✌🏻 #هشتاد_و_نهمین_کتاب
🍃بسم رب المهدی🍃
حدود نیم ساعتی توی برف ها راه رفتم فکر می کردم همه جور خاصی نگاه می کنند... 🙄
از هر طرف صدای سگ های ولگرد به گوش می رسید خیلی می ترسیدم... 😰
به امتحان فردا که فکر می کردم بیشتر از هر چیزی ناراحت میشدم...😞
بی اختیار راهم به طرف منزل مادربزرگم کج شد چند بار از ترس سگ ها خودم را این طرف و آن طرف پنهان کردم... 😰
به خانه مادربزرگم رسیدم میدانستم خانه خالی است ولی نیروی مرموز مرا به آنجا می کشاند... 🤔
اشک هایم را پاک کردم و گفتم خدایا چی میشد اگه مادر جون زنده بود چی میشد اگه نمی مرد!!🍃
چقدر دلم برایش تنگ شده جلوی در خانه مادربزرگم که رسیدم خانه تاریک بود.! 🤕
خیلی سردم بود و یخ کرده بودم نمی توانستم درست فکر کنم!...🥶🥶
ناگهان احساس کردم صدای مادربزرگم را میشنوم:« رعنا!... رعنا!... »☹️
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#رعنا
#مژگان_شیخی
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#نودمین_کتاب
🌱بسم رب الحسین🌱
تازه از راه رسیده بود خسته و خاک آلود
غریب بود و بار اولش هم بود که پا به مدینه میگذاشت
فقر و گرفتاریش باعث شده بود که راهی بشود سمت شهر پیامبر به امیدی!
همان اول شهر از رهگذری پرسید،نه،از هرکس که پرسید
_آقا!دست و دلباز ترین آدم این شهر کیست🤔
شنید:حسین بن علی
نشانی هم دادند...
به مسجد رسید حسین را که دید دیگر نتوانست چشم بردارد.........
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
فقط حسین است که میتواند برای تو همه زندگیش را ببخشد.....
مال و دارایی که چیزی نیست!
حسین برای حفظ دینت....دستان عباس داد😔
دستان علم گیر علمدارش را ....
به ام البنین خبر شهادت حسین را که دادند گفت
_باور نمیکنم... مگر عباسم زنده نبود؟
گفتند
_عباست را شهید کردند
گفت
_باور نمیکنم ....مگر دستان عباسم؟...
گفتند
_اول دستانش را قطع کردند..😔
《کوتاه و دلنشین... کوتاه ولی پـر محتوا... کوتاه اما پر از حس زیبای داشتن حسین(ع)🌱》
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_شهادتیم
#ماملت_امام_حسینیم
#امیر_من
#نرجس_شکوریان_فرد
@ketabkhoone_zeinabioon
✌🏻 #نود_و_یکمین_کتاب
🍃بسم رب الشهدا🍃
پدر و مادرم میدانستند که دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن و یک سلاح باشد.
حالا چجور سلاحی برایم فرق نداشت.
ازم پرسید:((نظرت راجع به مهریه چیه؟ 🤔))
گفتم :((هر چی شما بگی 😊))
گفت :((یک جلد قرآن و یک کلت کمری چطوره؟ ))
گفتم :((قبول ))
نظر خودش بود هیچکس بهش نگفته بود که نظر من هم همین است .
حتی قبلا به دوستانش گفته بود :دوست دارم زنم سلاح به دوش باشه.
مریم برادران _ نیمه ی پنهان ماه_ به روایت همسر شهید
_____________________
نوه ی دایی ام بود . کم و بیش رفت و آمد داشتیم .خواستگاری ام که آمد مادر و پدرم بی چون و چرا قبول کردند💐 ولی خودم تردید داشتم . دو سه بار آمدند و رفتند ولی جواب مثبت ندادم .
