eitaa logo
کتاب زندگی
2.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
32 فایل
@Niloufarkalhor ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🌲🌲🌲🌲 🌲🍃🍃 🌲🍃 🌲 🌲🍃 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 🍃🌲 من نيز پس از وفات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سرگرم غسل و تكفين شدم تا اينكه كار تمام شد، و در جريان اختلاف امّت، بر خود عهد و پيمان بستم؛ تا زمانى كه قرآن را جمع‏ آورى نكردم به هيچ وجهى عباء بر دوش نگيرم و همين كردم، سپس دست فاطمه و حسن و حسين را گرفته به درب منازل اصحاب بدر و خوش سابقه برده و در باره حقّم آنان را قسم دادم و ايشان را دعوت به ياريم نمودم، ولى هيچ كس جوابم نداد مگر چهار نفر: سلمان، و عمّار، و ابو ذرّ، و مقداد، و من با بقيّه خانواده‏ ام نيز مراوده نمودم ولى آنان تنها مرا دعوت به سكوت نمودند، زيرا از كينه اين مردم نسبت به خدا و رسول و خانواده پيامبر اكرم(ص) با خبر بودند. پس راه اين است كه همگى نزد ابوبكر رفته و آنچه از من در باره فرمايش پيامبرتان شنيديد باز گوييد كه اين كار موجب تأكيد بيشتر حجّت، و قطع عذر رساتر، و آنان را هنگام ورود به پيامبر از آن حضرت دورتر می سازد.... ادامه دارد... 🌲 🌲🍃 🌲🍃🍃 🌲🌲🌲🌲
💙💦💙💦💙💦💙 💦💙💦💙 💙💦 💦ادامه ی خطبة البیان 💦 ....فيدخلهم من ذلك خوف و جزع فلا يزال يدخل بلدا بعد بلد إلّا واقع أهلها فأوّل وقعة تكون بحمص ثمّ بالرقّة ثمّ بقرية سبأ و هي أعظم وقعة يواقعها بحمص ثمّ يرجع إلى دمشق و قد دانت له الخلق فيجيّش جيشا إلى المدينة و جيشا إلى المشرق فيقتل بالزوراء سبعين ألفا و يبقر بطون ثلاثمائة امرأة حامل و يخرج الجيش إلى كوفانكم هذه فكم من باك و باكية فيقتل بها خلق كثير، و أمّا جيش المدينة فإنّه إذا توسط البيداء صاح به جبرائيل صيحة عظيمة فلا يبقى منهم أحد إلّا و خسف اللّه به الأرض و يكون في أثر الجيش رجلان أحدهما بشير و الآخر نذير فينظرون إلى ما نزل بهم فلا يرون إلّا رءوسا خارجة من الأرض فيقولان بما أصاب الجيش فيصيح بهما جبرائيل فيحوّل اللّه وجوههما إلى قهقرى..... 💙💦.....پس پيوسته به شهری بعد از شهر ديگری داخل می شود و با آنها به نبرد بر می خيزد. نخستين نبرد او در حمص است و بعد از آن در رقه و پس از آن در قريه سبا که اين نبرد از نبرد در حمص بس بزرگتر است. آن گاه به دمشق بر می گردد و مردمان به او نزديک شوند. لشکری تجهيز می کند و به مدينه می فرستد و لشکری به سمت مشرق (يعنی عراق) می فرستد. در بغداد هفتاد هزار نفر را می کشد و سيصد زن حامل را شکم پاره می کند. لشکر او در کوفه شما قيام کند. چه بسيار مرد و زن که به گريه در آيند. پس در آنجا خلق بسياری را می کشد. و اما لشکری که به مدينه فرستاده چون به زمين بيدار رسند جبريل فرياد بلند بر کشد که احدی از آنان در صحنه گيتی باقی نماند، مگر آن که به زمين فرو رود. دو مرد در عقب لشکر باقی مانند که يکي از آنها بشارت دهنده باشد و ديگري بيم دهنده. اين دو نفر می بينند آنچه را که بر آنها وارد می شود. پس نمی بينند از آنها مگر سرهای ايشان را که از زمين بدر آمده است. آنان آنچه را که می بينند می گويند. پس جبرئيل بر آن دو نفر صيحه ای زند که صورتهای آنها به عقب برگردد. خدا رويهای آنها را به عقب برگرداند..... ادامه دارد @ketabezendagi 💙💦 💦💙💦💙 💙💦💙💦💙💦💙
