داستان کوتاه بزغاله
کشاورز فقیری برغالهای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز میگشت، تعدادی از اوباش شهر فکر کردند که اگر بتوانند بزغاله آن فرد از بگیرند میتوانند برای خود جشن بگیرند و از خوردن گوشت تازه آن بزغاله لذت ببرند. اما چگونه میتوانند این کار را عملی کنند؟ مرد روستایی قوی و درشت هیکل بود و این اوباش ضعیف نمیتوانستند و نمیخواستند که به صورت فیزیکی درگیر شوند. برای همین فکر کردند و تصمیم گرفتند که از یک حقه استفاده کنند.
وقتی مرد روستایی داشت شهر را ترک میکرد یکی از آن اوباش جلوی او آمد و گفت: «سلام، صبح بخیر» و مرد روستایی هم در پاسخ به وی سلام کرد. بعد آن ولگرد به بالا نگاه کرد و گفت: «چرا این سگ را بر روی شانههایت حمل میکنی؟»
مرد روستایی خندید و گفت: «دیوانه شدهای؟ این سگ نیست! این یک بز است.»
ولگرد گفت: «نه اشتباه میکنی، این یک سگ است و اگر با این حیوان بر روی دوش وارد روستا شوی مردم فکر میکنند که دیوانه شدهای.»
مرد روستایی به حرفهای آن ولگرد خندید و به راه خود ادامه داد. در راه برای اطمینان خود، پاهای بز را لمس کرد و خیالش راحت شد که حیوان روی دوشش بزغاله است. در پیچ بعدی اوباش دوم وارد عمل شد و دوباره سخنان دوست اوباش خود را تکرار کرد. مرد روستایی خندید و گفت: «آقا این بزغاله است و نه یک سگ.»
ولگرد گفت: «چه کسی به تو گفته است که این بزغاله است؟ به نظر میرسد کسی سر تو کلاه گذاشته باشد. این یک بز است؟» و به راهش ادامه داد.
روستایی بز را از دوشش پایین آورد تا ببیند موضوع چیست؟ اما آن قطعاً یک بزد بود. فهمید هر دو نفر اشتباه میکردند اما ترسی در وجودش افتاد که شاید دچار توهم شده است. آن مرد همانطور که داشت به سمت روستای خود برمیگشت نفر سوم را دید که گفت: «سلام، این سگ را از کجا خریدهای؟»
مرد روستایی دیگر شهامت نداشت تا بگوید که این یک بز است. برای همین گفت: «آن را از شهر خریدهام.»
مرد روستایی پس از جدا شدن از نفر سوم، ترسی وجودش را گرفته بود. با خود فکر کرد که شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد چرا که شاید مورد سرزنش قرار بگیرد. اما از طرفی برای خرید آن حیوان پول داده بود. در همین زمان که دودل بود، اوباش چهارم از راه رسید و به مرد روستایی گفت: «عجیب است! من تا به حال کسی را ندیدهام که سگ را بر روی دوش خود حمل کند. نکند فکر میکنی که این یک بز است؟»
مرد روستایی دیگر واقعاً نمیدانست که این حیوان بز است و یا یک سگ. برای همین ترجیح داد خود را از شر آن حیوان خلاص کند. اطراف را نگاه کرد و دید کسی نیست. بز را که فکر میکرد دیگر سگ است آنجا رها کرد و به روستا برگشت. ترجیح داد از پول خود بگذرد تا اینکه اهالی روستا او را دیوانه خطاب کنند. با این حقه اوباشها توانستند بز را به راحتی و بدون هیچ گونه درگیری تصاحب کنند.
مراقب باشیم رسانه ها با این روش، داشته هایمان و از همه مهمتر اعتقاداتمان را از ما نگیرند! و موضوع این داستان همان معنای جنگ نرم است.
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@Keyfonas
🔴 آرزوهای بعد از مرگ
✍ در بعضی آیات قرآن، آرزوهایی که انسان بعد از #مرگ میکند، بیان شده است:👇
🕋 ۱- إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا. (نبأ، ۴۰)
💢 ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)!»
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۲- يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي. (ﺳﻮﺭه فجر/۲۴)
💢 ای ﮐﺎﺵ! برای آخرت خود کاری انجام میدادم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۳- يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ. (ﺳﻮﺭه حاقه/۲۵)
💢 ای ﮐﺎﺵ! نامه اعمالم به من داده نمیشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۴- يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا. (ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ/۲۸)
💢 ای ﮐﺎﺵ! فلانی را به عنوان دوست انتخاب نمیکردم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۵- يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا. (ﺳﻮﺭه اﺣﺰﺍﺏ/۶۶)
💢 ای ﮐﺎﺵ! از خدا و رسولش اطاعت میکردم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۶- يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا. (ﺳﻮﺭه فرﻗﺎن/۲۷)
💢 ای ﮐﺎﺵ! راه و روش رسول خدا را دنبال میکردم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۷- يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا. (ﺳﻮﺭه نساﺀ/۷۳)
💢 ای ﮐﺎﺵ! من هم با آنها (مومنین) میبودم و به کامیابی بزرگ میرسیدم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۸- يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا. (ﺳﻮﺭه کهف/۴۲)
💢 ای ﮐﺎﺵ! با پروردگار خود کسی را شریک نمیگرفتم.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🕋 ۹- يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين. (ﺳﻮﺭه اﻧﻌﺎﻡ/۲۷)
💢 ای ﮐﺎﺵ! راهی باز شود تا دوباره به دنیا برگردیم، تا آیات پروردگار خود را تکذیب نکنیم، و از جمله مومنین شویم.