در همان ایام مریض شدم و افتادم در بستر🤒
نزدیک ظهر آمد خانه امان از پست در احوالم را پرسید و بعد آماده شد برای نماز 🤲🏻📿
آنقدر قشنگ اذان و اقامه گفت که یادم رفت مریضم 😍. همان اذان کار خودش را کرد . شدم عروس خانه محمد ناصر ناصری 👰🏻
سعید عاکف _ یادگاران ۱۳_ کتاب نصری صفحه ی ۱۲ به روایت همسر شهید
_____________________
{دو متن بالا 👆🏻👆🏻 برشی است از کتاب زندگی به سبک شهدا که خاطرات و داستان همسران شهدا را در خود جای داده است. کتابی بسیار دوست داشتنی و زیبا پیشنهاد خوبی برای مطالعه 😊❤}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
@ketabkhoone_zeinabioon
✌🏻 #نود_و_دومین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
خسته شده بودم ازین همه زحمتی ک به این وآن میدادیم. 😓
فکر کردم نه خسته نیستم اعتراضی هم ندارم. 🙂
اگرعلی آقا باشد حاضرم همینطور یک عمر کنارش زندگی کنم. 😌
ظرف هارا خشک کردم وتوی کابینت ها چیدم، خوابم نمی آمد نمیخواستم بخوابم😣
تند تند به ساعت توی آشپزخانه نگاه میکردم ودلهره ام بیشتر میشد. 😰
چادرم رو پوشیدم ورفتم ایستادم روی تراس، بادوحشی وتندی می وزید. 🌪
چراغ های خانه های دور وبر خاموش بود، فکرکردم خوش به حال آنهایی ک آسوده خوابیده اند. 🌑
هواسرد بود، خیلی سرد. نتوانستم طاقت بیاورم، آمدم داخل. 🌱
توی آشپزخانه، هال، پذیرایی، قدم میزدم و نمیدانستم باید چه کارکنم. 😓
برگشتم توی اتاق نشستم بالای سرش، چراغ خاموش بودو اتاق تاریک، همینکه میدانستم توی آن اتاق است و دارد نفس میکشد برایم کافی بود. 😊
آرام شدم، دلم می خواست در آن حالت زمان متوقف بماند و هرگز جلو نرود هرگز... 😞
{این کتاب با زبانی صادقانه به شرح زندگی یکسال و هشتماههی مشترک شهید چیتسازیان و همسرشان پرداخته است. فرماندهای که در جبهه به دلیل مهارتهای رزمی و شجاعتش به عقرب زرد معروف بود، در خانه با مادر و همسرش به اندازهای با مهر و محبت رفتار میکند که گویی این قلب رئوف هیچگاه سابقهی حضور در حرب و قتال را نداشته است.🥺😊}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#گلستان_یازدهم
#خاطرات_همسر_شهید_چیتسازان
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#نود_و_سومین_کتاب
🍃بسم رب الشهدا🍃
...مادر، در خانه را که باز کرد، انگار چیزی ته دل مادر فرو ریخت😞...
آرام نشست
و کاسه ی آب را زمین گذاشت...
نفسی تازه کرد
قرآن را برداشت
و رفت دم در
محمد مادر را بوسید🌱
مادر، محمدش را از زیر قرآن رد کرد😊😞
محمد آرام گفت:
مادر محمدت را خوب ببین که دیگر نمی بینی اش.😭😞
ته دل مادر لرزید😭
: برو محمدجان! 💔
بخشیدمت به علی اکبر امام حسین(ع)
سعی کرد رفتن پسر را خوب تماشا کند ...
و راه رفتنش و قد و بالایش را به خاطر بسپارد
محمد رسیده بود وسط کوچه
دوباره برگشت: به مادر نگاه کرد و گفت:
مادر دوباره محمدت را ببین که دیگر نمی بینیش...🍂
{باید دوید تا به قافله ی عشق رسید❤...
باید دوید تا از کاروان نور جا نموند...
باید تلاش کرد تا به شهدا رسید...
کتاب #قصه_شال خاطرات یه مادر شهید از فرزندشه... فرزندی که اینجوری رشد کرد و عاقبت شهادت دستمزد همه ی دویدن هاش بود...}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#قصه_شال
#شهید_محمد_معماریان
@ketabkhoone_zeinabioon
#نود_و_چهارمین_کتاب✌️
🌹بسم رب شهدا🌹
ابراهیم در موارد جدیت کار بسیار جدی بود.
اما در موارد شوخی و مزاح بسیار انسان خوش مشرب و خوش طبعی بود.😊
اصلا یکی از دلایلی که خیلی ها جذب ابراهیم میشدند همین موضوع بود👌
ابراهیم در مورد غذا خوردن هم اخلاق خاصی داشت...