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷 🔷💠🔷💠🔷 💠 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 💠 💠🔷.... پس آن گروه با شنيدن فرمايشات امير المؤمنين عليه السّلام به سوى مسجد رفته و اطراف منبر حلقه زدند، و آن روز جمعه بود، و وقتى ابو بكر به بالاى منبر رفت مهاجرين به انصار تعارف به آغاز سخن نمودند، ولى انصار گفتند: اولويّت با شماست، همچنان كه خداوند در اين آيه شما را مقدّم داشته كه: لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ- التّوبة: 117. ابان از امام صادق عليه السّلام پرسيد: اى زاده رسول خدا ! مردم اين آيه را اين گونه قرائت می كنند: لَقَدْ تابَ اللَّهُ «عَلَى النَّبِيِّ» و المهاجرين و الأنصار. امام فرمود: واى بحالشان! [با اين قرائت‏] !! چه گناهى براى پيامبر بود كه خداوند توبه آن حضرت را بپذيرد؟! بلكه پذيرش توبه از جانب خداوند بوسيله پيامبر بر امّت بود. و نقل شده كه آن گروه زمان وفات پيامبر (ص) غايب بودند، و هنگامى سر رسيدند كه ابو بكر خليفه شده بود، و ايشان در آن روزگار از سرشناسان مسجد النّبىّ بودند..... ادامه دارد.... 🔷💠🔷💠🔷 💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🦋 ادامه ی خطبة البیان 🦋 ....فيمضي أحدهما إلى المدينة و هو البشير فيبشّرهم بما سلمهم اللّه تعالى و الآخر نذير فيرجع إلى السفياني و يخبره بما أصاب الجيش، قال: و عند جهينة الخبر الصحيح لأنّهما من جهينة بشير و نذير فيهرب قوم من أولاد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم و هم أشراف إلى بلد الروم فيقول السفياني لملك الروم تردّ عليّ عبيدي فيردّهم إليه فيضرب أعناقهم على الدرج الشرقي لجامع بدمشق فلا ينكر ذلك عليه أحد..... 🦋....پس يک نفر از آنها به مدينه می رود و آن بشارت دهنده است. او بشارت می دهد که خدا آنان را از شر آن لشکر به سلامت می دارد و ديگری آنان را از آن لشکر بيم دهد. پس آن گاه او به سوی سفيانی باز می گردد و خبر می دهد او را به آنچه که به لشکر او وارد شده است. آن گاه حضرتش فرمود: خبر صحيح نزد جهينه است که قبيله ای هستند از عرب، زيرا که اين دو نفر که بشير و نذير هستند از جهينه اند. پس گروهی از اولاد پيغمبر صلي الله عليه و آله که از شريفها هستند به شهر روم فرار مي کنند. سفياني به پادشاه روم گويد: بندگان مرا به من بازگردان. پادشاه روم آنان را بر می گرداند. بالای پله های شرقی مسجد جامع دمشق آنها را گردن می زند و کسی او را از اين کار نهی نمی کند..... ادامه دارد... @ketabezendagi 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋
🌎💎🌎💎🌎💎🌎 💎🌎💎🌎 🌎💎 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 💎🌎 ...در اين هنگام ابو بكر سوار بر شترش در مقابل درب مسجد توقّف نموده و گفت: اى مردم چرا مضطرب شده‏ ايد؟! اگر محمد وفات يافته‏، پروردگار او كه زنده است، «و محمد جز پيامبر و فرستاده‌‏اى بیش نيست، كه پيش از او نيز پيامبران و فرستادگان گذشتند پس اگر او بميرد يا كشته شود آيا بدوران جاهليّت پيش از اسلام بر خواهيد گشت؟ و اين را بدانيد كه با عقبگرد هر كدام از شما هرگز بخدا گزند و زيانى نرسد. آل عمران: 144». سپس گروه انصار به نزد سعد بن عباده شتافته و او را به سقيفه بنى ساعده آوردند. و عمر نيز پس از آگاهى از اين ماجرا و مذاكره با ابو بكر همراه ابو عبيده جرّاح همگى بسوى سقيفه آمدند. و در آنجا جماعت بسيارى جمع شده، و سعد بن عباده به علّت بيمارى در ميانشان بسترى بود، و گفتگوى اصلى قوم پيرامون مسأله خلافت و امارت دور می زد، و هر كدام سخنى گفتند. تا اينكه نوبت به ابو بكر رسيد و پس از سخنانى در پايان كلام به انصار گفت: من شما را فقط به عمر يا ابو عبيده كه سزاوار و اهل اين مقامند دعوت می كنم، و هر كدامشان را كه انتخاب كنيد من راضى و موافقم. عمر و ابو عبيده گفتند: سزاوار نيست كه ما از تو پيشى بگيريم زيرا تو از هر لحاظ بر ما مقدّمى! تو پيش از ما مسلمان شدى، و يار غار پيامبرى، بنا بر اين تو براى مقام خلافت اولويّت دارى. انصار با شنيدن اين سخنان گفتند: بايد از این که كسى كه نه از ما و نه از شماست خليفه شود بر حذر باشيم، بنا بر اين بهتر است يكنفر از انصار و يكنفر از مهاجرين متصدّى امر خلافت شود، و اگر يكى از آن دو درگذشت شخص ديگرى را از همان گروه بجاى او نصب نماييم..... ادامه دارد..... 💎🌎💎🌎 🌎💎🌎💎🌎💎🌎
