eitaa logo
••| ڪتاب و فرهنگ |••
206 دنبال‌کننده
568 عکس
154 ویدیو
26 فایل
یڪ‌پنجره‌ۍ‌مطمئن‌بہ‌قلب‌هر‌انسان ، نگاهۍ‌بہ‌فهرست‌مطالعات‌اوست.•°🌱 ( گروه‌جہادی‌مون @jahadi_karimahlebeit ) #کتاب_و_فرهنگ 📚
مشاهده در ایتا
دانلود
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
، دختر نسل زد چادری، بجای زرد بودن، طلایی شدن را زندگی کرده است تا این پنجه‌ی آفتاب، در دانش اختر و نجوم، شهره‌ی آفاق شود. در دنیای گودزیلاها و پلنگ‌ها، تو مثل حنانه‌ فرشته باش. در زمانه‌ای که سلبریتی‌های شهرت‌زده دسته گل به آب می‌دهند، تو مثل حنانه به گل کاشتن مشهور شو. او افتخار ملی است، اما چرا برنده‌ی المپیاد علمی به اندازه‌ی مدال‌آور المپیک ورزشی دیده نمی‌شود؟! ✍
پیامبر اسلام ص .pdf
503.7K
‌ 💠زندگینامه کوتاه پیامبر اکرم حضرت محمد صل الله علیه و آله
🔖 🏴 به مناسبت سالروز شهادت پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه ◼️ هیچ‌چیز نبود که به مردم بگوید و خودش عمل نکند. ▪️ به مردم گفت نماز بخوانید، خودش اول نمازگزار بود. ▪️ به مردم مى‌گفت زکات بدهید، خودش زکات را از مردم مى‌گرفت. ▪️ به مردم مى‌گفت انفاق کنید، خودش انفاقاتِ خودش و انفاقات مردم را به موارد خودش مى‌رساند. ▪️ به مردم مى‌گفت جهاد کنید، اصلاً نمودار جهاد و معلم جهاد خودِ او بود. ✔️ یعنى تمام چیزهایى که در اسلام به‌عنوان مجموعۀ نظام اسلامى، به‌وسیلۀ پیغمبر بیان شده بود، تمام اینها در عملِ خودِ پیغمبر و در همان جامعه‌اى که پیغمبر ساخته بود، وجود داشت. ▪️ پیغمبر اینها را عملاً و عیناً به مردم نشان می‌داد. 🎙 بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۸ 📚 گفتار قیام حسینی
امام حسن مجتبی .pdf
297.4K
‌ 💠زندگینامه کوتاه امام حسن مجتبی صلوات الله عليه
🔖 🏴 به مناسبت شهادت امام حسن علیه‌السلام ▪️ شخصیتی است که در زمان خودش، به وضعیتی دچار شد که هیچ‌یک از امامان در آن وضعیت قرار نگرفتند. ▪️ خود پیغمبر با همۀ شدت‌ها و رنج‌ها، و امیرمؤمنان با همۀ دردها و غم‌ها، و ائمۀ دیگر با همۀ ستمدیدگی‌ها، هیچ‌کدام در وضعیت قرار نگرفتند و این عظمت حسن‌بن‌علی را نشان می‌دهد. ➖ زیرا دیگر ائمۀ هُدیٰ اگر از سوی دشمن رنج می‌دیدند، از سوی دوستان، آن زخم‌ها التیام می‌یافتند. ➖ اگر دشمنی بود که آنها را می‌کوبید، دوستانی بودند که قدر آنها را می‌دانستند، ➖ اما امام حسن مجتبی این‌طور نبود. ▪️ نزدیک‌ترینِ یارانِ به او گفت: «یا مُذِلَّ المُؤمِنینَ».. 🎙️ بیانات مقام معظّم رهبری در تاریخ ۱۳۵۹/۵/۶ 📚 کتاب حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»
امام رضا (ع) می‌فرماید: رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا رحمت خدا بر بنده‌ای که امر ما را زنده کند، دانش‌های ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌دانستند از ما پیروی می‌کردند.(معانی الأخبار، ص 180، ح 1) ◾️ شهادت امام رضا علیه‌السلام تسلیت باد.
