کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #راز_قطعنامه_۵۹۸ 🔻این #کتاب از مجموعه کتب #نیمه_پنهان جلد چهل و هشتم میباش
#درباره_کتاب📚
🔸️اگر بپذیریم که هر جنگی یک آغاز و سرانجام یک پایان دارد، تنها پرسشی که برایمان باقی میماند، نحوه پایان جنگ است.
🔸️#قطعنامه_598 در تیرماه 1366 یعنی زمانی که #ایران به لحاظ نظامی بر #عراق برتری داشت، به تصویب رسید اما بین تصویب تا پذیرش آن یک سال وقفه افتاد، یعنی زمانی که برتری ایران به لحاظ نظامی _ به دلیل کارشکنی و عدم حمایت برخی از مسئولان از جبهههای نبرد_ رو به افول گذاشته بود. چگونه امامی که هشتسال بیوقفه رزمندگان را با خطابههای عاشورایی به دفاع و #جهاد ترغیب میکرد، به یکباره #جام_زهر را مینوشد؟ آیا پذیرش قطعنامه از موضع ضعف بوده است و یا استراتژی #امام_خمینی(ره) بر این امر بوده است؟
🔹️این کتاب در پاسخ به سالها عطش و تجمع سوالات بی پاسخ #جامعه از چرایی #پایان_جنگ نوشته شد لذا بسیار پرفروش شد.کتاب #عبرت آموز و خواندنی است.نقش افراد پر رنگ است.تفکرات و جریانهای فکری مختلف پیدا و پنهانی فعال بودند.و افراد سرشناسی که به اندازه شهرت امروزشان موثر بودند.جریان فکری انها هنوز پا برجاست.میراث نظری و عملی این افراد و مکاتب فکری منتسب به انها اگر نقد و تحلیل نشود #تاریخ تکرار خواهد شد.و تلخی این تکرار یعنی نوشیدن جام های زهر دیگر.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #راز_قطعنامه_۵۹۸ 🔻این #کتاب از مجموعه کتب #نیمه_پنهان جلد چهل و هشتم میباش
#گزیده_ای_از_کتاب📚
کسانی که در پذیرش قطعنامه نقش داشتند، میخواستند شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" را از اذهان مردم پاک کنند و ذهن مردم را به سمت پذیرش آتشبس سوق دهند. در ظاهر شاید اذعان به این شعار داشتند، اما در خفا عملکردی متفاوت از خود نشان میدادند. در مجموع بررسی این بخش از #انقلاب، صلح امام حسن(ع) را به یاد میآورد که ایشان مجبور شدند به خاطر حضور دوستان خائن، به رغم میل باطنی، صلح را بپذیرند.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
مسابقه بزرگ کتابخوانی اولین دوره پویش مطالعاتی شمسه با محوریت کتاب #چشم_روشنی ویژه استان یزد مهلت شر
🚨 1️⃣ روز مانده تا پایان مهلت شرکت در مسابقه کتابخوانی شمسه!
📆 فقط تا 31 تیرماه فرصت دارید
😍 5 میلیون تومان جایزه نفر اول!
😍 14 جایزه 500 هزارتومانی!
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#ایهام
🔻رمان "ایهام"، عاشقانهای است با حال و هوای دانشجویی، که در بستر دانشگاه تهران رقم میخورد.
مجتبی دانشجوی دانکشده ادبیات است، سر و کارش البته می افتد با دانشکده معماری و خانم نیازی!
و امان از این سر و کار داشتن، و امان از این ارتباط مجازی!
🔺️قصه مجتبی قصه خیلی از ماست، مایی که در گیر و دار زندگی و کارهایمان، دلمان را فراموش می کنیم و می سپاریمش به دست هر کسی که از راه برسد؛ ایهام قصه دل دادن، دل باختن و دل داشتن است؛ دلی که مال خودمان نیست...
🔸️قهرمان داستان با شخصیت مذهبی پررنگی که دارد نه در پی هوسبازی است و نه به دنبال رقم زدن ماجرایی عاشقانه همچون لیلی و مجنون. او که نمیداند عشقش یکطرفه است یا دو طرفه، آن را پنهان کرده است و سعی دارد غیرمستقیم از آنچه در دل دختر میگذرد باخبر شود.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #ایهام 🔻رمان "ایهام"، عاشقانهای است با حال و هوای دانشجویی، که د
#گزیده_ای_از_کتاب📚
اصلا جنس محبت دنیا همینه!تاریخ مصرف داره،هرچی هم باشه بعدش عادی میشه،میخوای چیز جدیدی و کشف کنی،مثل خودتون بگم:از یه جایی به بعد،دیگه حال نمیده بهت.
