مسابقه بزرگ کتابخوانی
اولین دوره پویش مطالعاتی شمسه
با محوریت کتاب #چشم_روشنی
ویژه استان یزد
مهلت شرکت در مسابقه تا آخر #تیرماه تمدید شد.
نمایندگی شهرستان اردکان #پاتوق_کتاب_اردکان
@patogh_ketab_ardakan
18.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تیزر
📚 پویش کتابخوانی شمسه؛ شروع یک اتفاق خوب فرهنگی در استان یزد
🎁 هم کتاب خوب بخونید، هم جایزه میلیونی ببرید!
💠برای دریافت کتاب به فروشگاه پاتوق کتاب اردکان مراجعه کنید.
پرسشنامه همراه با کتاب می باشد.
نحوه شرکت در مسابقه هم پیامکی است.
#پویش_مطالعاتی_شمسه
#چشم_روشنی
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #من_برمیگردم شاید برای هر کدام از ما اتفاق افتاده باشد که جایی یا بر سر
#نظر_خوانندگان_کتاب📚
شنیدین که میگن:
اولین تجربه ها همیشه تو ذهن حک میشه؟ 😊👋
من دنیای کتابخونیم رو با کتاب رویای نیمه شب شروع کردم. رویای نیمه شب یه کتاب تاریخی عاشقانه بود که تو دوران #دبیرستان یه عالمه طرفدار داشت.
بعد از اون، کتاب های زیادی خوندم که شمارشش از دستم در رفته؛ کتاب #دعبل_و_زلفا هم من رو به فضای تاریخی و عاشقانه خودش برد. 😍
کتاب هایی با این موضوع زیاد هستند، ولی این ۲ تا کتاب برام خیلی پر رنگ تر بودن.
اما حالا یه کتاب تاریخی دیگه هم تونست به صدر جدول کتاب های ذهنم راه پیدا کنه 😋
کتاب #من_برمیگردم اثر خانم فاطمه دولتی عزیز به شدت برام شیرین و لذت بخش بود و همچنین داستان ناب، هیجان انگیز و زیبایی رو روایت میکنه.
اکثر کتاب ها یک #قهرمان دارند ولی این کتاب هفت قهرمان داره، ۷ زنی که سرنوشتشون به هم گره خورده و روایت زندگی این چند #زن که در آخر باعث پیدایش راز مهمی میشه.
رازی که برای فهمیدنش اینقدر کتاب رو تند خوندم تا سریع کشفش کنم، مثل وقت هایی که داستان یه فیلم برام هیجانی میشه میزنم آخر فیلم ببینم چی میشه، که قشنگ خیالم راحت بشه بعد ادامه اش رو ببینم همیشه هم به خاطر این کار سرزنش شدم ولی چه کار کنم دوس دارم خب 😜
به نظرم موضوع و #داستان کتاب آنقدر جذاب هست که بشه از بعضی پرش ها و کلام ها چشم پوشی کرد و ضمن اینکه نوشتن داستان های #تاریخی بسیار سخت و نیازمند مطالعه خیلی زیاد هست.
.
بین شخصیت های داستان ها، من فقط اسم ۲ بانو رو شنیده بودم و دوست داشتم مفصل تر درمورد داستان زندگیشون بدونم. 😉
انسان های تاریخ ساز؛ زنانی از ادوار های مختلف تاریخ که روزی زندگیشون با هم تلاقی پیدا میکنه:
زبیده٫حبابه٫سمیه٫ام خالد٫قنوا٫صیانه٫برکه 😍
.
.
در آخر کتاب رو پیشنهاد میکنم حتما بخونید. عالی بود. 👍😍
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#پَرخو
🔻داستان زنی را روایت میکند که در میانه پژوهشهای علمی و آزمایشهای عملی، به نتیجه ای تکان دهنده و باورنکردنی دست پیدا میکند؛ نتیجه ای که تمام مسیر زندگی اش را تغییر میدهد و او را سوق میدهد سمت دوراهی های زندگی و انتخاب هایی سخت و تردیدآمیز. پرخو، داستان مبارزه است؛ مبارزه ای برای رسیدن به راستی و نابودی نفاق. در پرخو فقط سمیرا نیست که باید انتخاب کند؛ همه آدمهای دوروبرش در مسیری قدم میگذارند که شک برانگیز است و حساس؛ دوراهی عافیت طلبی و حق جویی.