وقتی غذا به اندازه کافی بود خوب غذا میخوردومیگفت بدن ما به جهت ورزش و فعالیت🏃♂احتیاج بیشتری به غذا دارد.
با یکی از بچه های محلی گیلان غرب به یک کله پزی در کرمانشاه رفتند
آنها دونفری سه دست کامل کله پاچه خوردند😳🤦♂........
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✅شهید هادی در یکم اردیبهشت ماه سال ۳۶ دیده به جهان گشود و پس از بیست و هفت سال زندگی پر فراز و نشیب، در عملیات والفجر مقدمّاتی در منطقه فکه، بیست و دوم بهمن سال ۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و همانطور که از خداوند می خواست، پیکر پاکش در کربلای فکه گمنام ماند.✅
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#سلام_بر_ابراهیم
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#نود_و_پنجمین _کتاب
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
مادر تازه از زبان دکتر شنیده بوده که چه
شده ....
متعجب بود و باور نمی کرد
پیش خودش حساب کرده بود که دو سه روزه شاید هم یک هفته بعد از عمل ، سعید از درد خلاص میشود ¤¤
و موقع راه رفتن دیگر لب نمیگزد😣 یا نهایتا دست به دیوار عصا بشود ...
اما حالا دکتر ها حرف دیگری داشتند......
راستش مادر حرف هایی را که شنیده بود قبول نمی کرد...
زنده نمی ماند 😦
چند روز آخر است 😱
خدا صبر دهد 😥
از دست ما کاری ساخته نیست 😔
و ...........
(کتاب سعید نوشته ی نرجس شکوریان فرد روایت شیرینی از زندگانی کوتاه سعید چندانی نوجوان اهل سنت است .
سعید دوازده ساله که کارگر یک کارواش است که در اثر یک اتفاق راهی بیمارستان میشود و دکتر ها در حین عمل تومار بزرگی را در بدن او پیدا میکنند ......... )
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#سعید
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#نود_و_ششمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
مرا بازیچه ی خود ساخت چون موسی که دریارا🌊
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را...
نسیم مست وقتی بوی گل می داد حس کردم🌸
که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل هارا!🍁🍂
خیانت قصه ی تلخی است اما از که می نالم؟
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را...
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست...
چه آسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخارا!
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست...
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر مارا؟!🌊
نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرارا...
چه خواهد کرد با ما عشق❤؟
پرسیدم و خندیدی💔...
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معمارا...
(یه شاهکار ادبی فوق العادههههه از #فاضل_نظری
اهل شعر و ادبیات مژدهههههه🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉
حتما بخونیدش😊...)
@Horre_Shohada69
#کتابخونه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#اقلیت
#فاضل_نظری
#شعر
@ketabkhoone_zeinabioon
✌🏻#نود_و_هفتمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
صدای مادر بلند میشود:
امشب چته اسماعیل؟؟ جایی می خوای بری؟🙄
می گویم:« آره می خوام برم آشغال جمع کنی»😶
نرگس میزند زیر خنده😂.
_چیز قحطیه!
مادر می گوید:« آشغال برای چی میخوای جمع کنی؟ سه روزه آشغالای خودمون رو نیومدن ببرن.😕»
_من هم به همین خاطر می خوام برم. حاج آقا گفت:« شهرداری اعتصاب کرده. می خوان به انقلاب ضربه بزنن. ما خودمون بایدآشغالای شهر رو جمع کنیم🍃.»
مادر با تعجب می کند به بابا.
_والله چی بگم!؟ ببین بابات چی میگه. بابا از جا بلند می شود.😟
_اون گاری من روهم خالی کن، با گاری بهتر می تونیم جمع کنیم.🌱
مادر ناگهان چشمهایش چهارتا می شود😳.
_وا.. به حق چیزای نشنیده!!
حق دارد. من هم باورم نمی شود. از خوشحالی نزدیک است گریه ام بگیرد.☹️
زودی میپرم توی حیاط و میروم سمت گاری. 🍃
{این کتاب داستان زندگی انقلابی پسری به نام اسماعیل در بحبوحهی انقلاب و درگیریهای او با خانواه و اطرافیانش است. 😊
اگر از خوندن داستانهایی با موضوع انقلاب، دفاع مقدس و ... لذت میبرید، خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنیم🌹😊}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#نرگس
#رحیم_مخدومی
@ketabkhoone_zeinabioon
#نود_و_هشتمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
رمانی پلیسی ، در مورد دلدادگی یک #کشیش_مسیحی
بعضی ها گنج دارند و باز هم در فقر و نداری زندگی می کنند.
