eitaa logo
📖کتاب خاص📚
1.8هزار دنبال‌کننده
249 عکس
65 ویدیو
12 فایل
کتابخانه خاص خودتو با ما بساز، تا ذهن خاصت ساخته بشه سفارش از اینجا👇 https://ONINO.ir/shop/ 🔹 ارسال فقط یک‌شنبه‌ها و ۴شنبه‌ها ارتباط با مدیریت کانال: @admin_modiriyat معرفی و ترویج کتاب‌خوانی برای رسيدن به اندیشه پویا و سالم تحت مديريت @bdon_sansor
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ✅رهبر معظم انقلاب: «من اخیرا یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» ــ البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباس‌های خونی رزمندگان را و ملحفه‌های خونی بیمارستان‌ها و رزمندگان را می‌شستند؛ [اینها را] دیدم ــ که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت می‌کند؛ انسان شرمنده می‌شود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است. ✅سفارش در سایت آنی نو: onino.ir ✅کانال👇: @fekr_dorost
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب تهیه کتاب و کتاب‌های دیگر در آنی‌نو https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/ جشنواره عیدانه آنی‌نو با 10% تخفیف ویژه
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب منتشر شد.
🔴 🌹تقدیم به شیر زنان حوض خون: شصت و چهار بار غزل می‌شود مرور شصت و چهار آینه‌ی ساده و صبور شصت و چهار بار تماشای "حوض خون" شصت و چهار خاطره‌ی مهربان دور سوت قطار، ترمز نیسان، صدای بوق سرویس با سلام و دعا می‌کند عبور شصت و چهار شعر حماسی سروده‌اند این "مهربانوان" و "حماسی زنان" به شور شوری‌ست شستن غم دل از لباس رزم شوری‌ست در صلابت این مردم غیور شصت و چهار دختر و مادر، جوان و پیر در سایه‌ی ولایت و آماده‌ی حضور از خاطرات روشن دیروز گفته‌اند در آرزوی صبح بهارآور ظهور نغمه مستشار نظامی ✅ فروش در سایت آنی نو: https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/
🔴گزیده ای از کتاب : 😢فصل ۱۶ خاطرات سرکار خانم خدیجه بیاد (ننه عبدالکریم) صفحۀ ۱۴۰: «بعد از جنگ مدام خواب می‌دیدم ماشین آمده سراغم، آماده شده‌ام بروم رختشویی. دارم لباس می‌شویم. حوض پر از خون شده. دریچه را باز کردم. خون خالی می‌شد. تکه‌های گوشت را توی دستم می‌گرفتم. از خواب می‌پریدم.» 😢صفحۀ ۱۶۲ـ مریم خردمند (ننه قربان): «وایتکس می‌ریختم روی ملافه‌ها و توی دستم می‌سابیدم. لکه‌ها شسته می‌شد، اما پوست دست‌های خودم هم کنده می‌شد و خون ازشان می‌زد بیرون.» 😢 فصل ۱۶ـ خاطرات خانم خدیجه بیاد (ننه عبدالکریم)، صفحۀ ۱۳۳: «کف حوض تکه استخوان و گوشت می‌ماند. من آنها را جمع می‌کردم، جداجدا غسل می‌‌دادم، می‌گذاشتم لای پارچه، ... محوطه را می‌کندم و زیر خاک دفن‌شان می‌کردم و روی هر کدام سنگی می‌گذاشتم. بقیه دائم می‌گفتند "چه دلی داری!"... کم‌کم اطراف رختشویخانه شد زیارتگاه.» ✅ تهیه کتاب در سایت آنی نو👇 https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/ 💥فرصت ثبت سفارش تا ۲۵ اسفند ساعت ۸ صبح. کانال👇: @fekr_dorost
💥💥دوستانیکه برا استفاده از ۲۰_درصدی کل کتابها در سایت با مشکل رو به رو میشن یا نمیتونن ثبت سفارش در سایت انجام بدن به ادمین پیام بدن تا به صورت کارت به کارت ثبت سفارش کنن. @admin_modiriyat 🔴 کتابهای موجود در سایت آنی نو:👇 ( نوجوان و جوان) ( نوجوان و جوان) ( نوجوان و جوان) ( نوجوان و جوان) 💥کتابهای کودک: سفارش در سایت آنی نو👇: https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/ کانال👇: @fekr_dorost
💥💥دوستانیکه برا شرکت در با مشکل رو به رو میشن یا نمیتونن ثبت سفارش در سایت انجام بدن به ادمین پیام بدن تا به صورت کارت به کارت ثبت سفارش کنن. @admin_modiriyat 🔴 کتابهای موجود در سایت آنی نو:👇 ( نوجوان و جوان) ( نوجوان و جوان) ( نوجوان و جوان) ( نوجوان و جوان) ( کودک و نوجوان) کتابهای عباسی ولدی: 💥کتابهای کودک خانم کلر_ژوبرت: سفارش در سایت آنی نو👇: https://onino.ir/book/ https://onino.ir/book/ کانال👇: @fekr_dorost
📖کتاب خاص📚
🔴گزیده ای از کتاب #حوض_خون: 😢فصل ۱۶ خاطرات سرکار خانم خدیجه بیاد (ننه عبدالکریم) صفحۀ ۱۴۰: «بعد ا
🔴 روایت کننده رخت شویی زنان اندیمشکی در دفاع مقدس که حضرت آقا تقریظی بر این کتاب زدند
سلااام. 🔴به مناسبت سالگرد حماسه آزاد سازی خرمشهر کتاب رو بهتون معرفی میکنم. روایت رخت شویی زنان اندیمشکی در دفاع مقدس. 💥💥با ۲۰% به همراه تا ساعت ۱۱ امشب ۳ خرداد در: onino.ir/book/
🔴 ۸ ماه بود از ناصر بی خبر بودم.دیوانه وار دوستش داشتم. مدام دلشوره و سردرد داشتم.اصلا نمیفهمیدم بچه ها چه میخورند و چطور مدرسه میروند. شب ۱۸ بهمن ۶۳ بود. خواب دیدم توی حیاط خانه حوضی پر از گل درست کرده ایم. کبوتر سفیدی از لب حوض پرواز کرد و رفت آسمان. صبح زود نماز خواندم و رفتم توی حیاط. هوا خیلی سرد بود ولی آنقدر توی حیاط دور زدم که بدنم خیس عرق شد. از شدت دلشوره نمی توانستم توی خانه بمانم. رفتم پیش خانم همسایه و گفتم : دیشب خواب دیدم. حتما ناصر شهید شده. گفت : خیالاتی شدی فایده نداشت، ارام نمیشدم.🥺 روز بعد برادرشوهرم آمد دم در و یکدفعه با گریه بهم گفت: دو روز پیش ناصر شهید شده. جلوی در غش کردم و افتادم. وقتی بهوش آمدم من را بردند غسالخانه تا بچه ام را ببینم.چشمایش را بسته بود. هر چه جلویش خودم را زدم و گریه زاری کردم بیدار نشد😭 چند روز عذا نخوردم و با کسی حرف نزدم. نمیتوانستم بی ناصر خانه بمانم..... برا ناصرم دختری نشان کرده بودم..... مدام راه میرفتم و صدا میزدم: ناصر ...دا به قربونت کجایی؟!
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب منتشر شد.