eitaa logo
کتاب زندگی
2.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
32 فایل
@Niloufarkalhor ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴 🚩🏴🚩🏴 🏴🚩 🚩 ادامه ی حوادث آخرین روزهای پیغمبر(ص)🚩 ...عباس عرض كرد يا رسول اللَّه :هر گاه می دانيد غلبه با ماست و ما پس از شما به مقام حق پيروز می آئيم و مستقر می شويم اطلاع فرمائيد. رسول خدا (ص) فرمود : پس از من درمانده و بيچاره خواهيد شد و سخن ديگرى نفرمود. اين عده هم با كمال نااميدى از حضور رسول خدا (ص) مرخص گرديدند. رسول خدا فرمود : برادر و عمويم را برگردانيد. چون حضور يافتند و مجلس منحصر به آنها گرديد. پيغمبر اكرم (ص) به طرف عمويش عباس توجه كرده فرمود: اى عمو وصيت مرا می پذيرى و وعده مرا قبول می كنى و قرض مرا ادا می نمائى ؟ عباس عرض كرد يا رسول اللَّه عموى تو پيرمرد و عيال‏ وار است و سخاء و كرم تو مانند باد وزش داشته و عموى ناتوانت نمي تواند به وعده تو قيام كند. آن گاه به على (ع) توجه كرده فرمود : اى برادر آيا وصيت مرا می پذيرى و به وعده من وفا می كنى و قرض مرا ادا می سازى و امور بازماندگانم را اداره می نمائى؟ عرض كرد: آرى فرمان ترا از دل و جان می پذيرم و آن را اجرا می كنم. پيغمبر فرمود نزديك بيا چون پيش رفت على (ع) را به سينه چسبانيد و انگشترى خود را از انگشت مباركش بيرون آورده فرمود: اين انگشترى را در انگشت كن سپس شمشير و زره و تمام سلاحهاى جنگى خود و پارچه را كه در هنگام پيكار به شكم می بسته و لباس جنگ می پوشيده و به كارزار مي رفته حاضر كرده ، همه را به على (ع) تسليم نمود ،فرمود: بنام خدا به منزل خود برو...... (6) ادامه دارد..... 🏴🚩 🚩🏴🚩🏴 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴 ▪️🏴▪️🏴 🏴▪️ ▪️ ادامه ی حوادث آخرین روزهای پیغمبر(ص) ▪️ ...على (ع) در تمام اين مدت از پيغمبر (ص) كناره نمی گرفت و پيوسته منتظر اجراى دستورات آن جناب‏ بود. فرداى آن روز كه درب خانه‏ اش به روى مردم بسته بود و كسى از احوال آن جناب اطلاعى نداشت و بيمارى آن حضرت شدت يافته بود،على (ع) براى انجام پاره ای از امور ضرورى خود رفته بود، رسول خدا (ص) اندكى افاقه يافت على (ع) را نديد. زنهاى رسول خدا (ص) اطراف او را گرفته بودند. فرمود: برادر و رفيق مرا بخوانيد. پس از اين جمله دوباره ضعف بر آن حضرت مستولى گرديد، خاموش شد. عایشه گفت ابوبكر را بگوئيد بيايد وى داخل شده، بالين آن حضرت نشست. چون رسول خدا (ص) ديده گشود، چشمش به جمال تهى از كمال ابو بكر افتاد صورت برگردانيد ابوبكر دانست اشتباه كرده از جاى برخاست و گفت؛ اگر او بمن نيازمند بود صورت بر نمی گردانيد و حاجتش را ميفرمود. چون بيرون رفت دوباره رسول خدا (ص) همان جمله را تكرار كرد. حفصه گفت؛ عمر را حاضر كنيد چون حضور يافت و چشم رسول خدا به آن نامقبول افتاد، صورت برگردانيد و او هم خارج شد. بار سوم رسول خدا فرمود: برادر و صاحب مرا بخوانيد؛ ام سلمه كه حق از او خشنود باد گفت على را بگوئيد حاضر شود كه پيغمبر اكرم (ص) جز او به ديگرى عنايتى ندارد. على (ع)را به حضور خواندند، چون او وارد شد گوئی روح و روانى به رسول خدا دميدند؛ شاد و خندان گرديد. او را نزديك خواند و مدتى با وى به راز پرداخت سپس على (ع) از جا برخاست و به گوشه‌ای آرام گرفت تا پيغمبر (ص) به خواب رود چون او خوابيد، از خانه بيرون رفت. مردم پرسيدند ؟ رسول خدا (ص) با تو چه نجوایی‌ داشت و چه فرمود؟ 🍃پاسخ داد هزار باب علم به من آموخت كه از هر بابى هزار باب ديگر گشوده می شود و مرا به كارهایی مأموريت داد كه به خواست خدا بدانها قيام خواهم كرد.🍃 (7) ادامه دارد.... 🏴▪️ ▪️🏴▪️🏴 🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴
4_1141644200387805245.mp3
4.81M
,▪مدینه شهر پیغمبر
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴🖤🖤 🏴🖤 🏴 🖤 ادامه ی حوادث آخرین روزهای پیغمبر(ص) 🖤 ..بيمارى رسول خدا (ص) شدت كرد و آثار ارتحال ظاهر شد و على (ع) در آن هنگام حضور داشت چون نزديك شد، روح مقدسش به آشيان جنان پرواز نمايد به على (ع) فرمود: يا على سرم را در ميان دامان خود بگذار كه امر خدا دررسيده. چون جان من از كالبد بيرون خرامد آن را بدست خود بگير و به صورت بكش. سپس مرا رو به قبله قرار داده و به كار غسل من بپرداز و نخستين كس بر من نماز بگزار. و تا مرا در ميان قبر پنهان ننموده ای از من جدا مشو و در تمام امور خود از خدا كمك بخواه. على (ع) حسب الامر سر مبارك پيغمبر اكرم (ص) را در ميان دامن خود گذارد. رسول خدا در آن هنگام از هوش رفت. زهراى مرضيه كه حضور داشت بصورت پدر بزرگوارش خيره شده گريه و ندبه می كرد و اين شعر را می خواند. سپيد چهره كه از بركت چهره نورانى او مردم از ابر باران ميطلبند و او فريادرس بی پدران و پناه بيوه زنانست. رسول خدا (ص) صداى دختر ارجمند داغدارش را شنيده ديده گشود با صداى ضعيفى فرمود: اى دختر اين شعر سروده عمويت ابو طالب است. بجاى آن اين آيه را بخوان: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ. 🍃 محمد فقط رسول خدا بوده و پيمبران پيش از او درگذشته‏ اند. آيا هر گاه او بميرد يا كشته شود شما به حال پيش از اسلام خود برمی گرديد؟ 🍃 زهرا (ع) مدتى گريست رسول خدا (ص) او را بسوى خود خوانده چون نزديك رسيد، رازى با او گفت كه روى مبارك فاطمه چون خورشيدى بر افروخت. آنگاه همچنان كه دست راست حضرت على (ع) زير چانه مباركش بود روح مقدسش به عالم جاويد پرواز كرد. على (ع) جان منور او را چنانچه فرموده بود، بدست گرفت و به صورت كشيد. سپس رسول خدا (ص) را به جانب قبله برده ديدگان او را بدست ولايتى خود بست و جامه بر اندام آن جناب كشيد و به انجام تغسيل و تكفين آن حضرت پرداخت. (8) ادامه دارد.... 🏴 🏴🖤 🏴🖤🖤 🏴 🏴 🏴 🏴