🔺آدمهای این داستان با هم یکی میشوند تا جریان آزمایشها و تحقیقات را سوق بدهند به سمت پاسخ گویی و شفافیت، به سمت نابودی دروغ و ریا، به سمت پرخو کردن، هرس کردن ریشه ها و شاخ و برگهای نفاق..
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #پَرخو 🔻داستان زنی را روایت میکند که در میانه پژوهشهای علمی و آز
#گزیده_ای_از_کتاب📚
این یه جنگه. یه جنگ خاموش . جنگی که تیر و ترکشاش سالها بعد اثر میکنه . جنگی که هیچ کس هنوز باورش نکرده . جنگی که اگه بخوای اسمشو بیاری ، متهمت میکنن ؛ انگ میزنن رو پیشونیت . تکفیرت میکنن . همه فکر می کنن ماها مالیخولیا داریم. فکر میکنند توهم داریم؛ توهم توطئه...
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#نقد_کتاب📚
#قرار_نبود
✍ #هما_پوراصفهانی
🔺قرار نبود که آدمیزاد اهل همه چیز باشد!
قرار بود که اهل خوبی ها باشد، زیبایی ها و پاکی ها !
🔺قرار نبود که مخلوق ضعیف، خالق قادر را حذف کند.
قرار بود که زیر سایه خالقش توانمند شود و خوش بخت!
🔺قرار نبود که وقتی قلم به دست می گیرد هرچه که نباید بنویسد!
قرار بود که راوی خیر باشد و معرفی کننده ی بدی ها !
رمان قرار نبود و قرار بود نوشته ی 🔻هما پوراصفهانی در صفحهای مجازی است
که نوجوانان و جوانان زیادی را پای خود نشانده و آن ها را در رویاهای این دوران فرو برده است و سر آخر دست خالی برگردانده است.
رمانی که با شیطنت های سه دختر شروع می شود.
البته 🔺قرار نبود که آدم ها این قدر بی اخلاق باشند و زبانشان در هر دور چرخش یک دور به کلمات رکیک بچرخد که متاسفانه در این رمان و امثالش پر از حرفایی است که عرف جامعه به آن می گویند: فحش!!
❗️❗️چرا پور اصفهانی این قدر اصرار دارد که شخصیت های داستانی اش در حرف زدن بی پروا باشند و کلاس و فرهنگ و شخصیت را فقط در پول و پوشش زیبا و زندگی های گران قیمت بداند، نمیدانم.
دختر و پسر شخصیت های رمان او فوق العاده زیبایند و پولدار، دخترانش هیچ ویژگی فرهنگی، روحی و اخلاقی و اجتماعی خاصی ندارند اما چنان محبوب القلوبند که انسان حسرت می خورد.
پسرانش همه بسیار بداخلاقند تا جایی که در جای جای داستانش با زن عصبی رفتار می کنند و به قول خودش سگ دارند.
هر چند او گاهی این حالت را غیرت می نامد.
البته که معنی محبت و غیرت و فرهنگ و ادب
و محبوبیت و مقبولیت در ادبیات داستانی امروز بسیار متفاوت شده است.
رمان قرار نبود زندگی بی هدف دختری به نام ترسا ست که بزرگترین هدفش در دنیا، دکتر شدن است و حاضر است برای رسیدن به آن قید خانواده را بزند و به کانادا هم برود.
حتی خودش هم نمی داند از رفتن چه می خواهد.
ازدواج صوری می کند و بقیه ی رمان، داستان این زندگی ست.
🔻هما پور اصفهانی در خلق صحنه های احساسی و خیالی بی پروا، خوب قلم می زند و این نقطه ضعف نوجوانان و جوانان است و همین هم است که طرفداران زیادی دارد و الا که رمان هایش در خواننده رشد و حرکت و تحول مثبتی ایجاد نمی کند.
در جای جای داستانش می خوانی که دو هفته گذشت،یک ماه گذشت،… و یکهو صحنه حسی اش شروع می شود. کل زندگی ها می گذرد بی هیچ محتوایی و فقط لحظه های خاص یک خیال خوب پردازش می شود.
@patogh_ketab_ardakan
🔴مراسم اهداء جوایز مسابقه بزرگ کتابخوانی
🔸با حضور مسئولین شهرستان و نویسنده کتاب آرام جان جناب آقای محمد علی جعفری
@patogh_ketab_ardakan