-
-
متوکل وقتی حضرت امام هادی -علیه السّلام-
را متغیّر احوال دید، از این که به آن حضرت
شراب تعارف کرد، از نفرین او ترسید و گفت:
یا علی! از خوردن شراب گذشتم، اما بایـد در
اینمجلس قدری خوانندگی و غنا از برای من
نمایی، آنحضرت به آواز حزین این آیهٔمبارک
را از سورهٔ دخان تلاوت فرمود: كَمْ تَرَكُوا مِنْ
جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍكَرِيمٍ، چه بسیار
پادشاهان که ترک کردند باغهـا و بستـانها و
چشمهها، قصرها و منزلهای نیکو را.
آن لعین متنبّه نگردیده و گفت: یاعلی! به خدا
قسم نمیشود تا که شعری چند در این مجلس
نخوانی! حضرت شروع کرد به خواندن شعری
که مضمونش مقـرون بـه آیـهٔ شریفـه بـود، آن
ملعون در عالـم مستـی آن قـدر گریه کـرد کـه
نزدیـک بـه هلاکـت رسیـد، آن گاه آن برگزیده
معبـود را مرخـص نمـود.
📚 انوار المجالس، شهرابی، ص٤١٤
@ketabkhaneh_fazael
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علي النّقي عليه السّلام
-
-
زهری که به امام هادی -علیه
السلام- دادند، آثاری داشت.
ابوهاشم جعفری یکی از آثارش
را این گونه بیان کرده است:
«قیلَ الإمامُ نِضْوٌ عَلیلٌ»
«گفتند: امام هادی بیمار
و بسیار لاغر شده است!»
@ketabkhaneh_fazael
-
-
منتهي الآمال از صاحَب جنّات الخلود مي گويد كه حضرت امام علي النَــقـــي(عليه آلاف تحية و الثناء) وسط القامة بودند و روي مباركش سرخ و سفيد و چَشمهايش فراخ و اَبروهايش گشاده و چهره اَش دلگشـــــا، هر كه غَمين بودي بر روي مباركش نگريستي غم ها زايل شدي، و محبوب القلوب و صاحَب هيبـــــت بودي هرچند دشمن برخوردي تملق نمودي و پيوسته لب مباركش در تبسّم و ذكر جناب ذات اقدس الهي حضرت پروردگار بودي و در راه رفتن گام ها را كوچك گذارده پياده رفتن بر آن حضرت دشوار بودي و اكثر در راه رفتن بدن مباركش عرق كردي.
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص ٤٣٤، باب١٢، فصل٢
@ketabkhaneh_fazael
-
-
-
-
علامّـه قطب الدين راوندی فرمود: اگر ما
ذكـر كنيـم محاسـن شمايل حضـرت امام
هادی -علیهالسّلام- را كتاب طولانی میشود!
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص ٤٣٤، باب١٢، فصل٢
@ketabkhaneh_fazael
• هیبت امام هادی علیه السّلام •
-
-
متوکل ملعون وقتی از جانـب امام هادی
-علیه السلام- احساس خطر نمود، چهار
دیوانه که چیزی نمیفهمیدنـد را دستور
داد آوردند و به هـر کـدام شمشیـری داد
و گفت: وقتیکه علی بن محمد -علیهما
السلام- وارد شد آنحضرت را با شمشیر
بکشید، آنها بنا گذاشتند کـه حتّی پیکر
امام هادی -علیهالسلام- را هم بسوزانند!
امّا وقتی امام هادی -علیه السلام- وارد
شد آنغلامان به زمین افتادند، شمشیـر
رها کردند و به حالت سجده مقابل امام
هـادی -عـلیـه السّـلام- قـرار گـرفـتنـد!
بعد رفتن امام، متوکل لعیـن سؤال نمـود
که چرا چنین کردید؟ گفتند: از هیبت آن
حضرت بی اختیـار چنیـن کردیـم! وقتـی
وارد شـد دور او بیشـتـر از صـد شمشیـر
برهنـه دیدیم، ولـی آن شمـشیـر داران را
نمیدیدیم، این بـود که مانع امر تـو شد.
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص٤٥٤، باب١٢، فصل٢
بازنویسی شده.
@ketabkhaneh_fazael
• پیراهن چاک دادند! •
-
-
معتمد عباسی برادر معتز آن حضرت را مسموم کرد و در وقت شهادت آن امام غریب، غیر از امام حسن عسکری -علیه السلام- کسی نزد بالین آن جناب نبود. و چون حضرت از دنیا رحلت فرمود، جمیع امرا و اشراف حاضر شدند، و امام حسن -علیه السلام- در جنازه پدر شهید خود گریبان چاک زد و خود متوجه غسل و کفن و دفن والد بزرگوار خود شد و آن جناب را در حجره ای که محل عبادت آن حضرت بود دفن کرد و جمعی از جاهلان احمق بر آن حضرت اعتراض کردند که گریبان چاک زدن در مصیبت مناسب و شایسته نبود، حضرت فرمود به آن احمقان که چه میدانید احکام دین خدا را، حضرت موسی پیغمبر بود و در ماتم برادر خود هارون -علیهما السلام- گریبان چاک زد.
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص٤٥۸، باب١٢، فصل۲
@ketabkhaneh_fazael
• تو چه میفهمی! •
-
-
خَرَجَ أَبُو مُحَمَّد فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ علیهما السلام وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْـهِ أَبُو عَـوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِبْنِسَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ
مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَـبَ إِلَیْـهِ
أَبُو مُحَمَّدٍ علیهالسلام، یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَی عَلَی هَارُونَ علیهما السّلام
امام عسکری علیهالسلام در تشییع جنازه پدرش حضرت هادی -علیه السلام- با گریبان چاک زده خارج شد. ابو عون ابرش که از نزدیکان نجاح بن سلمه بود گفت: کدام یک از امامان را دیدی یا خبرش به شما رسید که گریبان چاک کند؟ امام علیه السّلام در جواب او نوشـت: ای أحـمـق! تو چه میفهمی! حضرت موسی در برادر خود هارون -علیهما السّلام- گریبان چاک کرد.
📚 بحارالأنوار، مجلسی، ج٥٠، ص١٩١
@ketabkhaneh_fazael
• ما چه کشیدیم از دوشنبه •
-
-
مـسعـودی در مروج الذّهب گفتـه کـه وفـات
یافت حضرت امام علی نقـی -علیـه السّـلام-
در روز دوشنبه چهار روز به آخر جمادیالآخر
مانده سنه دویست و پنجاه و چهار، هنگامی
کـه جنـازهی آن حضرت را حرکت میدادنـد،
شنیدند جاریهای میگوید: ماذا لَقینا فییَوْمِ
الاِثْنَیْنِ قَدیما وَ حَدیثا؛ یعنی ما چه کشیدیم
از نحوست روز دوشنبه از قدیمالایّام تا ایـن
زمان و اشاره کرد به ایـن کلمـه به روز وفـات
پیغـمبـر -صـلـي اللّه عـلیـه و آلـه- و جـلافـت
منافقین طغام، وَالْبَیْعَةالَّتیعَمَّشُؤْمُهَاالاِسْلامْ
بیعتـی کـه شومـی آن بـر دیـن اسـلام سایـه
افکنده اسـت). و دور نیسـت که ایـن جاریـه
همان باشـد کـه حضـرت امام حسـن عسکری
-علیـه السّـلام- ندبه او را شنیـد و این کلمات
چـون خـلاف تقیّـه بـود، حضـرت نپسنـدیدند.
پن: مراد از بیعت شوم، سقیفه بنی ساعده
و خیانت عمر ملعون به أمیرالمؤمنین است.
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص٤٥۹، باب١٢، فصل۲
@ketabkhaneh_fazael
• شدّت گرما و فشار جمعیّت در
تشییع پیکر امام هادی علیه السلام •
-
-
مسعـودی در اثباتالوصیة نقل کرده: شدّت
کرد گرمی هوا بر حضرت امامحسن عسکری
-علیهالسّلام- در تشییع جنازهٔ پدر بزرگوارش
در رفتن در شارع برای نماز به آن حضـرت و
در برگشتن بهعلاوه زحمتی که بر آنحضرت
رسید از کثرتِجمعیت و فشار مردم آنجناب
را، پس در وقتی که برگشت بهمنزل برود در
بین راه رسید بـه دکّان بقّالی کـه آب پاشیده
بـود بـه طـوری کـه خنک شـده بـود، حضـرت
چـون هـوای خنک آنجا را دیـد، سلام کرد بر
آن مـرد و رخصت خواست که آن جا بنشیند
لحـظـهای استـراحـت کنـد.
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص٤٥۹، باب١٢، فصل۲
@ketabkhaneh_fazael
• شنیدهام لاغر و علیل گشته! •
-
-
شیخ طبرسی نقل کرده از ابوهاشم جعفری
این اشعار را در باب علت و کسالت حضرت
امام علی نقی علیه السلام گفته:
مادَتِ الاَرْضُ بی وَأدَّتْفُؤادی
و اعــتـرَتــنـی مـــوارِدُ الْـعُــرَواءِ
حینَ قیل الاِمـامُ نِضْـوٌ عَلیـلٌ
قُلتُ نَفْسی فَدَتـهُ کُلَّ الْـفِـداءِ
مَرِضَ الدّینُ لاِعْتِلالِکَ وَ اعْتَلَّ
و غـارَت لـهُ نُـجــومُ السّـمــاءِ
عَجَبا أنْ مُنیتَ بالداءِ وَ السُّقمِ
و أنــتَ الامـامُ حَــســمُ الــدّاءِ
أنـتَ اسـی الأدواءِ فــي الدّیـنِ
والدُّنیاومُحییالأمواتِ والاَحیاء
یعنی مضطرب و متزلزل شد زمین برایم و سنگین شد دلم و مرا تب و لرز گرفت هنگامی که گفتند به من امـام لاغر و علیل گشتـه، گفتم جان من فـدا و تمام فدای او باد، پس گفتم مریض و علیل شد دین برای علت تو و ستارگان آسمان برای مرض تو فرو شدند، ای آقای من! تعجب میکنم که مبتلا به درد و ناخوشی شوی و حال آنکه امامی هستی که درد و مرض را میبری و قطع میکنی، و تویـی طبیـب دردهای دین و دنیا، تویی که حیات میدهـی بـه مردگان و زندهها!
📚منتهي الآمال، شیخ عباس قمی
ج٢، ص٤٥٦، باب١٢، فصل۲
@ketabkhaneh_fazael