🔰 #برشی_از_کتاب🔰
✂️برشی از کتاب نخل و نارنج
✍نویسنده وحید یامین پور
🔷در راه ماندگان
📌وجود مولی احمد(نراقی) خود پرسش بزرگی بود ... مولی ، فقیه بود ، شاعر بود ، تفسیر می گفت ، ریاضی و نجوم و طب می دانست و در علوم غریبه و جفر و کیمیا دستی داشت .
📌چگونه کسی در شصت سال می تواند به کشکولی از علوم ، از ظاهری و باطنی ، بدل شود ؛ آن چنان که در هر کدام سرآمد روزگار خود باشد ! مگر شب و روز او طولانی تر از شب و روز دیگران بوده یا این علوم به افاضه بر قلب او نشسته ؟ یا این هم بخشی از نتایج علوم غریبه است که صاحبش را به یک باره به مخزن علم و فن تبدیل می کند ؟!
🔸- حضرت اخوی دربارۀ جنابتان سؤالی دارم .
🔹-بپرس.
🔸-چگونه در بیست و پنج سالگی چنین دور از تردید به اجتهاد رسیدی و در علم عقاید و کلام استاد شدی ؟ هم درس هایم بارها پرسیده اند که مگر برادرت نظرکرده باشد که چنین توفنده در بهار جوانی علامه شده است !
🔹مرتضی بلند خندید و برادرانه روی شانه منصور زد . منصور با تعجب به حالت برادر نگاه کرد .
🔸- من داشتم به چنین پرسشی در باره ملّا احمد(نراقی) می اندیشیدم .
🔹 بگذار به فاصله ام تا ملّا شدن بیندیشم تا به پیش افتادگی ام از در راه ماندگان .
🔹برای هر کسی حُجتی هست تا خود را با او بسنجد و عیاری هست تا با او بیازماید و فوق کلّ ذی علمٍ علیم .
📌کتاب نخل و نارنج ، وحید یامین پور ، ص ۹۱ و ۹۲
#برشی_از_کتاب
#نخل_و_نارنج
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰 #برشی_از_کتاب🔰
✂️برشی از کتاب نخل و نارنج
✍نویسنده وحید یامین پور
🔷در راه ماندگان
📌وجود مولی احمد(نراقی) خود پرسش بزرگی بود ... مولی ، فقیه بود ، شاعر بود ، تفسیر می گفت ، ریاضی و نجوم و طب می دانست و در علوم غریبه و جفر و کیمیا دستی داشت .
📌چگونه کسی در شصت سال می تواند به کشکولی از علوم ، از ظاهری و باطنی ، بدل شود ؛ آن چنان که در هر کدام سرآمد روزگار خود باشد ! مگر شب و روز او طولانی تر از شب و روز دیگران بوده یا این علوم به افاضه بر قلب او نشسته ؟ یا این هم بخشی از نتایج علوم غریبه است که صاحبش را به یک باره به مخزن علم و فن تبدیل می کند ؟!
🔸- حضرت اخوی دربارۀ جنابتان سؤالی دارم .
🔹-بپرس.
🔸-چگونه در بیست و پنج سالگی چنین دور از تردید به اجتهاد رسیدی و در علم عقاید و کلام استاد شدی ؟ هم درس هایم بارها پرسیده اند که مگر برادرت نظرکرده باشد که چنین توفنده در بهار جوانی علامه شده است !
🔹مرتضی بلند خندید و برادرانه روی شانه منصور زد . منصور با تعجب به حالت برادر نگاه کرد .
🔸- من داشتم به چنین پرسشی در باره ملّا احمد(نراقی) می اندیشیدم .
🔹 بگذار به فاصله ام تا ملّا شدن بیندیشم تا به پیش افتادگی ام از در راه ماندگان .
🔹برای هر کسی حُجتی هست تا خود را با او بسنجد و عیاری هست تا با او بیازماید و فوق کلّ ذی علمٍ علیم .
📌کتاب نخل و نارنج ، وحید یامین پور ، ص ۹۱ و ۹۲
#برشی_از_کتاب
#نخل_و_نارنج
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰 #برشی_از_کتاب🔰
✂️برشی از کتاب نخل و نارنج
✍نویسنده وحید یامین پور
🔷در راه ماندگان
📌وجود مولی احمد(نراقی) خود پرسش بزرگی بود ... مولی ، فقیه بود ، شاعر بود ، تفسیر می گفت ، ریاضی و نجوم و طب می دانست و در علوم غریبه و جفر و کیمیا دستی داشت .
📌چگونه کسی در شصت سال می تواند به کشکولی از علوم ، از ظاهری و باطنی ، بدل شود ؛ آن چنان که در هر کدام سرآمد روزگار خود باشد ! مگر شب و روز او طولانی تر از شب و روز دیگران بوده یا این علوم به افاضه بر قلب او نشسته ؟ یا این هم بخشی از نتایج علوم غریبه است که صاحبش را به یک باره به مخزن علم و فن تبدیل می کند ؟!
🔸- حضرت اخوی دربارۀ جنابتان سؤالی دارم .
🔹-بپرس.
🔸-چگونه در بیست و پنج سالگی چنین دور از تردید به اجتهاد رسیدی و در علم عقاید و کلام استاد شدی ؟ هم درس هایم بارها پرسیده اند که مگر برادرت نظرکرده باشد که چنین توفنده در بهار جوانی علامه شده است !
🔹مرتضی بلند خندید و برادرانه روی شانه منصور زد . منصور با تعجب به حالت برادر نگاه کرد .
🔸- من داشتم به چنین پرسشی در باره ملّا احمد(نراقی) می اندیشیدم .
🔹 بگذار به فاصله ام تا ملّا شدن بیندیشم تا به پیش افتادگی ام از در راه ماندگان .
🔹برای هر کسی حُجتی هست تا خود را با او بسنجد و عیاری هست تا با او بیازماید و فوق کلّ ذی علمٍ علیم .
📌کتاب نخل و نارنج ، وحید یامین پور ، ص ۹۱ و ۹۲
#برشی_از_کتاب
#نخل_و_نارنج
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰 #برشی_از_کتاب🔰
✂️برشی از کتاب نخل و نارنج
✍نویسنده وحید یامین پور
🔷در راه ماندگان
📌وجود مولی احمد(نراقی) خود پرسش بزرگی بود ... مولی ، فقیه بود ، شاعر بود ، تفسیر می گفت ، ریاضی و نجوم و طب می دانست و در علوم غریبه و جفر و کیمیا دستی داشت .
📌چگونه کسی در شصت سال می تواند به کشکولی از علوم ، از ظاهری و باطنی ، بدل شود ؛ آن چنان که در هر کدام سرآمد روزگار خود باشد ! مگر شب و روز او طولانی تر از شب و روز دیگران بوده یا این علوم به افاضه بر قلب او نشسته ؟ یا این هم بخشی از نتایج علوم غریبه است که صاحبش را به یک باره به مخزن علم و فن تبدیل می کند ؟!
🔸- حضرت اخوی دربارۀ جنابتان سؤالی دارم .
🔹-بپرس.
🔸-چگونه در بیست و پنج سالگی چنین دور از تردید به اجتهاد رسیدی و در علم عقاید و کلام استاد شدی ؟ هم درس هایم بارها پرسیده اند که مگر برادرت نظرکرده باشد که چنین توفنده در بهار جوانی علامه شده است !
🔹مرتضی بلند خندید و برادرانه روی شانه منصور زد . منصور با تعجب به حالت برادر نگاه کرد .
🔸- من داشتم به چنین پرسشی در باره ملّا احمد(نراقی) می اندیشیدم .
🔹 بگذار به فاصله ام تا ملّا شدن بیندیشم تا به پیش افتادگی ام از در راه ماندگان .
🔹برای هر کسی حُجتی هست تا خود را با او بسنجد و عیاری هست تا با او بیازماید و فوق کلّ ذی علمٍ علیم .
📌کتاب نخل و نارنج ، وحید یامین پور ، ص ۹۱ و ۹۲
#برشی_از_کتاب
#نخل_و_نارنج
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c