کتابخانه فضائل
و لهذا روزی حضرت رسولخدا به جبرئیل
امین فرمود یا اخی، وحی را از کجا
میگیری؟ عرض کرد: از وسایط وحی
میکائیل و اسرافیل. فرمودند او از کجا
میگیرد؟ عرض کرد از پس پرده حجاب
فرمود این دفعه دست دراز کن و حجاب
را پس کن تا چه میبینی عرض کرد فدایت
شوم حدّ ما نیست این جسارت!
آن حضرت فرمود به امر من بکن عرض
کرد اطاعت میکنم بعد از آنکه پرده حجاب
را بالا کرد دید مولانا الاعظم امیرالمؤمنین
علی به عقب پرده حجاب واقف اند و وحی میفرمایند!
پس کیفیت را خدمت آن حضرت عرض
نمود و گفت من معرفت آن حضرت را
به این حد و مرتبه نداشتم، این بزرگوار
همان استاد اول ازلی من است که حق
تعالی مرا دلالت به او فرمود..
📚 شرح البیان، راز شیرازی ص١٤
کتابخانه فضائل
#آه_ثُمَّ_آه
در وقت وداع هفتاد مرتبه سیدالشهداء صلوات اللّه علیه پا در رکاب کرد و سوار شد و دوباره برای تسلی اهل بیت پیاده شد تا با آخر که زینب کبری صلوات اللّه علیها رکاب گرفت حضرت دید ذوالجناح حرکت نمی کند با او صحبت کرد به دست هایش اشاره کرد دید دختر سه ساله اش بر دست ذوالجناح افتاده حضرت او را بغل گرفت و به زینب کبری صلوات اللّه علیها سپرد و سفارش زیادی کرد.
📚مقتل خطی مبکی العیون، ص۵۸
کتابخانه فضائل
.
.
بر پایه روایتی، امام حسین -علیه السلام-
برای ضربت خوردن امیرمؤمنان -علیه
السلام- گریه می کرد. آن حضرت فرمود:
«وَلَدي تَبكي عَلىٰ أَبيكَ وَ فيهِ
جُرحٌ واحِدٌ وَكَأَنّي بِكَ يَومَ عاشوراءَ
وَ بَدَنُكَ كُلُّهُ جِراحاتٌ!»
«فرزندم! تو برای پدرت گریه می کنی
که یک زخم دارد؛ گویا می بینم که
روز عاشورا همه بدنت زخمی است!»
📚المطالب المهمه، هاشمی، ص۴۳.
کتابخانه فضائل
.
.
بر پایه گزارشی، قنبر، غلام امیرمؤمنان
-علیه السلام-، در شب شهادت آن
حضرت لباس مشکی پوشید.
📚عمان البکاء، عمانی، ص۷۳.
کتابخانه فضائل
.
.
بر پایه روایتی، امیرمؤمنان -علیه السلام-
پس از ضربت خوردن به امام مجتبی
-علیه السلام- فرمودند:
«یا بُنَيَّ لا جَزَعَ عَلیٰ
أبیكَ بَعدَ اليَومِ.»
«پسر عزیزم! از امروز به بعد
پدرت دیگر ناراحتی نخواهد داشت.»
📚بحارالأنوار، مجلسی، ج۴۲، ص۲۸۳.
کتابخانه فضائل
در گزارشی پیرامون گریستن امام حسین
-علیه السلام- پس از ضربت خوردن
امیرمؤمنان -علیه السلام- آمده است:
«وَقَد قَرَحَت أجفانُ عَینَیهِ مِنَ البُکاءِ.»
«پلک دیدگان امام حسین -علیه السلام-
به خاطر گریه [فراوان برای امیرمؤمنان
-علیه السلام-] زخمی شده بود.»
📚بحارالأنوار، مجلسي، ج۴۲، ص۲۸۸.
کتابخانه فضائل
در گزارشی آمده است:
قنبر سر به در خانه امیرمؤمنان -علیه
السلام- نهاده بود و مولا را صدا می زد.
وقتی صدای قنبر به گوش حضرت رسید،
فرمود: «بگویید قنبر بیاید.»
هنگامی که آمد و حضرت را با فرق
شکافته و محاسن خونین در بستر دید،
فریادی زده، از حال رفته، به زمین افتاد.
