فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طعم این غذا خیلی جالب و به یاد موندنیه
ولی جالبه که کمتر کسی ازش استفاده میکنه!
تقریبا هیچکس نتونست اسم این غذا رو حدس بزنه!
@patogh_ketab_ardakan
بمناسبت هفته کتاب و کتابخوانی📚 پاتوق کتاب اردکان برگزار می کند:
🎊جشن امضای آنلاین🎊 آثار خانم زینب عرفانیان برگزار میشود.
شما میتوانید کتاب های این نویسنده را با امضای ایشان همراه با #تخفیف 20 درصدی🤩 خریداری نمایید.
جهت ثبت سفارش نام و نام خانوادگی تان را به آیدی زیر بفرستین👇🏻
@mh_arami
⚠️مهلت ثبت سفارش تا ۳ آذر ماه⚠️
در ضمن این پست داخل پیج اینستاگرام پاتوق کتاب اردکان جایزه🏆 هم داره اگه می خوایین جایزه رو ببرین به پیج ما یه سر بزنین.👇🏻
https://instagram.com/patogh_ketab_ardakan
@patogh_ketab_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣اردکان میزبان دو مهمان عزیز هست...
📌مراسم اهدای جوایز
مسابقه ی کتابخوانی کتاب📚
«درگاه این خانه بوسیدنی است»
💠باحضور #مادر_شهیدان خالقی پور خانم فروغ منهی و #نویسنده توانای کتاب خانم زینب عرفانیان
📝همراه با جشن امضای کتب خانم زینب عرفانیان
📆زمان: ۴ آذر ماه ساعت ۱۸:۳۰
📍مکان:اردکان سالن آمفی تئاتر دانشکده شهید بهشتی
📽پخش زنده مراسم در صفحه اینستاگرام پاتوق کتاب اردکان
https://instagram.com/patogh_ketab_ardakan
منتظر حضور گرمتان هستیم🤗
@patogh_ketab_ardakan
#سیره_علما
📖 آقای حاج شیخ مجتبی اراکی: هنگام دفن آیتالله العظمی بروجردی دفن ایشان به من واگذار شد. مقدمات دفن فراهم شد و من با صدای ایشان آشنای آشنا بودم، چون گاهی که به من منزل ایشان میرفتم صدای قرائت قرآن ایشان را از کتابخانه میشنیدم. هنگام دفن، همین که خم میشدم و سرم را در قبر میبردم صدای قرآن ایشان را میشنیدم و وقتی سرم را بالا میگرفتم و از سطح قبر بیرون میآمدم، صدا را نمیشنیدم.
#برشی_از_کتاب
📘 #روزنههایی_از_عالم_غیب
🖋 #سیدمحسن_خرازی
👨👩👧👦مخاطب: عمومی
@patogh_ketab_ardakan
💠مراسم اهدای جوایز مسابقه بزرگ کتابخوانی کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» و همراه با جشن امضای آثار نویسنده کتاب
✅ با حضور مادر شهیدان خالقی پور و نویسنده توانای کتاب خانم زینب عرفانیان و مسئولین شهرستان اردکان برگزار شد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
🔴 *دیدار با مادری آسمانی*
✍دکتر میرمحمدی، نماینده تفت و میبد
🔻دیشب در پرواز یزد به تهران وقتی روی صندلی مشخص شده در هواپیما مستقر شدم، بانویی سالخورده اما بسیار نورانی و باصفا کنارم نشست. کیفش جلوی پایش بود؛ گفتم: مادر! اگر کیف مزاحم است، آن را بگذارم بالا؟ تشکر کرد و گفت: داخل این کیف، شیء گرانبهایی است.
🔻وقتی تعجب مرا دید، بیدرنگ از کیفش تابلویی خارج کرد که ترمهپیچ شده بود و مزین به تصاویر سه جوان رعنا بود و گفت: مادر! این عکس سه فرزند شهیدم است؛ یکی در خیبر و دو تا در شلمچه به شهادت رسیدند. دقت که کردم متوجه شدم این تمثال حاوی تصاویر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی پور است!
🔻خود خودش بود! خانم فروغ منهی؛ مادر این سه شهید بزرگوار؛ مادری که همین چند ماه قبل زندگی پر از عشق و دردش در قالب یک کتاب ارزشمند به نام «درگاه این خانه بوسیدنی است» منتشر شد.