آن وقت کسان دیگری از این گنج بهره می برند.
این کتاب #نقشه آن گنج است.در بهره بردن از این گنج تردید نکن.
📚💐
ابراهیم حسن بیگی نویسنده ی توانمند و دست به قلمی است که داستان کتابش نه تنها خواننده را خسته نمی کند بلکه به راحتی، با بازی با کلمات، روح و روان خواننده را نیز به تسخیر در می آورد.
داستان ناقوس ها به صدا در می آیند داستانی جذاب در ارتباط با قدیسی بی نظیرِ جهان؛ حضرت علی علیه السلام است که:
کتاب بررسی ابعاد وجودی، سیاسی، معنوی شخصیت ایشان از منظر مخالفان و معاندانی چون #عمروعاص را به تحریر درآورده است.
یکی از نقاط قوت این داستان بیان از زبان یک کشیش مسیحی است
و همه ی این ها حاصل هنر غیر قابل انکار ابراهیم حسن بیگی است.
حمایت #انتشارات_عهد_مانا نیز در موفقیت این کتاب نقش موثری داشته است.
📚💐
خواندن این کتاب چکیده ای کامل و بی نقص از سخنان ایشان را آسان می کند و فعل و انفعالات جهان و افکار روزمره جدا می سازد و حداقل اثرش، تشویق مخاطبان به خواندن #نهج_البلاغه است.
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#ناقوس_ها_به_صدا_در_میآیند
#ابراهیم_حسن_بیگی
#گروه_فرهنگی_نائبه_الزهرا(س)
@ketabkhoone_zeinabioon
عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه ی رفقای گل #کتابخانه_زینبیون
ان شاءالله حال همگی خوب باشه🌱
اول اینکه از طرف تیم #کتابخونه_زینبیون از همتون معذرت میخوام بابت کم کاری این چند مدت😞
حلالمون کنید🙃🌱
و دوم اینکه باز شروع کردیم با کلی خبر خوب🎉🎊😁
اولین خبر خوب رو ان شاءالله بعد از صدتایی شدن کتابا میگم😅
~{فعلا منتظر بمونید}🙄
باتشکر🌱
#کتابخانه_زینبیون
#گروه_فرهنگی_نائبه_الزهرا(س)
#نود_و_نهمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
به کسی که پیام را آورده بود گفتم:
بازگرد و از طلحه و زبیر بپرس که چه چیزی آن ها را راضی میکند.🧐
او برگشت و گفت: آنها استانداری کوفه و بصره را میخواهند. پاسخ دادم:
نه به خدا سوگند، اگر درخواست آنها را اجابت کنم، نابسمانی شروع میشود، فساد گسترش میابد، از اطراف بر شهر ها هجوم میآورند و امنیت مردم تهدید میشود، 😰به خدا سوگند، این دو نفر وقتی در مدینه هستند، من از دست آنها احساس امنیت نمیکنم😒. چگونه اطمینان کنم و آنها را به کوفه و بصره بفرستم؟!
به سراغ آنها برو و این پیام را به آنان برسان: ای پیرمردها، از خشم و غضب خداوند بترسید. برای مسلمانان مشکل جدید به پا نکنید و به دنبال مکر و نیرنگ نباشید. شما کلام خدا را شنیده اید که میفرماید:
«القصص
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (آن سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است.)
🔶️کتاب علی از زبان علی علیه السلام نوشته محمد محمدیان کتابی ارزشمند است که زندگی امیرالمومنین را از زبان خود ایشان نقل می کند.
🔻️این کتاب دربردارنده گزارش های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) است و پاورقی جزئی دارد.)
