💠 #شتاب_در_کار_خیر
🔸 رسول خدا صلى الله علیه وآله:
هر کس که چشم به راه مرگ باشد، در کارهاى خیر، شتاب مى کند.
📚 بحار الانوار/ج77/ص171
🔸 امام علی(علیه السلام):
چیزى را که نمى دانى چه زمانی ناگهانى سراغت مى آید (یعنى مرگ)، سزاوار است پیش از آنکه تو را فرا گیرد، براى روبه رو شدن با آن آماده شوى.
📚 میزان الحکمه/ج9/ص248
#احادیث_روزانه
.
عالمبه عشق روی تو بیدار میشود
هـر روز عاشقان تـو بسیار میشود
وقتی سلام میدهمت در نگاہ مـن
تصویر مهربانی تو تکرار میشود
#سلاممولاجانم
#امام_زمان♥
♻️ امروز یکشنبه
۱۸ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی
۴ ربیع الاول ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز یکشنبه :
«یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکرام» ۱۰۰ مرتبه
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا علی بن موسی الرضا بگویید
اِی مونس شبهای من
خودت یه کاری کن دیگه برای من
اِی مرهم دردای من
منو ببر پیشِ خودت، آقای من
🔹انبيا ناز فروشند به گلزار بهشت
🔹اگر از دور به ايوان طلايت نگرند.
#دلتنگ_حرمیم 😔❤️
صلوات خاص امام رضا(ع)
🌹تاخراسان راهی نیست...✋
🌹دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
🌹تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
🌹به امام رضابگو ، بدجوری دلتنگ توام...
🌹خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
جلال آل احمد 11 آذر در سال 1302 در تهران متولد شد. وی در سال 1322 رسماً عضو حزب توده شد و در کنار فعالیت های سیاسی، در رشته ادبیات فارسی، موفق به اخذ دانشنامه لیسانس گردید. در سال 1326 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. جلال، نویسندگی را از 16 سالگی آغاز کرده بود و پس از این که جذب حزب توده شد با آثار "کسروی" آشنا گردید. در مبارزه حزبی آل احمد جز شکست و سرخوردگی چیزی وجود ندارد، اما نهضتی که عمیق ترین تأثیر را بر روحیه او گذارد قیام 15 خرداد 1342 می باشد. جلال آل احمد در این هنگام به این حقیقت رسید که هر چه مکتب غیرخودی هست، جز فریب و استثمار و استعمار، چیزی ندارند. وی به این نتیجه رسید که تنها امید رهایی بسیج توده ها در دست روحانیت آگاه است نه روشنفکران غرب و شرق زده. بعد از این که جلال نسبت به روحانیت و به ویژه امام خمینی (ره) اظهار علاقه نمود، ساواک او را مورد تهدید قرار داد و سعی کرد که جلال را از روحانیت جدا کند. در سال 1347، جلال تهدید به مرگ شد. ساواک می خواست که وی را بدون سر و صدا از میان بردارد. سرانجام در یک صحنه ساختگی و مشکوک در این روز، بدون هیچ گونه سابقه بیماری در 46 سالگی دارفانی را وداع گفت. پیکر جلال آل احمد در مسجد فیروزآبادی در ری به خاک سپرده شد.
معرفی نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد (کتاب اول) اثر سیمین دانشور رسم رایجی میان زوج های هنرمند، علی الخصوص نویسنده وجود دارد که همچون بسیاری از انسان های دلباخته، برای شریک زندگی خود نامه می نویسند. واضح است که نامه نگاری های اهل قلم و نحوه ی نگاه آن ها به مسائل از سبک و سیاق به خصوصی برخوردار است. گاه این نامه ها تنها یک قالب است و نوشته ها به اندازه ی آثار ادبی ایجاد شده توسط هنرمند، پرمغز و جالب توجه است. مجموعه های زیادی از نویسندگان بزرگ جهان همچون آلبر کامو و فرانتس کافکا گردآوری شده که حاوی نامه نگاری این چهره های بزرگ اهل قلم، به معشوقه هایشان بوده است. این مجموعه ها اغلب یک طرفه بوده و طرفداران نویسنده ی مورد نظر برای آشنایی و لذت بردن از درونی ترین افکار وی از آن ها استقبال می کنند. اما کم پیش می آید که نامه نگاری ها به شکل دو طرفه چاپ شود و هر دو سمت مکاتبه از بزرگترین نویسندگان صاحب سبک یک ملت باشند.