———————
📖 ۱۰ - وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ... حَتَّىَ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ. (زخرف، ۳۶ - ۳۸)
🖋 و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست.
تا زمانی که (در قیامت) نزد ما حاضر شود میگوید: ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشینی بودی!
—————————
🕋 ۱۱ - وَ أَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىَ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ. منافقون، ۱۰
🖋 از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»
ــــــــــــــــــــــــــــــ
😢 بار سفر چه بستهای، مرگ خبر نمیکند
آنکه نبسته بارِ خود، در این سفر چه میکند؟
تا نرسیده لحظهی مرگ، بیا و توبه کن
چونکه اجل فرا رسد، توبه اثر نمیکند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@Keyfonas
برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی
به پایان کار خویش بیندیشیم!
انسان فرضا به مقاصد(دنیائی) خود برسد، آيا استفاده او چند وقت است؟ آيا قواى جوانى تا چند وقت برقرار است؟
وقتى بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا میرود؛ ذائقه از كار مى افتد، طعمها درست ادراك نمى شود، چشم و گوش و قوه لمس و قواى ديگر بيكاره مى شوند - لذات بكلى ناقص يا نابود مى شود.
امراض مختلفه هجوم مى آورد: جهاز هضم و جذب و دفع و جهاز تنفس كار خود را نمى تواند انجام دهد، جز آه سرد و دل پر درد و حسرت و ندامت چيزى براى انسان باقى نمى ماند....
من عجالتا براى جنابعالى فرض مى كنم در عالم خيال - كه مايه ندارد - صد و پنجاه سال عمر و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شيطنت، و فرض مى كنم كه هيچ ناملايمى هم براى شما پيش آمد نكند، و هيچ چيز بر خلاف مقصد شما نشود، آيا بعد از اين مدت كم، كه مثل باد مى گذرد، عاقبت شما چيست؟
آيا از اين لذات چه ذخيره اى كرديد براى زندگى هميشگى خود،
براى روز بيچارگى و روز فقر و تنهايى خود،
براى برزخ و قيامت خود،
براى ملاقات ملائكه خدا و اولياء خدا و انبياء او؟....
تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قيامت و غير آنها را كه شنيدى و قياس كردى به آتش دنيا و عذاب دنيا، اشتباه فهميدى، بد قياس كردى. آتش اين عالم يك امر عرضى سردى است.
عذاب اين عالم خيلى سهل و آسان است، إدراك تو در اين عالم ناقص و كوتاه است.
همه آتشهاى اين عالم را جمع كنند روح انسان را نمى تواند بسوزاند، آنجا آتشش علاوه بر اينكه جسم را مى سوزاند روح را مى سوزاند، قلب را ذوب مى كند، فؤاد را محترق مى نمايد.
تمام اينها را كه شنيدى و آنچه تا كنون از هر كه شنيدى، جهنم اعمال تو است كه در آنجا حاضر مى بينى كه خداى تعالى مى فرمايد:
«وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا» ۱۸: ۴۹
يعنى «يافتند آنچه كرده بودند حاضر.»
اينجا بد گفتى به مردم، قلب مردم را سوزانيدى، اين سوزش قلب عباد خدا را، خدا مى داند چه عذابى دارد در آن دنيا، وقتى كه ديدى مى فهمى چه عذابى خودت براى خودت تهيه كردى.
در بعضى از روايات موثقه است كه در جهنم يك وادى است از براى متكبرها كه او را «سقر» مى گويند، شكايت كرد به خداى تعالى از شدت گرمى و حرارت و خواست از خداى تعالى كه اذن دهد او را نفس بكشد، پس از اذن نفسى كشيد كه جهنم محترق گرديد!
چهل حدیث صفحه ۲۱
@Keyfonas
🌸امام صادق
🍃روز حسرت، کدام روز است که خدا فرمود:
((انذرهم یوم الحسره اذ قضی الامر))
بترسان ایشان را از روز حسرت.
سوره مریم آیه39
حضرت جواب دادند:
آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم
حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت
نداشته باشد؟
حضرت فرمودند:
آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا
صلوات فرستاده باشد.
📚وسائل الشیعه ج7 ص 198
@Keyfonas
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃
#مجموعه_مهدوی
#منتظر
❃وظایف منتظران (خاص)
✠دوستی با دوستان حضرت مهدی (عج)
امام باقر (ع) از رسول خدا (ص) در این مورد روایت کند که فرمود:
«خوشا بر احوال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کرده و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد؛ دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد؛ چنین کسی ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