✂️قسمتی از متن کتاب شیرین تر از شکر:
مدتی در شهر باران نمیبارید. هوا گرم شده بود. مردم تصمیم گرفتند به خارج از شهر بروند و دعای باران بخوانند. گروهی، کودکان مکتب خانه را نیز با خود بردند. شخصی بذلهگو گفت: «چرا این کودکان را با خود میبرند؟» یکی گفت: این کودکان بیگناهند و دعای آنها مستجاب میشود. آنها را برای دعا کردن به صحرا میبرند.»
آن شخص گفت: «اگر دعای آنها مستجاب میشد، یک معلم در همه عالم زنده نبود»
📚@ketabkhanekhob
@Ostad_Shojae تنبلی و بی حوصلگی 15.mp3
زمان:
حجم:
12.58M
#تنبلی_و_بی_حوصلگی ۱۵
#استاد_شجاعی 🎤
توکل واقعی یعنی؛
تمامِ تلاش تان را بکار بگیرید،
و بعد...
خداوند را بر امورِ خویش وکیل قرار دهید؛
و با تکیه بر او پیش روید.
آنجاست که اراده ی خداوند، اسباب و علل غیرمادی را نیز برای کمک به شما، به استخدام درمیآورد.
📚@ketabkhanekhob
ﺍﮔﺮﺧﻮشبختی یک ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ☘
ﻣﻦ ﺩﺭختی ﺑﺮﺍیت ﺁﺭﺯﻭﻣیکنم!
ﺍﮔﺮ ﺍمید یک ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ☘
ﻣﻦ ﺩﺭیا ﺭﺍ ﺑﺮﺍیت ﺁﺭﺯﻭﻣیکنم!
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎیه ﺍﺳﺖ☘
ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺑﺮﺍیت ﺁﺭﺯﻭ میکنم
ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘرین ﺳﺮﻣﺎیه ﺍﺳت☘
سلام وقت تون بخیر 🌼
📚@ketabkhanekhob
📚📓سخنان بزرگان و افراد مشهور در مورد کتاب و مطالعه که یک دنیا فایده دارد📚📓
📚Reading is essential for those who seek to rise above the ordinary. – Jim Rohn
مطالعه برای کسانی که قصد دارند بالاتر از حد معمول باشند، ضروری است
“جیم ران”📚
#فرهنگ_کتابخوانی
📚 @ketabkhanekhob
📗کتاب راز آن بوی شگفت
📖کتاب «#راز_آن_بوی_شگفت» داستانی را بر اساس زندگی امام رضا(ع) برای مخاطبان #نوجوان روایت میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «صدا گفت: بلند شو... بلند شو فرار کن!. صاحب آن صدای لرزان، دستهای ابوعبدالله را باز کرد. پوستین گرمی به روی دوشش انداخت و گفت: این بخت توست. گروگانهای قبلی، همینجا بالای کوه دفن شدند و کسی خبر ندارد که چه بلایی به سرشان آمده است؛ اما تو... خوش اقبال بودی که تحمل من تمام شد و دیگر نمیتوانم به این زندگی ادامه بدهم. بلند شو و برو... دور شو...!»
🔺مناسب نوجوانان
✍نویسنده: فریبا کلهر
📖تعداد صفحات: ۱۴۰صفحه
▪️ناشر: به نشر
#معرفی_کتاب
#کتابفروشی۱
💰قیمت: ۸۰هزار تومان
سفارش
@mahnazdelfani
کتابخانه خوب
📚@ketabkhanekhob
#راز_آن_بوی_شگفت
👌سه خط اصلی داستانی در این #رمان عبارتند از سیر تاریخی زندگی امام رضا(ع) از مدینه تا مرو و اتفاقات بعدی تا شهادت امام؛ داستان یکی از شیعیان امام در مدینه به اسم سلیمان که بعد از هجرت امام رضا (ع) تصمیم می گیرد به دنبال امام بیاید و در راه با فردی به اسم اَخرس روبرو می شود که نسبت به او بدبین است، اما او هم تغییر می کند و عاقبت با هم به مرو می رسند و سلیمان تا آخر در خدمت امامش می ماند؛ و بالاخره خط سوم داستانی، ماجرای مردی است به اسم ابوعبدالله که در بیابان رفتار راهزن ها می شود، آنها چون به او شک می کند که گنجی پنهان داشته باشد او را اسیر می کنند و همراه خود می برند و شکنجه اش می کنند، از جمله در شب سرد او را با لباس نازک بیرون نگه می دارند و دهانش را پر برف می کنند، تا حرف بزند که بدتر او قدرت تکلمش را از دست می دهد ولی با کمک همسر یکی از دزدان که از این رفتار ظالمانه خسته شده می گریزد. ابوعبدالله و پسرش برای زیارت امام(ع) و شفا گرفتن راهی مرو می شوند، در مرو به سلیمان و اخرس که متحول شده برمی خورند، پسر با زنی یک چشم که یک پایش هم معلولیت دارد آشنا می شود. روزی که موفق به زیارت امام(ع) می شوند، زن هم می آید و معلوم می شود همان کسی است که ابوعبدالله را نجات داده بوده. امام به ابوعبدالله راهی برای درمان زبانش می گوید و با دعایش زن را شفا می دهد.
📚@ketabkhanekhob
هرچند داستان بعد از این هم ادامه پبدا می کند و تا شهادت امام رضا(ع) و نیز سرنوشت خلیفه مامون را هم می خوانیم، اما تا آن بخشی از رمان که همه این سه خط داستانی و ماجرای افراد مختلف به زیارت امام رضا(ع) و حل مشکلشان ختم می شود، یکی از هیجان انگیزترین رمان های مذهبی است که می شد برای نوجوان ها پیشنهاد داد.
📚@ketabkhanekhob