🔻خانم منهی وقتی متوجه شد جانباز هستم، آنقدر با مهربانی و صفای مثال زدنیاش به من لطف کرد که واقعا خجالتزده شدم؛ من کجا و این اسطوره ایثار و فداکاری کجا؟! کسی که در عین از دست دادن داوودش، همزمان شوهر و دو پسر دیگرش رسول و علیرضا در جبهه بودند و او سالیان طولانی در بیم و امید ماندن یا رفتن عزیزترینهایش بود.
🔻کسی که در روزهای پایانی جنگ، آن دو پسر دیگرش را در یک روز از دست میدهد و بعد از چهل روز که پیکر آفتاب خورده آنها پیدا میشود، در مراسم تشییعشان سخنرانی غرّایی میکند و میگوید: هنوز کار خانواده خالقیپور به اتمام نرسیده. هنوز همسرم زنده است. اگر ایشونم یک روز به شهادت برسه، امیرحسین دوساله رو برای ازادی قدس دارم پرورش میدم. اگر اونم روزی به شهادت برسه، چادر همت به کمر میبندم، با چنگ و دندون در تمام جبههها با دشمنان اسلام تا آخرین قطره خون و تا آخرین نفس میجنگم. ما هنوز از پا نیفتادیم و هنوز دِینمون رو به این ملت نجیب ادا نکردیم. ما بدهکار این ملتیم!
🔻در طول پرواز از حماسه های خلق شده از ایثار فرزندان شهیدش میگفت و من احساس غرور میکردم. ناگهان فکری به ذهنم زد. یادداشتی را به این مضمون به خلبان نوشتم: کاپیتان! با سلام و عرض ارادت. مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی پور در پرواز حضور دارند؛ در صورت صلاحدید دستور فرمایید به ایشان خیرمقدم گفته شود؛ طولی نکشید که مهماندار آمد و کلی به مادر شهید لطف نمود و اندکی بعد بلندگوی هواپیما روشن شد و خلبان با صدای گرمش در تجلیل از این مادر سنگ تمام گذاشت و در نهایت به این ایشان خیرمقدم گفت.
🔻موقع پیاده شدن هم به او گفتم حاج خانم دست به وسایلت نزن، خودم مخلصت هستم. به اتفاق یکی از رفقا اسباب و سوغات خانم منهی که از یزد به تهران میآورد را تا فرودگاه بردیم و تحویل امیرحسین عزیز تنها پسر حاج خانم که حالا سی و پنج سالش شده دادم و همانجا این عکس یادگاری را گرفتم.
🔻امثال خانم منهی، حجت روشن بر حق بودن این انقلاب و نظام مقدس هستند. به راستی در کدام فرهنگ و جامعهای این سطح از عشق و از خودگذشتگی وجود دارد که یک مادر بسیار مهربان و رئوف نسبت به همسر و فرزندانش و به تعبیر دکتر مصطفی طاهری (نماینده زنجان و طارم) بمب روحیه، اینطور برای حفظ انقلاب و نظامش جانفشانی بکند و از پارههای تنش بگذرد؟! حاشا و کلا!
🔺تا ابد مدیون این ستارگان درخشان هستیم.
@patogh_ketab_ardakan
✅ اردکان؛ میزبان یک قهرمان!
چند روز پیش شهرمان میزبان مادر عزیزی بود که سه فرزند خود را به خدا تقدیم کرده است.
#مادر_شهیدان_خالقی_پور.
چقدر این مادر نورانی و باصفا بود.
چقدر این چند روز دلها را تکان داد.
چقدر اشک مردم جاری شد و به واسطه حضور مادر شهید دلها به #خدا نزدیک تر شد.
چقدر از خارج شهر برای دیدن این مادر قهرمان آمده بودند.
چقدر مردمی که کتاب #درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است را خوانده بودند و برای عرض ارادت آمدند.
و چقدر افرادی که کتاب را نخوانده بودند بعد از دیدار با مادر شهید، انگیزه و #اشتیاق پیدا کردند برای مطالعه کتاب!
آری!
شهر #صدای_مادرانه میخواهد.
شهر نگاه مادرانه میخواهد ..
اما از این جنس!
🔻پ ن:
فعالان فرهنگی و بخصوص رسانه های ما چقدر حضور و اثرگذاری این مادر قهرمان را پوشش دادند؟!
✍ حامد کمالی اردکانی
@hamedkamaliardakani