19.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات خاصه امام رضا به همراه نماهنگ آمدم ای شاه پناهم بده
امام رضا ع .pdf
375.8K
‌ 💠زندگینامه کوتاه امام رضا صلوات الله عليه
📝 نامه مهم حضرت امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) خطاب به شیعیان 💠 نشر حداكثری ✔️
پاسخ های امام رضا علیه السلام.pdf
1.56M
📚 پاسخهای امام رضا به چهل پرسش قرآنی ✏️ نویسنده: گروه مولفان 🇮🇷 ناشر: آستان قدس رضوی 📄 تعداد صفحات: ۲۰۰ 📣 زبان: فارسی
اگه گفت حکومت آخوندیه این عکس رو نشونش بده بگو: بخاطر حمایت از کارگران هفت تپه و ایستادن جلوی فسادسرمایه داران داره تو زندان عمرشو سر میکنه! @pourabbas_ir
••| ڪتاب و فرهنگ |••
اگه گفت حکومت آخوندیه این عکس رو نشونش بده بگو: بخاطر حمایت از کارگران هفت تپه و ایستادن جلوی فسادسر
📌شیخی که قطب‌نما داشت لیسانس فیزیک را که گرفت، موقعیت‌های شغلی به پیشوازش آمدند. یک فعال دانشجویی شاخص بسیجی را که مدرک دانشگاهی در دست داشت، در دولت احمدی‌نژاد حلوا حلوا می‌کردند. اما او سودای دیگری در سر داشت و رؤیای خاصی در ذهنش می‌پروراند. تصمیمش را گرفته بود و اینکه از میان ایل و تبارش اولین آدمی باشد که پا به حوزه‌ی علمیه می‌گذارد، پایش را سست و ته دلش را خالی نمی‌کرد. آرمانی که در جستجوی آن حاضر بود مسیر زندگی‌اش را کج کند، از درس و مشق طلبگی می‌گذشت. این شد که اهواز را به مقصد قم ترک کرد. رفت اما می‌دانست که برمی‌گردد. در چشم‌انداز زندگی‌اش دیده بود که زمین بازی‌اش باید در خوزستان باشد. رفت و چند سالی در قم تلمذ کرد و در قامت یک روحانی برگشت. برگشت تا دغدغه‌هایش را پی بگیرد. دغدغه‌هایی که آب و نانی نداشت، اما دردسر الی‌ماشاءالله! از آن طلبه‌هایش نبود که در پستوی حجره بماند و در انزوای رهبانیت، ضَرَبَ ضَرَبایش را جلو ببرد. در میان قرائت‌های هفتاد و دو ملتی از اسلام و مسلمانی، به اسلام ناب رهبری چنگ زده بود و خود را وکیل او می‌دانست؛ یک وکالت عام برای نفی اسلام خنثی و بی‌بخار. این فراز از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را از بر بود: «اگر دینی را پیدا کردید که با ظالم ساخت، با مستبد همکاری کرد، با مظلوم یک لحظه کنار نیامد، یک گره از کار فروبسته مردم نگشود، برای امروز و فردای مردم، خشخاشی، ذره مثقالی، سود نداشت؛ تو هم از طرف ما وکیل، اگر چنین دینی را پیدا کردی، هر جا پیدا کردی، رَدّش کن، یک لحظه این دین را نپذیر. برای خاطر اینکه دین اگر از سوی خداست، این جوری نیست.» این فراز، شاه‌بیت و قطب‌نمای مسلمانی‌اش شده بود. هیچ چیز به اندازه‌ی بی‌عدالتی اجتماعی آزارش نمی‌داد و از هیچ چیز به اندازه‌ی سکوت در برابر ظلم و عافیت‌طلبی رنجور نمی‌شد. ماجرای اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه شاید اولین آزمون جدی‌اش بود