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#علی_از_زبان_علی
#گروه_فرهنگی_نائبه_الزهرا(س)
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
@ketabkhoone_zeinabioon
#صدمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
«پس از آنکه همه اصحاب و یارانم به شهادت رسیدند و تنها برادرم عباس در میدان باقی ماند، شدت تشنگی موجب شد که با هم به سوی فرات حرکت کنیم، دشمن با تمام توان از رسیدن ما به آب ممانعت به عمل آورد و جنگ سختی درگرفت که در اثنای آن بین من و برادرم عباس فاصله افتاد. عباس موفق شد از میان انبوه دشمن، راهی به سوی آب پیدا کند و مشک را پر آب کند و به سوی خیمهها بازگردد. اما در مسیر افرادی از دشمن در پشت درختان کمین کرده بودند و توانستند از پشت سر، دست عباس را قطع کنند. کسانی که در نخلستان کمین کرده بودند توانستند دست چپ عباس را نیز قطع کنند و او باز هم رجز میخواند. بعد از قطع دو دست، عمود آهنینی بر سرش فرود آمد و از اسب بر زمین افتاد و به شهادت رسید. هنگامی که از شهادت عباس اطلاع یافتم به شدت گریستم و گفتم: هماکنون کمرم شکست و چارهام کم شد.»
این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند.
🌹همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می شود.
فصل های این کتاب عبارت اند از: «دوران رسول خدا (ص)، دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)».
سفارش این کتاب زیبا👇🏻
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#حسین_از_زبان_حسین علیه السلام
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
@ketabkhoone_zeinabioon
توجه❗️⭕️ توجه❗️⭕️
همون طور که گفته بودیم بعد از معرفی #صدمین_کتاب قرار بود یه خبر خوب بدیم🙂🌸🍃
مسابقه داریم...
چه مسابقه ای😇
🦋 و اماااااا جایزه ها😎
نفر 1️⃣ ٢٠ تومن شارژ
نفر 2️⃣ ١۵ تومن شارژ
نفر 3️⃣ ١٠ تومن شارژ
نفر 4⃣ ۵ تومن شارژ
⭕️✨مهلت ارسال جواب~» ۱۴۰۰/۲/۵⭕️
به دوستانتون يادآوری کنید تا از این مسابقه جذاب جا نمونن😍
@ketabkhoone_zeinabioon
۱_کتاب شبیه خودش درمورد چه شهید عزیزی نوشته شده است؟!
۲_لقب شهید محمد خانی چه بود؟ یکی از کتاب هایی که به نام این شهید بزرگوار است را نام ببرید؟!
۳_شهیدی که اربا اربا شد که بود؟!
۴_کتابی نام ببرید که داستان واقعی و جذاب از اربعین حسینی و مسیر نجف تا کربلا را به زیبایی توصیف کرده است؟!
۵_شهید عماد مغنیه زمانی که به تهران آمد و دیدار علنی با مقامات ایرانی داشت با چه نامی معرفی شد؟!
۶_کتابی با نام سردار بزرگمان نام ببرید؟! سردارمون درکجا شهید شد؟!
۷_کتابی درمورد خاطرات همفر، جاسوس انگلیسی، درمملکت های اسلامی نوشته شده(قسمتی از این کتاب~» وزارت مستعمرات در سال ۱۳۷٠میلادی مرا به مصر، عراق، تهران، حجاز و آستانه فرستاد تامعلوملومات کافی...)
۸_ چرا در کتاب شاهرگی برای حریم چفیه ایی که شهید حمیدرضااسداللهی داشت برایش خیلی مهم بود؟!
۹_کتابی درمورد پیامبر ص و تصمیم برای سانسور برای سانسور شدید غدیر خم، با نویسندگی مجید پور ولی کلشتری به نام.......... است؟!
۱٠_ نام کتابی که در آن همسر حسین آقا کم سن بود و برای زندگی به قم رفتند؟
۱۱_کتاب حماسه ی حسینی درمورد چه صحنه ایی از عاشورا نوشته شده است؟!
۱۲_دوبیتی از شعر کتاب من ن ما(عاشقانه)بنویسید؟!
۱۳_کتاب امام من در رابطه با چه موضوعی است؟!
۱۴_کتاب حسین از زبان حسین دارای چند فصل است و از چه زمانی تا چه زمانی روایت میگردد؟!