حضرت فرمود: «حسین! برخیز و سر قنبر
را به دامان بگیر. دوست ندارم سر غلامم
با این حالت روی زمین باشد!»
امام حسین -علیه السلام- برخاست
و سر قنبر را به دامن گرفت..
📚 مقتل خطی زبدة الذاکرین، ص۳۱۵
کتابخانه فضائل
ضیاء القلوب عن بعض کتب المناقب ان
النبی صلی اللّه علیه وآله دخل یوماً دار
الفاطمة صلوات الله علیها فسالته فاطمة
صلوات الله علیها یا ابه الیوم ما سالت
عن ابن عمک علی صلوات الله علیه؟
فقال صلی اللّه علیه وآله: یا فاطمة
الیوم ما کنت وضوء ولذلک ما سالت
عنه ما ذکرت اسمه بغیر وضوء.
همانا رسول خدا صلی اللّه علیه وآله روزی
بر خانه دخترش فاطمه صلوات الله علیها
داخل شد،حضرت زهرا صلوات الله علیها
پرسید ای پدر امروز از پسر عمویت علی
صلوات الله علیه نپرسیدی؟
رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
ای فاطمه امروز وضو نداشتم،و به خاطر
همان نپرسیدم از او،و نام او را بدون
وضو نبردم.
📚 کبریت أحمر بیرجندي ٢٥٩
کتابخانه فضائل
#عيد_فطر
حاج شیخ عباس قمی رَحِمَهُ اللهُ مینویسد
سزاوار است که محزون باشی در این روز،
به جهت غیبت إمام زمان علیه السّلام،
و ممنوع بودن آن حضرت از تصرّف در
أمور رعیّت خود و فوت شدن نماز عید
با آن حضرت ، به علاوه آن که حزن تو
باعث تأسّی بر حزن أهل بیت عصمت و
طهارت سلام الله علیهم است ، زیرا که
اندوه آن بزرگواران در این روز ، تازه و
تجدید میشود ..... و معلوم است که
حزن و اندوه آنها نه از جهت حبّ جاه
و ریاست است ، بلکه از جهت شفقّت و
محبتّ بر امّت و رعیّت است که آنها را
در حیرت و ضلالت می بینند ، و ممکن
نیست ایشان را هدایت آنها.
📚هدیة الزّائرین ص۵۴۶
کتابخانه فضائل
در زمان امام صادق صلوات الله علیه
دو برادر بودند یکی محب خالص و
یکی دشمن خالص روزی محب خالص
با امام صادق صلوات الله علیه از جایی
رد میشدند، از دور برادر خود را دید
رنگش تغییر کرد، امام از او پرسید چه شده؟
چیزی نگفت تا سه بار بعد حضرت فرمود:
آیا میترسی برادرت به من اهانت کند؟
عرض کرد بله.
امام پرسید دوست داری حالش خوب
شود و در همان حال با گوشهی چشم
نگاه کرد به برادرش، ناگهان از دور با
حال گریان آمد برادر و افتاد به پای
حضرت،حضرت او را بلند کرد و فرمود
[إذا أردنا أحداً فهکذا نجذبه] اگر کسی
را بخواهیم چنین او را جذب کنیم!
📚حسین سیدالشهدا
حقیقت بلا انتها ص٤٠٢
چی میشه یابنفاطمه
یه گوشه چشم نگام کنی
با اون نگاه فاطمی دلمو کربلا کنی..
کتابخانه فضائل
یعقوب میرزای تبریزی، شاعر و شاه زاده
قاجار و متوفای ۱۳۲۷ق است.
او سفرنامه حجی به نام «حجة المنصور»
دارد۱ که در آن پیرامون رفتار نامناسب
خادمان بقیع با زائران شیعه سخن
گفته و نوشته است:
«همه این اذیت ها به جهت زیارت ائمه
بقیع است که بلکه اذیت زیاد دیده و
زیارت کم کنند. بحمدالله حاجیان هم
غیرت کرده، اگر در روزی یک دفعه به
زیارت رسول الله -صلی الله علیه و آله-
روند، سه دفعه به زیارت ائمه بقیع
-علیهم السلام- می روند و اذیت را
نوش جان می کنند.»۲
۱. بیت الاحزان، راستگو، ص۱۶۰.
۲. همان، ص۱۶۱، به نقل از نسخه خطی
«حجة المنصور»، تبریزی، ص۷۷.