@patogh_ketab_ardakan
◾️شهادت مظلومانه باب المراد، جواد الائمه علیه السلام را به حضرت رضا علیه السلام، حضرت مهدی موعود عج الله و شما عزیزان تسلیت عرض می نماییم.
@patogh_ketab_ardakan
📌#اطلاعیه
🔸سلام به شما همراهان پاتوق کتاب
تو این ایام کرونایی یه گروه خودمونی زدیم تا درباره کتاب هایی که خوندیم حرف بزنیم و کتاب های جدید معرفی کنیم و باهم همخوانی داشته باشیم. دوستانی که تمایل دارند می تونن با لینک زیر وارد گروه📚پاتوق کتابی ها📚 بشن :
https://eitaa.com/joinchat/3824746553Ce0bc5dc0a3
❤️از اینکه کنارمون باشین خوشحال میشیم❤️
@patogh_ketab_ardakan
⛱ #شوخی | کتابنخونها!
😒 برای کتاب نخواندن بهانه الکی نیاورید...
😉 راستی کتابتون رو لایک نکنید چون ممکنه سوراخ بشه!
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#ادموند
شخصیت اصلی این داستان شخصی به نام ادموند است، ادموند پارکر، جوانی مسیحی از خانواده ای بسیار معروف و سرشناس انگلیسی، دکترای رشته حقوق و از دانشجویان نخبه است. رؤیاهای وحشتناکی گاه گاه به سراغش می آید که معنی آن ها را نمی فهمد، گاهی اوقات احساس می کند عیسی مسیح (ع) در آن خواب ها برای نجاتش می آید، پس بر آن می شود که به جستجوی حقیقت آن ها بپردازد اما کسی نمی تواند کمکش کند تا اینکه دست سرنوشت او را به سویی سوق می دهد و ادموند در مسیر سختی برای یافتن حقیقت واقع می شود.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #ادموند شخصیت اصلی این داستان شخصی به نام ادموند است، ادموند پارک
#درباره_کتاب📚
🔸در مسیر دشوار رسیدن به حقیقت، دختر جوان مسلمانی سر راهش قرار می گیرد که برای او نشانه ای می شود از جانب خداوند، نشانه ای حاکی از عشق عمیق و پیوند قلبی او به اسلام، پس تصمیم به ازدواج با ملیکا و مشرّف شدن به دین اسلام می گیرد که همین مسئله سرآغاز بزرگ ترین دردسر زندگی اش می شود.
🔹در جریان اتفاقاتی با فشار دست های پنهان صهیونیسم مجبور به جدایی از همسرش می شود و تا نزدیکی مرگ می رود اما...
🌿ادموند، نماد همه انسان های آزاده و متدینی است که برای یافتن نور حقیقت و آن یگانه منجی موعود از مسیرهای صعب العبور می گذرند تا خود را به آن آخرین حجّت خداوند بر روی زمین برسانند و چه بسا که در این راه متحمل رنج های فراوان شوند اما عشق سوزان و چشمه جوشان ایمانشان به آن حضرت، آن ها را در رسیدن به این هدف نهایی یاری می رساند.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #ادموند شخصیت اصلی این داستان شخصی به نام ادموند است، ادموند پارک
#گزیده_ای_از_کتاب📚
مردان جوان خسته از تلاطم های فکری در لابی هتل نشسته و آخرین ساعت های روز را کنار هم می گذراندند. آرتور که هنوز رگه هایی از بی بند و باری در عمق رفتارش نمایان بود، دنبال سرگرمی های خاصی بود تا خستگی و تنش روزهای گذشته را از خود دور کند، اما ادموند در سکوت و با دقت خاصی مسائل را مورد بررسی قرار می داد. 📚
آرتور به سمت او خم شد و با شیطنت گفت: اگه می دونستم تو خاورمیانه این همه سرگرمی خوب و چنین خانوم های زیبایی پیدا میشه، یه کم دیرتر به فکر ازدواج میفتادم ... و بلند قهقهه زد. ادموند که از شوخی زننده و چندش آور آرتور منزجر شده بود، چشم غرّه ای به او رفت و گفت: من فکر می کردم که دیگه دست از این هرزه گردی ها برداشتی و مرد درستکاری شدی اما ظاهراً سخت در اشتباه بودم، تو واقعاً نمی تونی از این کار دست برداری؟!!
📚 -اینقدر سخت نگیر پسر!! شوخی کردم، این شبهای آخری نمیشه یه کم دست از مقدس مآبی برداری و انجیل نخونی،آهان ! گرچه یادم نبود، تو دیگه انجیل نمی خونی! من که کاری نکردم فقط یه آرزوی بر باد رفته رو به زبون آوردم، همین!
@patogh_ketab_ardakan