانی از زنی که در میانۀ پژوهشهای علمی و آزمایشهای عملی، به نتیجهای تکاندهنده و باورنکردنی دست پیدا میکند؛ نتیجهای که تمام مسیر زندگیاش را تغییر میدهد و او را سوق میدهد سمت دوراهیهای زندگی و انتخابهایی سخت و تردیدآمیز. زنی که در طول داستان هر روز قویتر و مصمّمتر از روز قبل است. پرخو داستان مبارزه است. مبارزهای برای رسیدن به راستی و نابودی نفاق. فقط سمیرا نیست که باید انتخاب کند؛ همۀ آدمهای دوروبرش در مسیری قدم میگذارند که شکبرانگیز و حساس است؛ دوراهی عافیتطلبی و حقجویی.
✂برشی از کتاب
با سمانه دست هم را میگرفتیم و میدویدیم لابهلای علفهای بلند صحرای پشت خانه که آخرش میرسید به دیوار مدرسه. کلاساولیها پایشان گیر میکرد به ساقههای کلفت علف و توی گل و لای میخوردند زمین؛ آن وقت دستشان را میگرفتیم و بلندشان میکردیم. بابا میگفت. بابا همیشه میگفت دستت دراز باشد برای کمک به آدمها؛ خودش ولی دستش همیشه روی تخت بود؛ بیحرکت. میخواهم دستم را دراز کنم. برای همین شروع کردهام...
🔸#پرخو
🔸#شبنم_غفاری_حسینی
🔸#انتشارات_شهید_کاظمی
۱۲۸صفحه|
#قیمت_16000_تومان
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
کتاب سرای فانوس شب
راز انگشتر: خاطراتی از سبک زندگی شهیدمدافع حرم سعید بیاضی زاده مولف : گروه تبلیغی فاطمه الزهرا (س)
راز انگشتر زندگی نامه و خاطرات دوستان و همرزمان طلبه شهید مدافع حرم حجت السلام سعید بیاضی زاده
پشت جلد ۲۰ تومان تخفیف ویژه امروز ۱۴ تومان
طرح تخفیف کتاب های شهدای مدافع حرم
کتاب سرای فانوس شب
راز انگشتر زندگی نامه و خاطرات دوستان و همرزمان طلبه شهید مدافع حرم حجت السلام سعید بیاضی زاده پش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 صحبت شنیدنی مدافع حریم ولایت شهیدمدافع حرم سعید بیاضی زاده
🌹حرم حضرت زینب مظهر ولایت است، مظهر امام زمان است. اگر ما پای حرم حضرت زینب جانمان را می دهیم ...
🕊شادی روحش صلوات
کتاب سرای فانوس شب
عبد صالح: خاطراتی از سبک زندگی شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع بهمنیری ناشر : موسسه فرهنگی هنری مطاف
عبد صالح زندگی نامه شهید مدافع عبدالصالح زارع
پشت جلد ۲۰ باتخفیف ۱۴
طرح تخفیف کتاب های شهدای مدافع حرم زینبی
کتاب سرای فانوس شب
📚 برشی از کتاب: از میان تیر و ترکش هایی که از بیخ گوشمان زوزه می کشیدند می دویدیم و تنها آرزویمان
از حاج ابراهیم تا خانطومان
پشت جلد ۷۰ تومان با تخفیف ۵۶تومان
طرح تخفیف کتاب های شهدای مدافع حرم زینبی
کتاب سرای فانوس شب
📚 دخترها بابایی اند روایتی پر احساس از خانواده شهید مدافع حرم جواد محمدی ✍🏻 #بهزاد_دانشگر 📇 #شهید_
دختر ها بابایی آند
زندگی نامه شهید. جواد محمدی. از زبان همسر
پشت ۳۳با تخفیف. ۲۷
طرح تخفیف کتاب های شهدای مدافع حرم زینبی
مهمان شام
زندگینامه و خاطرات شهید مهندس سید میلاد مصطفوی
ناشر:شهید ابراهیم هادی
#قیمت_19000_تومان
معرفی
شهید مصطفوی در عملیات مستشاری در سال 94 در سوریه به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسیده و پیکر پاکش در شهرستان بهار از توابع استان همدان به خاک سپرده شده است. گفته می شود داعش بعد از شهادت شهید مصطفوی، پیکر او را با خود می برد، اما بعد از مدتی خود شهید آدرس دقیق پیکر را در خواب به یکی از دوستانش می دهد.
«مهمان شام» مجموعه ای از خاطرات همراهان و همرزمان شهید است که در هر کدام، بخشی از شخصیت و ویژگی های اخلاقی شهید بیان می شود.
گزیده
«از روی عادت هیئت نمی رفت. به قول یکی از شهدا که در خواب به سردار شهید علی چیت سازیان گفته بود: راهکار رسیدن به خدا و شهادت اشک می باشد، سید هم از این راهکار می خواست به شهدا برسد.
تو روضه ها اشک امانش نمی داد، عاشق مناجات و روضه بود. گاهی اوقات حتی آهنگ زنگ موبایلش هم صدای حاج منصور و روضه حضرت رقیه بود. من در تمام عمرم کسی رو به اندازۀ سید عاشق اهل بیت ندیدم. خودم چندین مرتبه دیده بودم که در عزاداری بی هوش شد، چند بارش رو من براش روضه خوندم. رفتیم اروند کنار، اونجا آب رو که می دیدیدم، دل هامون هوای روضه می کرد. اون هم روضه مادر. سید گفت: شیخ بریم یه گوشه برای من روضۀ حضرت زهرا(س) بخون، اینجا عملیات با رمز مقدس یا فاطمه زهرا(س) بوده. بریم به عشق شهدا توسل داشته باشیم.
کتاب سرای فانوس شب
مهمان شام زندگینامه و خاطرات شهید مهندس سید میلاد مصطفوی ناشر:شهید ابراهیم هادی #قیمت_19000_توما
رفتیم گوشه ای نشستیم. آب بود و غربت اروند. هنوز هم بوی شهدا رو براحتی می شد از اون فضای معنوی حس کرد. بسم الله گفتم و روضه رو شروع کردم. روضه به اوج خودش که رسید سید از خود بی خود شد. حال خیلی منقلبی داشت. مثل عادت همیشگی که من دیده بودم، تو روضه دستش رو می گذاشت روی قلبش. آنجا هم داد می زد و می گفت: آخ مادر جان... خیلی جان سوز ناله می زد. مثل مار گزیده ها به دور خودش می پیچید. کم کم بی حال شد و افتاد. من روضه رو قطع کردم. سرش رو گذاشتم روی زانوهام مقداری از آب اروند روی صورتش پاشیدم تا کمی حالش بهتر شد».