کتابخانه فضائل
مرحوم آیت الله بهجت فرمود:
«روز هشتم ماه شوال که روز هدم قبور ائمه بقیع علیهم السلام است، قاعدتاً روز تعطیلی حوزه علمیه نجف بود؛ ولی ما کم کم عادت کردیم و برای ما عادی شد!»
📚رحمت واسعه، مرکز تنظیم
و نشر آثار آیت الله بهجت، ص۲۷۳.
کتابخانه فضائل
برگی از دفتر خاطرات «بقیع»
نوشته اند:
روزی حضرت علی اکبر و حضرت قاسم
-علیهما السلام- به خانه عمه خود،
حضرت زینب -سلام الله علیها-،
در مدینه آمدند.
بانو برادرزادگانش را بوسید: نخست
حضرت علی اکبر را بوسید؛ سپس
حضرت قاسم را.
هنگامی که دو آقازاده از خانه ایشان
رفتند، با پیشنهاد حضرت قاسم به
بقیع آمدند.
آن یتیمِ امام حسن -علیه السلام- کنار
آرامگاه پدرش نشست و با گریه گفت:
«پدر جان! عمه ام، زینب، علی اکبر را
پیش از من بوسید!»
حضرت علی اکبر سخنش را شنید؛ از
این رو پس از آن نزد حضرت زینب
رفت و گفت: «عمه! زمانی که من
و قاسم نزد شما خواهیم آمد، او
را پیش از من ببوس.»
وقتی بانو دلیلش را پرسید، آن رویداد
را گزارش داد. ایشان گریست و فرمود:
وای قاسم جان!..
📚 تحفة المجالس، بدری، ص۱۷۷.
هدایت شده از کتابخانه فضائل
◾️محبت کودکی به سیدالشهدا..
و همان شیخ جلیل رحمه الله در مقتل
خود روایت کرده است که روزی رسول
خدا صلى الله عليه و آله با جماعت
اصحاب خود در بعضی کوچه های مدینه
می گذشت ناگاه برخوردند به بعضی
کودکان که در آن جا بازی میکردند پس
رسول الله علیه و آله نشست نزد کودکی
از آن کودکان چشمهای او را بوسید و
مهربانی بسیار به او نمود پس آن کودک
را به دامن مبارک خود نشانید و بسیار او
را بوسید! پس بعضی اصحاب آن حضرت
عرض کردند که یا رسول الله ما این کودک
را که تو او را مشرف ساخته و به این همه
لطف و مهربانی به او پرداختهای
نمیشناسیم این پسر کیست و این همه
شفقت از بهر چیست؟ پس آن حضرت
فرمود ای اصحاب من مرا ملامت میکنید
که من دیدم این کودک را که روزی با
حسین من بازی میکرد و خاک پای
حسین مرا بر میگرفت و بر سر و روی
خود میمالید پس من از آن روز تا حال او
را دوست دارم که او فرزندم حسین را
دوست دارد و در روز قیامت شفیع او و
شفیع پدر او و مادر او خواهم بود
📚مقتل خطی نجاة الخائفین
کتابخانه فضائل
غروب جمعه هم ناله با امام زمان شویم..
آه قتل ابن رسول الله جوعانا
قتل ابن رسول الله عطشانا
حضرت روز عاشورا را روزه داشتند که
پیغمبر میفرماید نور دیده عجله کن
که فردا شب افطار تو نزد ما باشد.
علاوه بر روز عاشورا، روز تاسوعا هم
روزه داشتند چنانچه در شب یازدهم
علیا مکرمه زینب کبری علیها السلام
اسیران آل محمد را به دور خود جمع کرد
و به فکر برادر افتاد، رو کرد به خواهرش
ام کلثوم، فرمود خواهر برادرم روز تاسوعا
روزه بود، وقت افطار هم برادرم گرفتار
بود و من هم از خاطرم رفت برای برادرم
افطار حاضر کنم آیا تو بردی؟ ام کلثوم
عرض کرد نه خواهر، حضرت زینب به
فضه خادمه فرمود شاید تو افطار برده
باشی عرض کرد نه بیبی جان یک مرتبه
زینب ناله از دل برآورد که آه برادر جان
قربان شکم گرسنهات و لب تشنهات
که هم دیروز روزه بودی و هم امروز
نه افطار کردی و نه سحر خوردهای..
📚مقتل ریاض القدس ج۱ ص۲۸۷