سلام سلام سلام
اول اینکه ممنونم از همه عزیزانی که تو مسابقه شرکت کردن
و دوم اینکه⭕️
اسامی برندگان:👇🏻
نفر اول~» علیرضا چوپانزاده
نفر دوم~» محمدعارف حیدری
نفر سوم~» زهرا چوپانزاده
نفر چهارم~» فاطمه کلانتری
ان شاء الله مبارکشون باشه😊🎁🎉
برای دریافت هدیه به آیدی 👇🏻 پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#صدویکمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
«عراق تلاش کرد از قسمت جنوب به قسمت شمال که حسن باقری ناظر آن منطقه بود، بیاید و آن را بگیرد. اینجا کسی که میتوانست راهگشایی کند حسن باقری بود. به دوستان گفتم ببینید وضعش چطور است؟ میتواند از بیمارستان بیرون بیاید؟ ولو در حالی که دکتر بالتی سرش هست بیاوریدش تا در قرارگاه بنشیند؛ همین که آنجا از نزدیک ناظر باشد و هدایت کند میتواند به حل مسئله کمک کند.»
برای مطالعه این کتاب محشر به آیدی زیر پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#ملاقات_در_فکه
#کتابخانه_زینبیون
@ketabkhoone_zeinabioon
#صدودومین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
حبیب دل، ز چه رو من تو را نمیبینم
تویی عیان همه جا، من چرا نمیبینم
جواب خویش دهم از زبان خویش به خویش
که من اسیر هوایم، تو را نمیبینم
صفای عالم هستی، صفای وصلم ده
که بی تو در همه عالم صفا نمیبینم
الا برای دلِ مستمندِ درد کشم
به غیر دیدن رویت دوا نمیبینم
طبیب خسته دلان، خسته ام ز هجرانت
عنایتی که بهجز تو شفا نمیبینم
مُنای من، به تمنای دل جوابی ده
اگرچه وصل تو را جز مُنا نمیبینم
غریب عصر و زمان، صاحب الزمان مهدی(عج)
کسی به غربت تو آشنا نمیبینم
نوای من، به دل بینوا نگاهی کن
که بینوای تو را من گدا نمیبینم
خطای «هاشمی» ارچه فزون بود اما
به پیش کانِ عطایت خطا نمیبینم...
برای مطالعه این کتاب و لذت از زیبایی شعر هاش به آیدی زیر پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#ناله_های_فراق
#سید_حسین_هاشمی_نژاد
#کتابخانه_زینبیون
@ketabkhoone_zeinabioon
#صدوسومین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
_خداوندا! از تو می خواهم مرا یاری کنی تا فقط تو را بپرستم و در راه رضای تو گام بردارم. خدایا! دوستت دارم به مقدار تمام جهان؛ به مقدار همه ی انسان هایی که تو آفریدی.
_خدایا! دوستت دارم برا نعمتات، برا خوبیات، برا مهربونیات. برا همه چیز دوستت دارم.
_خدایا! دوستت دارم. دلم می خواهد باهات درد دل کنم.
دوست دارم هر چی دارم، فدات کنم. دوست دارم همیشه باهات باشم. نمی خواهم هیچ وقت فراموشت کنم. خدایا! دوستت دارم. خدایا دلم می خواهد هر چی که تو دلم هست، خالی کنم و همیشه درد دل کنم.
_خدا جون! خیلی دوسِت دارم. می خواهم زودتر بمیرم و با بالی سبک به سوی تو بشتابم.
_من تو را دوست دارم. تو بهترین و زیبا ترین دوست من هستی.
برای مطالعه این کتاب و لذت از زیبایی شعر هاش به آیدی زیر پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#میشود_این_قدر_مهربان_نباشی؟!
#کتابخانه_زینبیون
@ketabkhoone_zeinabioon
#صدوچهارمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
من از شیعیان سادات و بغدادم. از موالی اهل بیت علیه السلام هستم و همراه حضرت زینب میشوم و با او مشارکت میکنم در عزاداری برای امام حسین علیه السلام
با اینکه بغدادی هستم پیاده روی ام را از نجف به کربلا انجام میدهم، چون این راه نسبت به بغداد برای زوار امن تر است.
راه بغداد کمی برای زنان تنها مشکل است. سالهای قبل مقداری از بغداد باشوهرم در پیاده روی شرکت کردم،.....
برای مطالعه این کتاب و لذت از زیبایی هاش به آیدی زیر پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#پادشاهان_پیاده
#کتابخانه_زینبیون
@ketabkhoone_zeinabioon
#صدوپنجمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
هوا گرم بود، ما هم گرسنه و تشنه. موقع برگشت، خمپاره ای بین ما فرود آمد.
