eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
379 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖌 #سیره_شهدا ساده پوش بود دو تا پیراهن بیشتر نداشت !! گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم: : خب! یه دست لباس نو بگیر اینا خیلی کهنه شده !! می گفت : دلیلی نداره ! همین که تمیز و مرتّب باشه ، خوبه. هنوز قابل استفاده است... 🌹 #شهیدمجید_پازوکی @keyfonas
🔸یک روز جمعه به حمام عمومی دانشکده رفتیم. تا جایی که یاد دارم هیچ گاه غسل جمعه سید ترک نشده بود. می‌گفت: « اگه آب دبه‌ای هزار تومن هم بشه حاضرم پول بدم، اما غسل جمعه من ترک نشه.». در کنار حوض نشستیم و مشغول شستن شدیم. سید دوباره سر شوخی را باز کرد. یک بار آب سرد به طرف ما می‌پاشید. یک بار آب داغ و... ما هم بی‌کار نبودیم ! یک بار وقتی سید مشغول شستن خودش بود یک لگن آب یخ به طرف سید پاشیدم. سید متوجه شد و جا خالی داد اما اتفاق بدی افتاد! سید انگشترهایش را در آورده و کنار حوض حمام گذاشته بود. بعد از اینکه آب را پاشیدم با تعجب دیدم رنگ از چهره سید پرید. او به دنبال انگشترهایش می‌گشت! سید چند تا انگشتر داشت. یکی از آن‌ها از بقیه زیباتر بود. بعد از مدتی فهمیدم که ظاهراً این انگشتر هدیه ازدواج سید است. آن انگشتر که سید خیلی به آن علاقه داشت رفته بود. شدت آب، آن را به داخل چاه برده بود. دیگر کاری نمی‌شد کرد. 🔹روز بعد به همراه او برای مرخصی راهی مازندران شدیم. دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. خیلی خسته بودم. سرم را گذاشتم روی شانه سید. چشمانم در حال بسته شدن بود که یکباره نگاهم به دست سید افتاد. خواب از سرم پرید! دستش را در دستانم گرفتم. با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم:« این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت: «آروم باش.» دوباره به انگشتر خیره شدم. خود خودش بود. با تعجب گفتم:« تو روخدا بگو چی شده؟!» هرچه اصرار کردم بی‌فایده بود. سید حرف نمی‌زد. مرتب می‌خواست موضوع بحث را عوض کند. اما این موضوعی نبود که به سادگی بتوان از کنارش گذشت! راهش را بلد بودم. وقتی رسیدیم تهران و اطراف ما خلوت شد به چهره او خیره شدم. بعد سید را به حق مادرش قسم دادم❗️ 🔸کمی مکث کرد. به من نگاه کرد و گفت: «چیزی که می‌گویم تا زنده هستم جایی نقل نکن.» وقتی آن شب از هم جدا شدیم. من با ناراحتی به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم حضرت زهرا(س) متوسل شدم. گفتم: « مادر جان، بیا و آبروی مرا بخر!» نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. قبل از نماز به سمت مفاتیح رفتم تا انگشترم را در دست کنم. یکباره و با تعجب دیدم انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت! با همان نگینی که گوشه‌اش پریده بود، نمی‌دانی چه حالی داشتم.شهیدسیدمجتبی علمدار 📚کتاب علمدار @keyfonas
آرامش خیـال تـو را خـواب نـدارد . . . #شب_بخیر #رزمنده @keyfonas
خداقوت دلاور ✌ #رزمنده_ارتشی #دفاع_مقدس @keyfonas
زندگی ، وزن نگاهـی‌ست ڪہ در خاطرہ هـا می ماند ای شهـید التماس نگاہ . . . #مدافع_حریم_انقلاب_و_ولایت #شهـید_سجاد_شاهسنایی #اولین_سالروز_شهادت @keyfonas
عشق باعث شد ؛ که دل سامان گرفت ... #رزمنده_دفاع_مقدس #شهید_مدافع_حرم #داوود_جوانمرد @keyfonas
استانبولی ..😊 #ناهار امروز نوش جان @keyfonas
فرمانده دلاور #شهید_محسن_وزوایی♥️ متولد:۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۹ محله نظام آباد تهران دانشگاه صنعتی شریف_رشته شیمی خاطره ای زیبا از شهید #محسن_وزوایی در عملیات بازی دراز هلی کوپترهاب عراقی به صورت مستقیم به سنگرهای بچه ها شلیک میکردند و اوضاع وخیمی را ایجاد کرده بودند!!! در همان وضع یکی از نیروها پیش محسن رفت و با ناراحتی گفت:پس آنهایی که قرار بود ما را پشتیبانی کنند کجایند؟چرا نمی آیند؟چرا بچه ها را به کشتن می دهی؟! وزوایی سرش را برگرداند، نگاهی به آسمان انداخت و همه را صدازد صدایش در فضا پیچید که می گفت: الم ترکیف فعل ربک باصحاب الفیل...✨ بچه ها با او شروع به خواندن کردند در همین لحظه یکی از هلی کوپترها به اشتباه تانک عراقی را به آتش کشید و دو هلی کوپتر دیگر با هم برخورد کردند... خوشا زبانی که شهدا را یاد کند♥️ با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد @keyfonas
#ڪلام_شهید : امروز حسیـن زمان یاری دهنده می ‌خواهد ؛ و بـدا به حـال ڪسی ڪہ صدایِ «هل من ناصر ینصرنی» امام زمـانش را بشنـود و به یاری او نشتابد #پاسـدار_مدافع_حـرم #شهید_عبدالله_قربانی #سالروز_شهادت @keyfonas
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ايستادن فقط كار ماست ما كه قصهمون قصه خواب نيست بيا دل به دريا بزن شك نكن سرانجام اين رود مرداب نيست @keyfonas
مظلوم ترین #مادر_شهید #منافقین @keyfonas