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼 🌼ادامه ی خطبة البیان 🌼 🍀🌼 .....ألا و إنّ علامة ذلك تجديد الأسوار بالمدائن فقيل: يا أمير المؤمنين اذكر لنا الأسوار فقال: تجدّد سور بالشام و العجوز و الحران يبنى عليهما سوران و على واسط سور و البيضاء يبنى عليها سور و الكوفة يبنى عليها سوران و على شوشتر سور و على أرمنية سور و على موصل سور و على همدان سور و على ورقة سور و على ديار يونس سور و على حمص سور و على مطردين سور و على الرقطاء سور و على الرهبة سور و على دير هند سور و على القلعة سور. 🍀🌼 ....آگاه باشيد ! که نشانه آن (يعني خروج سفيانی) تجديد بنا شدن پايگاههایی است در شهرها. گروهی گفتند: ای امير مومنان برای ما آن پايگاهها را ذکر کن. حضرتش فرمود: تجديد بنا می شود پايگاهی در شام، و پايگاهی در عجوز و حران، و پايگاهی در واسط (که شهري است در ميان کوفه و بصره) و بنا می شود، پايگاهی در بيضاء، و پايگاهی در کوفه، و پايگاهی در شوشتر، و پايگاهی در ارمنيه، و پايگاهی در موصل، و پايگاهی در همدان، و پايگاهی در دقه (که شهری است در کنار فرات) و پايگاهی در ديار يونس، و پايگاهی در حمص، و پايگاهی در مطريه (که از قريه های مصر است) و پايگاهی در رقطاء (که از نواحی خط يا بحرين است) و پايگاهی در رحبه (که بيابانی است نزديک صنعای يمن، يا ناحيه ای است ميان مدينه و شام يا قريه ای است در عراق). و پايگاهی در دير هند، و پايگاهی در قلعه..... ادامه دارد...... @ketabezendagi 🍀🌼 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🍀🍀🍀 🍀💧💧 🍀💧 🍀 💧ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 💧 🍀.....پس از آن حباب بن منذر، براى بار دوم، برخاسته و گفت: اى گروه انصار ! همان كه گفتم، هر چه در دست داريد حفظ كنيد، و به سخنان اين مرد جاهل و يارانش گوش مدهيد كه در اين صورت قدرت را از دست شما می ربايند، و اگر شراكت در خلافت را نپذيرفتند، آنان را از شهر خود برانيد و توليت امور و تصدّى مقام امارت را خود بدست گيريد، سوگند بخداى ! كه شما از اينان به مقام خلافت سزاوارتريد، زيرا بواسطه همين شمشيرهاى شما بود كه گروه بسيارى به دين اسلام پيوستند، و بدانيد كه منم كه با نظراتم به داد مردم می رسم و آنان نيز مرا يارى می نمايند و هر كس كه گفتار مرا ردّ نمايد بخدا سوگند كه با شمشير بينی اش را بخاك خواهم ماليد.... ادامه دارد.... 🍀 🍀💧 🍀💧💧 🍀🍀🍀🍀
۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه(س) به شهر قم '' '' '' '' '' '' '' آمد ز راه دختر موسی به شهر قم یعنی فتاد سایه ی طوبی به شهر قم بوی بهشت می وزد از گرد چادرش گل کرده است مأمن و مأوی به شهر قم وقتی گذاشت پا به حریم دیار عشق جاری شده ست چشمه‌ تقوی به شهر قم بانوی آب‌ و آینه، معصومه می رسد با جلوه های زینب کبری به شهر قم در آسمان شهر ملائک به صف شدند تابیده بود نور تعالی به شهر قم تا که گشود دیده ی خود را به آن حریم بگشوده گشت باب تولی به شهر قم مولای ماست آینه دار جهان رضا اینک رسید خواهر مولی به شهر قم با آن که بود خسته ولیکن رسیده بود پویاترین شفیعه ی عقبی به شهر قم «یاسر» دمید روح مجدد به جسم خاک گویا رسید جلوه ی عیسی به‌ شهر قم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