سیمین دانشور و جلال آل احمد یکی از این زوج های معروف و مثال زدنی اند که هر یک به تنهایی نامی درخشان در عرصه ی ادبیات معاصر ایران زمین محسوب می شوند و درخشش آن ها، زمانی که کنار هم قرار می گیرند حتی از قبل هم بیشتر است. مثل تمام دلباخته های دورافتاده، زمانی که سیمین از جلال خود دور می شود و برای سفر به ایالات متحده می رود، نامه های برای دلداده اش می فرستد که مجموع آن ها به کوشش مسعود جعفری در کتاب اول از نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد به چاپ رسیده است. دو مجلد دیگر از پاسخ جلال به نامه های سیمین در همین سفر و دیگر نامه هایی که در سفرهای مختلف برای هم نوشته اند
نیز گردآوری و به شکل مجموعه ای در اختیار دوستداران این زوج ادبی قرار گرفته است.
کتاب نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد (کتاب اول)
قسمت هایی از نامه های سیمین دانشور و جلال آل احمد (کتاب اول)
🖋(لذت متن) 📝
جلال عزیزم، اکنون دیگر غربت را کاملا حس می کنم. آن شب که از لندن برایت نامه نوشتم تا دو بعد از نصف شب حرکت نکردیم و در فرودگاه چرت زدیم و وقتی طیاره راه افتاد ساعت سه بعد از نصف شب بود. از لندن حرکت کردیم و من در طیاره خوابیدم تا صبح ساعت هفت که وارد گاندرا شدیم. این یک جزیره انگلیسی گویا متعلق به کانادا باشد جزیره ای کثیف و شلوغ و بدهوا - آنجا بار انداختیم و معلوم شد که هوای اقیانوس طوفانی است و امکان ندارد طیاره راه بیفتد. بنا شد طیاره از راه دیگر یعنی از راه بوستون برود. آنجا دیگر بدبختی واقعی ما شروع شد زیرا هفده ساعت تمام در طیاره بودیم و واقعا حال همگی به هم خورد و مخصوصا حال من که خیلی بد شد. اقیانوس طوفانی بود و طیاره مدام بالا و پایین می رفت و بم بم صدایی می داد که هنوز در گوشم است. حتی نیم تنه های نجات یعنی life jacket هم به ما دادند که اگر اوضاع وخیم شد. آن ها را بپوشیم و از طیاره پایین بپریم. خلاصه، این ها دوزوکلک های انگلیس هاست و مسافر کنار من می گفت اگر یک آمریکایی هوانورد بود هرگز این طور مردم را نمی ترسانید. باری؛ به ساعت نیویورک چهار بعدازظهر وارد فرودگاه شدیم. آنجا یک ساعت تشریفات گمرکی طول کشید و دو نفر از موسسه «راهنمایی محصلین غریب» جلوی من آمدند. البته حال من خیلی خراب بود و آن ها راهنمایی های لازمه را کردند و رفتند. من هم سوار تاکسی شدم و به آدرسی که به من داده بودند رفتم. این را بگویم که در فرودگاه هشت دلار از من پول گرفتند، نفهمیدم به چه مناسبت و اوقاتم تلخ شد. وقتی به education international institute رسیدم بسته شده بود، چون ساعت پنج و نیم بود و من حیران بودم که چه کنم. دربان موسسه را صدا کردم و او هم حیران بود که چه کند؟ عاقبت به خانه بین المللی تلفن کردیم و اطاقی گرفتیم. معلوم شد بیچاره ها وقتی از آمدن من مأیوس شده اند (چون طیاره هشت ساعت تأخیر داشت) خودشان برایم اطاقی در نظر گرفته اند. خلاصه، آنجا منتظرم بودند و با تاکسی که دو دلار گرفت. به آنجا نقل مکان کردم.
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡 نماد روشنفکر واقعی در ایران نویسنده نامدار، #جلال_آل_احمد
📣 به مناسبت سالروز درگذشت نویسندهی تاثیرگذار و روشنفکر معاصر ایران