eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊بسم رب الشهدا والصدیقین 🕊 🌻زندگینامه ی قسمت سیزدهم و چهاردهم : فرشته ی دنیا وآخرت 🌹هفته ی اول عید به همه گفتم قرار است برویم مسافرت ... تلفن را از پریز کشیدم... آن هفته را خودمان بودیم .دور از همه... بعد از عید منوچهر رفت توی سپاه رسما سپاهی شد... من بی حال و حوصله امتحان نهایی می دادم ... احساس می کردم سرما خورده ام... استخوان هایم درد می کرد... امتحان آخر را داده بودم و آمده بودم خانه ی پدرم. مادرم قورمه سبزی پخته بود منوچهر سر سفره زیر چشمی نگاهم می کرد و می خندید. گفتم چیه؟! خنده داره؟؟ بخند تا توهم مریض بشی ...! گفت من از این مریضی ها نمیگیرم!! گفتم فکر می کند تافته ی جدا بافته است ...! گفت به هرحال من خوشحالم چون قراراست بابا شوم ..!!! وتو مامان ...!!! 🌹نمی فهمیدم چه می گوید!!! گفت شرط می بندم بعدازظهر وقت گرفته ام برویم دکتر. خودش با دکتر حرف زده بود حالت های من را گفته بود دکتر احتمال داده بود باردار باشم. زدم زیر گریه... فکر می کردم بین من و منوچهر فاصله بیندازه... منوچهر گفت به خاطر تو رفتم نه به خاطر بچه... این را هم می گویم چون خوابش را دیده ام. 🌹بعدازظهر رفتیم آزمایش دادیم . منوچهر رفت جواب بگیرد. من نرفتم ماندم . ازپله هامی آمد پایین احساس کردم از خوشی روی هوا راه می رود. بیشتر حسودیم شد... ناراحت بودم . منوچهر را کامل برای خودم می خواستم... گفت بفرمایید مامان خانم . ... چشمتان روشن . 🌹اخم هایم تا دماغم رسیده بود. گفت دوست نداری مامان شوی !!؟؟ دیگر طاقت نیاوردم گفتم نه ... دلم نمی خوادچیزی بین من و تو جدایی بیندازه. هیچی.... حتی بچه! تو هنوز بچه نیامده، در آسمانی !!! 🌹منوچهر جدی شد. گفت یک صدم درصد هم تصور نکن کسی بتواند اندازه ی سرسوزنی جای تو را تو قلبم بگیرد❤ تو فرشته ی دنیا و آخرت منی... 🌹واقعا نمی خواستم کسی را بین خودمان ببینم. هنوز هم احساسم فرق نکرده. اگرکسی بگوید من بیشتر منوچهر را دوست دارم پکر می شوم.بچه ها می دانند علی می گوید ماباید خیلی بدویم تا مثل بابا توی دل مامان جا بشویم. 🌹علی روز تولد حضرت رسول به دنیا آمد.دعا کرده بودم آن قدر استخوانی باشد که استخوان هایش را زیر دستم حس کنم... همین طوربود. وقتی بغلش می کردم احساس خاصی نداشتم .با انگشت هاش بازی می کردم .انگشت گذاشتم روی پوستش روی چشمش. باورنمی کردم بچه ی من است .دستم راگذاشتم جلوی دهانش ...می خواست بخوردش .آن لحظه فهمیدم عشق به بچه یعنی چه! گوشه ی دستش را بوسیدم . 🌹منوچهر آمد با یک سبد بزرگ گل کوکب لیمویی. ازبس گریه کرده بود .چشم هاش خون افتاده بود. تا فرشته را دید دوباره اشک هاش ریخت. گفت: فکرنمی کردم زنده ببینمت... ازخودم متنفر شده بودم. 🌹علی رابغل گرفت وچشم هاش را بوسید. همان شکلی بود که توی خواب دیده بودمش... پسری باچشم های مشکی درشت و مژه های بلند. علی را داد دست فرشته .روزنامه انداخت کف اتاق و دورکعت نمازخواند. نشست علی رابغل گرفت وخوب نگاهش کرد.گفت چشم هاش مثل توست. هی توی چشم آدم خیره میشه! آدم رو تسلیم میکنه. 🌹تاصبح پای تخت فرشته بیدارماند. ازچند روز پیش هم که از پشت در اتاق بیمارستان تکان نخورده بود.چشم هاش بازنمی شد. 🌹از دو هفته بعد زمزمه هایش شروع شد. به روی خودم نمی آوردم. هیچ وقت به منوچهر نگفتم برو.هیچ وقت هم نگفتم نرو. علی چهارده روزه بود. خواب و بیدار بودم. منوچهر سرجا نماز سرش به مهر بود و زارزار گریه می کرد.می گفت خدایا من چی کارکنم؟ خیلی بی غیرتی است بچه ها بروند روی مین و من اینجا پیش زن وبچه م کیف کنم. چرا توفیق جبهه رفتن را از من گرفته ای؟ 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷✌ ساعت نه صبح هواپیمای پاریس_ تهران در فرودگاه مهر آباد نشست. حس و حال بی نظیری بود. مردم خوشحال بودند و به هم تبریک می گفتند. 🌸🌸🌸🌸🍃 یک عده با تاج های گل آمده بودند. زن های چادری و زن های بی حجاب، مردهای ریشو و مردهای کراوات زده، همه و همه، چشم انتظار دیدن رهبرشان بودند. 🌸🌸🌸🌸🍃 پلاکاردهای "مرگ بر بختیار" و " درود بر خمینی" تمام خیابان آیزنهاور و دور تا دور میدان شهیاد را پُر کرده بود. 🌸🌸🌸🌸🍃 🇮🇷🇮🇷حجره شماره دو 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( ) پسر نجار: دیدی چه خاکی بر سرم کردی پدر؟! پس کجاست پروردگار یکتایی که گفتی؟! حالا به کجا بگریزم؟آمده اند سرم را بالای دار ببرند... ️ صداپیشگان: علی حاجیپور - کامران شریفی - مسعود صفری - امیر مهدی اقبال - احسان فرامرزی بازنویسی و کارگردان: علیرضا عبدی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( ) ♦️ فرشته رو به مرد عابد کرد و گفت: این سگ بی حیا نیست ،او سالهای سال سگ در خانه مردیست.شبهایی که به او غذا داد پیشش ماند،شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماند ، شبهایی که او را از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشست ... تو بی حیایی!!! صداپیشگان: مسعود صفری - علی حاجی پور- مسعود عباسی - کامران شریفی بازنویسی و کارگردان: علیرضا عبدی 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مجموعه 🔹 بیان برخی از دستاوردهای انقلاب اسلامی توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی) 🔸 قسمت دوم 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا