eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر شلوغ_mixdown.mp3
15.35M
🥰سری جدید کارخونه قصه‌ها 💚ویژه اعیاد شعبانیه این داستان: ✍نویسنده: الهام بیات 🎬راوی ؛ تنظیم و تدوین: محمدرضا رادمنش 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆 🎥 «چند اصل مهم در زندگی امام زین العابدین علیه السلام» 🎙 حجت الاسلام والمسلمین رفیعی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 موزیک | پا قدم - کاور علیرضا طلیسچی 🎸 طلیسچی هم واسه و خونده؟😂 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| درسی از 💠 با زبور آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، میراث ماندگار امام سجاد علیه‌السلام و سومین اثر مورد افتخار مسلمانان و شیعیان بعد از قرآن و نهج البلاغه بیشتر آشنا شویم. 🎙حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺بسم رب الشهدا والصدیقین 🌺 🌻زندگینامه قسمت بیست وهفتم : هدی دختر بابایی 🌹هوس هندوانه کرد. وانت جلویی بار هندوانه داشت .سرش را برد دم گوش منوچهر که رانندگی می کرد وهوسش را گفت: منوچهر سرعتش رازیاد کرد وکنار وانت رسید واز راننده خواست نگه دارد .راننده نگه داشت اما هندوانه نمی فروخت . 🌹بار رابرای جایی می برد .آن قدر منوچهر اصرار کرد تا یک هندوانه اش را خرید .فرشته گفت "اوه تا خانه صبر کنم ؟؟؟؟ همین حالا بخوریم " ولی چاقو نداشتند .منوچهر دوتا پیچ گوشتی را از صندوق عقب برداشت با آب شست وهندوانه را قاچ کرد .سرش را تکان داد وگفت " چه دختر نازپروده ای بشود . هنوز نیامده چه خواهش ها که ندارد !!!!!" 🌹اما هدی دختری نیست که زیاد خواهش وتمنا داشته باشد .به صبوری و تو داری منوچهر است هر چه قدر از نظر ظاهر شبیه او است ، اخلاقش هم به او رفته است . 🌹هدی فروردین به دنیا آمد .منوچهر روی پا بند نبود .توی بیمارستان همه فکر می کردند ما ده پانزده سال است ازدواج کرده ایم وبچه دار نشده ایم .دو تا سینی بزرگ قنادی شیرینی گرفت وهمه ی بیمارستان را شیرینی داد!!!!!. یک سبد گل میخک قرمز آورد.آن قدر بزرگ بود که از اتاق تو نمی آمد . 🌹هدی تپل بود وسبزه سفت می بوسیدش .وقتی خانه بود باعلی کشتی می گرفت با هدی آب بازی می کرد .برایشان اسباب بازی می خرید .هدی یک کمد عروسک داشت .می گفت "دلم طاقت نمی آورد .شاید بعد خودم سختی بکشم ،ولی دلم خنک می شود که قشنگ بچه ها را بوسیده ام ❤بغل گرفته ام ❤ بازی کرده ام .. 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا