کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
هر هفته یک کتاب در ماه مبارک رمضان🌙 📚کتاب های📚 📚می خواهم عاشق بسازمت(هفته اول) 📚شبیه صد
#معرفی_کتاب📚
#می_خواهم_عاشق_بسازمت!
کتاب می خواهم عاشق بسازمت! (والدگری اسلامی راهی به رهایی از شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه) به قلم دکتر محمدحسین فلاح و علی طحانی
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #می_خواهم_عاشق_بسازمت! کتاب می خواهم عاشق بسازمت! (والدگری اسلامی راهی
#درباره_کتاب📚
🔶️کتاب می خواهم عاشق بسازمت! به شیوه های تربیت دینی فرزندان و توجه به تربیت کودک به خصوص در هفت سال اول زندگی او می پردازد .این کتاب در یازده فصل و بیست و نه جلسه تنظیم شده است . نویسنده معتقد است بسیاری از قانون ها و باورهای ما هم به صورت خودکار هم متناسب با فضای تربیتی است که در سازمان روانی ما نقش بسته و آینده ما را شکل داده است فرزندان ما بیشتر تابع قوانین و اعتقاداتی هستند که خودشان متناسب با فضای موجود ساخته اند.اعتقاداتی که ما می خواهیم اجباری به آنها یاد دهیم , کارساز نخواهد بود. متاسفانه خیلی از والدین از اهمیت شگرف فضای تربیتی بر شکل گیری شخصیت فرزندشان غافل هستند و می خواهند با آموزش درسی مهارت های زندگی و شعارهای اخلاقی فرزندان خود را تربیت کنند. در صورتی که فضا و جو خانه آنها هماهنگ با آموزه هایشان نیست.
🔶️این اثر در قالب داستان زوجی است که به مرکز مشاوره مراجعه کرده اند و هدفشان این است که قبل از فرزنددار شدن گواهینامه فرزند پروری بگیرند .مشاور بنیادی ترین اصول فرزندپروری را در جریان مشاوره برای این زوج بازگو می کند. قالب کار به این صورت است که که در هر قسمت به چهار عنوان پرداخته شده است :
توصیف مشکلات یک مراجع بزرگسال تحلیل و بررسی فضای تربیتی دوران کودکی مراجع مشکل دار رابطه مشکلات مراجع با فضای تربیتی دوران کودکی اصول تربیتی که نقش پیشگیری در بروز مشکلات بزرگسالی دارد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #می_خواهم_عاشق_بسازمت! کتاب می خواهم عاشق بسازمت! (والدگری اسلامی راهی
#گزیده_ای_از_کتاب📚
دکتر درحالیکه نفس عمیقی کشید گفت: آقای سالاری! خانم امیدی ! جالبه بدونید که اسلام به فعال بودن «من کودک» تاکید می کنه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که کودکی داره باید مثل اون کودک بشه . خانم امیدی ! مادرانی که وسواس پاکی ـ نجسی دارن کمتر موفق می شن با همه احساس فرزندشون رو در آغوش بگیرن و احتمال ایجاد طرحواره محرومیت عاطفی در همچین بچه هایی بیشتره . اما یه نکته مهم باقی می مونه و اونم اینه که بعضی بچه ها ویژگی هایی دارن که والدینشون رو واسه محبت کردن برانگیخته نمی کنن. مثلا بچه ای که اختلال بیش فعالی داره اونقدر در طول روز با کارهای اشتباه والدینش رو ناراحت می کنه که رغبت و میل بوسیدن و ابراز احساس رو از اونا می گیره یا بچه هایی که درون گرا هستن.
مراجعی داشتم که دو تا فرزند داشت ; اولی درون گرا , ساکت و آروم اما فرزند دوم پر از هیجان و احساسات بود . وقتی پدر وارد خونه می شد , فرزند کوچک با سرعت خودش رو در آغوش پدر می انداخت و به او خسته نباشید می گفت و پدر رو مجبور به رفتار محبت آمیز متقابل می کرد ; اما فرزند اول با ورود پدر از جای خود بلند نمی شد و به دنبالش محبت پدر هم نسبت بهش کم بود . فرزند اول به شدت احساس محرومیت عاطفی داشت و عقیده داشت پدرش بینشون فرق می ذاره .اگر پدر و مادری فرزند درونگرا دارن باید بیشتر دقت کنن چون چنین بچه ای برای ابراز محبت پیش قدم نمی شه ولی پدر و مادر نباید به خاطر درونگرا بودن بچه به اون محبت نکنن تا خدای نکرده طرحواره محرومیت عاطفی درش شکل بگیره .امام علی علیه السلام فرمودن : پیامبر صلی الله علیه وآله مردی رو دیدن که دو فرزند داشت .یکیشون رو بوسید , اما دومی رو نبوسید . پیامبر صلی الله علیه وآله بهش فرمودن که چرا بین اونا یکسان عمل نکردی؟
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
توجه⚠️ توجه⚠️ 🔸️باتوجه به درخواست متعدد مشتریان گرامی به بعضی از کتاب ها
#نقد_کتاب📚
#بادبادک_باز
نویسنده خالدحسینی
تصویری منفی و غیر واقعی از مردم افغانستان
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#نقد_کتاب📚 #بادبادک_باز نویسنده خالدحسینی تصویری منفی و غیر واقعی از مردم افغانستان
چرا افغانستان به این روز در آمد؟
طالبان را چه کسی سوار برمردم افغانستان کرد؟
ریشه اختلافات چه بود؟
الان افغانی ها برای کشورشان چه باید بکنند؟
در این کتاب دنبال این حرف ها نگردید.نویسنده از زاویه یک پسر مرفه مسلمان داستانی می نویسد که در آن شخصیت های اول و اصلی داستان همگی اهل یک بدی سنگین هستند اما شجاع ومقاوم…
تجاوز می کند پدر، هرزه است مادر، حرام زاده است بچه، تجاوز می شود و …
این ها همه در #افغانستان قبل از جنگ بوده، بعد از طالبان وحشی گری هم اضافه شده. طالبانی که ثمره ی آمریکای جنایتکار است؛
ویرانی افغانستان را کنار آبادی و راحتی آمریکا ببینید.
در آمریکا آسایش و آرامش برای همه است. امنیت و پول هم هست.
اینکه #آمریکا #طالبانی بوجود آورده و افغانستان را با خاک یکسان کرده و همه را آواره کرده اصلا بیان نمی شود و خیلی مجهولات دیگر…
فقط نویسنده با قلم فرسایی مسلط خود زندگی از کودکی تا بزرگسالی پسری را بیان می کند که در رفاه بوده و بعد هم در امریکا به رفاه می رسد…
دین بدون تلاش و مجاهدت.
اسلام بدون سیاست و مقاومت.
مسلمانی تنها با مهربانی و عدم مبارزه با استکبار. زندگی در آرامش در آغوش عامل ویرانی کشورها…
خالد حسینی به کشورش، دینش و مردمش مدیون شده است…
تصویری که از مسلمانان افغانستان نشان می دهد افرادی بی قید و خوش گذران سطحی و بدون انگیزه مبارزه و مقاومت، عوام اهل فرار از سختی ها، راحت طلب…
در حالی که این دروغی بیش نیست.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #مجید_بربری کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما، جوان د
#درباره_کتاب📚
بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن است. او در یافت آباد تهران قهوه خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیانهای قهوه خانه اش.
اما بخش دوم زندگی او، عنایتی است که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم.
مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است، اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش.
قصه مجید بربری، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #مجید_بربری کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما، جوان د
#گزیده_ای_از_کتاب📚
صدای قلقل قلیان به گوش میرسید و بوی تنباکو میوهای، شامه را تحریک میکرد. جماعت روی تختهای دو سه نفره، با چای و قلیان مشغول بودند. گاهی دود تنباکو، از تختی بالا میرفت، چرخی میزد و لحظهای دیگر، در فضای قهوهخانه محو میشد. اینجا برای مجید ناآشنا نبود. بیشتر شبها و روزهای جوانیاش را، با دوست و آشنا، روی همین تخت گذرانده بود.
مجید از راه رسید. دفتر و خودکاری در دستش بود با بیشتر آنهایی که جابهجا روی تختها نشسته بودند، سلام و علیک داشت. بعضیها برای مجید پا میشدند و برایش جا باز میکردند. یکی دو نفری هم، نی قلیان را بهسمتش گرفتند و تعارف کردند:
ــ آقا مجید پرتقالیه، بفرما!
ــ نه داداش! من چندماهی میشه نمیکشم.
... بیآنکه پی حرف این و آن را بگیرد، رفت بهطرف حاج مسعود. حاج مسعود مداح هیئت بود. بیشتر محرمها را مجید، توی همین هیئت سینه زده بود و گاهی میدانداری میکرد. آقا مسعود در بچگی، به حج رفته بود و از همان سربند شده بود حاج مسعود.
مجید سلام کرد و گفت:
ــ حاجی، بیا کارت دارم.
حاج مسعود در حالی که از اتاق 1 بیرون میآمد، با حوله کوچکی دستش را خشک کرد.
ــ جونم مجید، کاری داری؟
ــ بیا داداش، بیا حاجی جون چارتا حرف قلمبه سلمبه یادم بده! من سواد آنچنانی ندارم، میخوام وصیتنامه بنویسم.
ــ مجید! این دیگه از اون حرفهاستها! خودت باید بنویسی، من آخه چی بهت بگم؟
@patogh_ketab_ardakan
26.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حتما ببینید..
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
هر هفته یک کتاب در ماه مبارک رمضان🌙 📚کتاب های📚 📚می خواهم عاشق بسازمت(هفته اول) 📚شبیه صد
#معرفی_کتاب📚
#کتاب_شبیه_صدام📚
نویسنده میخائیل رمضان
ترجمه محمد نبی ابراهیمی
در سال ۱۹۷۹ میخائیل رمضان به خاطر شباهت شگفتآورش به صدام، توسط یکی از نزدیکانش به حزب بعث معرفی شد. پس از انجام عملجراحی، او تا سال ۱۹۹۷ در نقش صدام در عرصههای اجتماعی، سیاسی و نظامی ظاهر میشود.
@patogh_ketab_ardakan