تا نشان دهد اهل هزینه دادن برای تحقق عدالت است. کارگران، ماه‌ها بود که حقوق نگرفته بودند و مالک نااهل کارخانه، بی‌اعتنا به معیشت کارگران، خر خودش را می‌راند. شیخ، دوستان طلبه‌اش را جمع کرد تا در جمع کارگران حاضر شوند و از آنها حمایت کنند. جماعت متحصن نماز ظهر را به او اقتدا کردند و تا السلام علیکم را گفت، تازه دردسرهای بزرگ سراغش آمدند. ویدیوی حضورش در جمع کارگران سر از شبکه‌های معاند درآورد و آن دختر موفرفری او را مزدور نظام نامید. از آن طرف مسئولین خوزستان از ظاهر شدن چند طلبه‌ی ناشناس در میان یک پرونده‌ی اجتماعی-اقتصادی که امنیتی هم شده بود، ناخرسند بودند. کلیپ شیخ دست به دست می‌چرخید و او در میان برخی هم‌لباس‌هایش باید نگاه‌های سنگین و پر از سؤال را تحمل می‌کرد و از چشم‌هاشان می‌خواند که طلبه را چه به این قرشمال‌بازی‌ها! خلاصه دوست و دشمن شروع به نکوهش و شماتتش کردند. اما شیخ، به درستیِ راهی که رفته و کاری که کرده بود، ایمان داشت. او به کمک دوستانش و بعضی مطالبه‌گران و عدالت‌خواهان و جریان دانشجویی حمایت از کارگران را ادامه دادند و پای وزر و وبالش ایستادند تا گره از کار فروبسته‌ی آنها باز شد و پرونده هفت‌تپه به نفع کارگران به سرانجام رسید. وقتی رهبری در دیدار رمضانی‌اش با دانشجویان، مهر تأییدی بر مطالبه‌ی آنها زد، جریان‌های شماتت‌گر رفوزه شدند. شیخ اما قطب‌نمایش از اول میزان بود و تکلیفش با خودش روشن. تکلیفش این بود که مطالبه‌ی عدالت را ادامه دهد و از هزینه‌هایش نترسد. از آن حلوا حلوا کردن‌ها دیگر خبری نبود و شیخ این‌بار خودش به پیشواز یک مسئولیت خطیر رفت و شد معاون ستاد امر به معروف و نهی از منکر خوزستان. نه برای اینکه فقط بگوید «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت»؛ می‌خواست امر به معروف را اول برای حاکمان و صاحبان قدرت و مبارزه با باندهای زر و زور و تزویر اقامه کند. از آن کارهای پر دردسر و بی آب و نان. شیخ به حکم آن وکالت عام جنگیدن برای عدالت را انتخاب کرده بود تا مسلمان باشد؛ از جایگاه حقوقی‌اش در پرونده‌های زیادی از مفاسد ورود کرد و منشأ خیر شد. این اواخر از او شکایت شد. در پرونده‌ی میدان میوه و تره‌بار اهواز با اصحاب قدرت و ثروت درافتاده بود. شاکی خصوصی او را به دادگاه ویژه‌ی روحانیت کشاند. حالا ده روزی می‌شود که شیخ محسن در زندان است. شیخ می‌توانست معلم فیزیکی باشد و سر برج حقوقش را بگیرد و بچسبد به زندگی‌اش. یا در فلان دستگاه کار فرهنگی کند. اما می‌خواست خشخاشی و‌ ذره مثقالی برای امروز و فردای مردم سودمند باشد. امروز بعضی از آنها که در ضَرَبَ ضَرَبا گیر کرده‌اند، از گیر افتادن او خوشحالند و دوباره شماتتش می‌کنند که طلبه را چه به قرشمال‌بازی! اما شیخ محسن قطب‌نما دارد و دوباره برمی‌گردد و ادامه می‌دهد؛ آب‌دیده‌تر از قبل! ✍