حاج آقا«ترکان» غرق خون روی زمین افتاد. حاجی خیلی حق گردن بچه ها داشت.
سریع او را بردیم داخل سنگر. چند ترکش بزرگ به او خورده بود.
چندین مجروح دیگر هم داخل سنگر بودند و همه ناله می کردند.
حاج آقا ترکان دست من را گرفت. با ناله گفت:«تورجی! یه کم آب به من بده.»
به او گفتم:«حاجی، هیچی آب نداریم.» در حالی که از عطش حال خودش را نمی فهمید، گفت...
برای مطالعه این کتاب و لذت از زیبایی هاش به آیدی زیر پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#به_نام_مادر
#کتابخانه_زینبیون
@ketabkhoone_zeinabioon
#صدوششمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
#پیشنهادویژه
کثیر بن شهاب نیز برخاست.، و گفت:«اکنون یاران مسلم برای جنگ آماده میشوند، اما تو میخواهی با پند و نصیحت آنان را آرام کنی؟!»
نعمان گفت:«آنان که بر خلیفه ی مسلمانان خروج میکنند و برای جنگ مهیا میشوند، جز به هلاک خویش نمی کوشند.
یزید بنده ای بیش نیست که خداوند به او کرامت داد و امور مردم را بر گردن او نهاد و از قدرت خویش به او بخشید،. بدانید!
این ملک و سلطنت خداوند است که به هر کس بخواهد عطا کند. خلافت یزید را نیز خداوند مقدر فرموده و هیچ کس نمیتواند در تقدیر الهی چون و چرا کند.....
برای مطالعه این کتاب و لذت از زیبایی هاش به آیدی زیر پیام بدید:
@Horre_Shohada69
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#نامیرا
#کتابخانه_زینبیون
@ketabkhoone_zeinabioon
هدایت شده از شهیـــღـد عِشـق
بسمربالحسین 🌙💛
🌸🎉گروہجهادےشهیدمحمدحسیݩمحمدخانے(مجازی)
درنظرداردبهمناسبتسالروزمیلادشهید
اقدامبهکارفرهنگی/جهادی
درجهتترویجزندگیشهیدبزرگوار
و
کمکبهنیازمندان
انجامدهد.
ازتمامیدوستارانشهیدوجهادگرانمحترمدرجهت شرکتدراینکارفرهنگی/جهادی/شهدایی
دعوتبهعملمیآید.
💛
درنظرداریمبهمقدارهزینهیجمعشدهتوسطشما
کتاب《عمارحلب 🕊🌱》 زندگی نامه شهید
محمدخانی 💫
و بسته معیشتی هدیه به خانواده نیازمند
و اگر هزینه جمع اوری شده زیاد شد
کمک مالی به خانواده ی به شدت نیازمند 🌱🌙
#اجرتونباحاجعمار 🕊⚘
شمارهکارتجهتواریزنذوراتشمادرجهتکار
فرهنگی/جهادیمیلادشهیدمحمدخانی 💫💛
👇
🕊۵۸۹۴۶۳۱۵۱۳۸۰۸۷۲۵
✅بهناماحسانی
مهلتواریزنذورات :
تا تاریخ ۱۴۰۰/۴/۴ 💫
🌱مبلغواریزدلخواهی
#اجرتونباشهید 💫
انشااللهشهیدآمینگویدعاهاتونودستگیرهممون
باشن 🌻
🌿زیرنظرکانالشهیددرروبیکا و ایتا
باحضورمادرشهید .
💛🌱↓
♡https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
با همکاری کانال #شهید_عشق
💛🌱↓
♡https://eitaa.com/joinchat/1750335492Cda14b5cff0
هدایت شده از شهیـــღـد عِشـق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[﷽]
مسااابـــــقہ داریم🤩
بـــــہ مناسبٺ سالروز تولـــــد شهید عشقمــوݩ : )
خیلی منتظریـما...!🍃
#عمار♥️
#شهیدمحمدحسینمحمدخانے✨
با همکاری کانال شهید عشق 🌈
@Hajammar313
همه اتفاق های خوب اینجا رقم میخورد 🤩🎊
https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3