❌❌ خودم عاشق این قسمتم❌❌ ⭕️ قسمت چهارم: اثرات دعا و دعا و دعا و نهایت یک هدفگزاری عاااالی

⭕️ قسمت پنجم: اصول و قواعد خدا در مسیر موفقیت امسال

⭕️ قسمت ششم: ارتباط با امام زمان عج حضرت عشق، حضرت فرمانده، و سربازی حضرت حجت عج آقاجانمون☺️

✨حراج گنج✨ روی شیشه نوشته"قیمت ها شکسته شد" ما پشت ویترین صف می کشیم تا شاید کلاه یا پیراهنی را ارزان تر از آنچه می ارزد بخریم. صف می کشیم و نوبت می گذاریم...هول می زنیم.از هرکدام دو تا می خریم برای روزهای مبادایی که گاهی اصلا نمی آیند. _مردی گنجی را حراج کرده است.گنجی بی بها می فروشد.گفته لازم نیست چیزی بدهید یعنی اگر گفته بود لازم است هم ما چیزی درخور این معامله نداشتیم.گفته فقط ظرف بیاورید.ظرف! حجمی که در آن بشود چیزی ریخت.گنجایش گنج.هیچ کس نمی آید.هیچ کس صف نمی بندد.مرد فریاد می زند:بی بها پیمانه می کنم اگر کسی را ظرفی باشد. و ظرف نیست و گنجایش گنج در هیچ کس. ما از کنار این حراج بزرگ خیلی ساده می گذریم و می رویم سمت جایی که جورابی را به نصف قیمت معمولش می فروشند.ظرف های ما این دلهای انگشتانه ای است.چی در آن جا می‌شود که او بخواهد بی بها به ما ببخشد؟ما به اندازه یک پیمانه گندم عشق هم جا نداریم.😔کف دستی دانایی اگر در ما بریزند پر می شویم.سر ریز می کنیم و غرور از چشم ها و زبان هایمان بیرون می تراود.با ما چه کند این مرد،که گنجی را حراج کرده است؟... گم شده ایم.سرگردان در کوچه های زمین...نشانی در دست،مبهوت به تمام درهای بسته نگاه می کنیم.هیچ کدامشان شبیه دری نیست که ما گم کرده ایم.شبیه جایی نیستند که روزی از آن راه افتاده ایم و حالا دلمان می خواهد به آن برگردیم.مرد ایستاده کنار دیوار کوچه ما گیج و سردرگم از کنارش رد می شویم.دستمان را می گیرد.یک لحظه چشم در چشم می شویم.می گوید:کجا؟می گوییم:رهایمان کن.پِی جای می گردیم.می گوید:من بلد راهم،پِی ام بیایید،می رسانمتان. می گوییم:نه،خودمان می گردیم،پیدا می کنیم.می گوید:این کوچه،این زمین است نشانی شما اصلا مال این طرف ها نیست.مکث می کند.زیر لب می گوید:من به راه های آسمان،داناترم تا راه های زمین... ما می گوییم نه گمشده ما همین جاست.از کنارش می گذریم و باز گم می شویم.بیشتر از قبل... می گوید پیش از آن که بروم سوالی بپرسید.ما می خندیم:سوال؟کی حوصله سوال پرسیدن دارد.ما همه چیز را خودمان می دانیم.ما آنقدر با این خاک پست عیار شده ایم که همه فراز و فرودهای را می شناسیم.مرد می پرسد:مگر همه جهان همین خاک است. می گوییم برای ما بله... و تا بخواهد چیزی بگوید یکی از ما به مسخره می گوید:تو اگر دانایی موهای سر من را بشمار. و چشم های مرد به اشک می نشیند. مرد خبر بزرگ است.و ما عادت داریم خبرهای بزرگ را تکذیب کنیم و دل ببندیم به خبرهای کوچک.به اینکه امروز چی ارزان شده یا در کدام اداره ریز میزی می دهند یا...ما خبر بزرگ را تکذیب می کنیم.ما مرد را،او را باور نمی کنیم و او مجبور می شود نفرینمان کند چه نفرینی؟خدایا مرا از اینها بگیر.از این بالاتر نمی شد چیزی گفت.مردمی که بودن او را نمی فهمند،باید به نبودنش گرفتار شوند می گوید:خدایا من از اینها خسته ام،مرا از اینها بگیر.🥀و ما تا ابد،در تاریکی بعد از این نفرین دست و پا می زنیم.

خیلی قشنگه👌برشی از کتاب خدا خانه دارد

#مسابقه_ماه_رمضان🌙 سلام ب گوهرشادیای عزیز🙌طاعات و عباداتتون قبول همون طور ک مستحضرید بازم مسابقه داریم🤩ی مسابقه جذاب با ی کتاب فوق جذاب😍سال پیش ی عزیزی نذر فرهنگی کردند و این کتاب تو هیئت پخش شد اما اگه نداری مشکلی نیست هم پی اف هم صوت این کتاب رو میذارم برنده مسابقه تویی دیگه؟!🥳😌🏆🎉ب دوستای گلتم خبر بده ک جایزه ها زیاده😉 #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم

#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم🌿😊 #جلسه_اول

العجل العجل العجل♥️