₪📝______🍃💛🍃______📝₪
⚜بِســـــمِـ اݪݪّہ اَݪْـــــرَّحْمـــــݧِ اَݪْـــــرَّحیـــــݥــ⚜
۩ #_نکات_و_توضیحات_صفحه_428۩
⚜سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات⚜
@Keyfonas₪📝______🍃💛🍃_____
4_641838280626668827.MP3
818.8K
O₪❅🔷❅₪══❈══₪❅🔷❅₪
⚜بِســـــمِـ اݪݪّہ اَݪْـــــرَّحْمـــــݧِ اَݪْـــــرَّحیـــــݥــ⚜
🎧صوت و ترجمه🔼
۩ #_صفحه_428۩
@keyfonas
₪❅🔷❅₪══❈══₪❅🔷❅₪
🏴 رهبر انقلاب در پیامی شهادت جمعی از پاسداران در حادثه تروریستی خاش را تسلیت گفتند؛
👈 دستگاههای مسئول بر این جنایت تمرکز و موضوع را با جدیت دنبال کنند
◾ حضرت آیت الله خامنهای در پیامی شهادت جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی در حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان را تسلیت گفتند و خطاب به دستگاههای مسئول تأکید کردند با تمرکز بر این جنایت که ارتباط عاملان آن با سازمانهای جاسوسی برخی کشورها مسلّم است، موضوع را با جدیت دنبال کنند.
📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دست جنایتکار مزدوران بار دیگر به خون جوانان صالح و خدمتگزار کشور آلوده شد و جمعی از سرمایههای انسانی که خود را وقف حراست از مرزها و پاسداری از #امنیت_مردم کرده بودند، در حملهی تروریستهای سیهرو و سنگدل به شهادت رسیدند.
▫️ ارتباط عاملان این جنایت با سازمانهای جاسوسی برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه مسلّم است و دستگاههای مسئول کشور باید بر آن تمرکز کنند و آن را با جدیت دنبال کنند.
◾ اینجانب به خانوادهها و بازماندگان این شهیدان مظلوم و به خانوادهی بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تسلیت و تبریک میگویم و صبر و پاداش الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهدای عزیز و شفای عاجل برای مجروحان از خداوند متعال مسألت میکنم.
👈 #پیگیری قصور احتمالی در این حادثه نیز وظیفهی حتمی سپاه است.
سیّدعلی خامنهای
۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۷
🇮🇷 @keyfonas 🏴🏴
#تغییر_امروز_من
من از امروز تصمیم میگیرم که برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی و رفتاری، کار زیر رو به عادت دایمی خودم و خانوادم تبدیل کنم 😍👇
➖➖➖➖➖
از امروز تصمیم میگیرم که "خود سرزنشگر" نباشم!
دوستان خوبم، یکی از مهم ترین و اساسی ترین ضعف های ما انسان ها، این ویژگی اشتباه مون هست که به خاطر هر اشتباه یا شکست یا کار غلط سهوی مون که ناشی از آموزش ندیده بودنمون هست، میشینیم خودمون رو به صد روش متفاوت سامورایی به بند میکشیم و خودمون رو سرزنش می کنیم!
و به خاطر همین خود سرزنشگری مون، هزار تا فکر منفی و استرس و اضطراب و حرص خوردن و ... رو وارد فکر و زندگی مون می کنیم
این ویژگی منفی زیر مجموعه اعتماد به نفس پایین و داشتن احساس گناه و عدم تسلط روی خودمون و ذهن مون و رفتار مون هست
و عامل بسیاری از افسردگی ها و شکست ها و اعصاب خوردی ها و درگیری ها و سردی های جنسی و ...، همین خود سرزنشگری هست
از امروز حق نداریم به هر علتی، خودمون رو سرزنش کنیم ... اگه خطا یا اشتباهی کردیم و شکستی خوردیم و هر اتفاقی برامون افتاده، مثل آدم مسئولیت ش رو بر عهده میگیریم و ازش درس میگیریم و تجربه کسب می کنیم و آموزش میبینیم که از اینجا به بعد درست رفتار کنیم و جبران گذشته رو هم بکنیم.
➖➖➖➖➖
💖💖💖💖
@keyfonas
سلام عليكم:
رسول اکرم (ص) می فرمایند:
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، فردای قیامت به شفاعت من نخواهد رسید.
شب جمعه بياد همه اسيران خاك پدر،مادر،دوستان،آشنايان،اقوام سببي و نسبي فاتحه مع الصلوات
خيريه باقيات و صالحات امام رضا (ع)
🏴🌺🌺🌺🌹🌺🌺🌺🏴
@keyfonas
⛔️ متن شایعه ⛔️
" ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﮐﺎﻇﻢ 37 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ . ﺩﺭﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﻋﻤﺮﺵ 24 ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺍﻭ 18 ﭘﺴﺮ ﻭ 19 ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪ. ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻭ ﺗﭙﻪ ﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻧﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ فکر کنم ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ بند [...] ﺣﺒﺲ ﺑﻮﺩه "
🔴 در پاسخ به شبهه
" انتساب امامزاده های بسیار به امام کاظم(ع) با وجود عمر کوتاه و حبس طولانی ایشان !!" :
1️⃣ تمامی اطلاعات شبهه دروغ یا جهت دار هستند! مثلا امام کاظم(ع) ۵۵ سال عمر کردند نه ۳۷ سال و مدت زندان ایشان هم بيشتر از ۵ يا ۶ سال نبوده است!
2️⃣ اختلاف در تعداد فرزندان پسر و دختر ایشان، به این دلیل است که گاهی نام، کنیه و لقب یک فرزند، به عنوان فرزندی جداگانه بیان شده، اما قطعا تعداد فرزندان ایشان زیاد و بنابر قول مشهور ۳۷ نفر بوده است.
3️⃣ با توجه به تعداد فرزندان ایشان و بعضی از نقل های تاریخی، مورخین تعداد همسران ایشان را در طول زمان، بیش از ۱۰ زن دانسته اند که ثمره این تعداد فرزند از آنها بعید نیست.
4️⃣ ازدواج های معصومین برای هوا و هوس و قابل اشکال کردن نیست، بلکه با اهدافی چون ايجاد رابطه خويشاوندی برای گسترش اسلام، الگودهی به ديگران، تربيت نسل مومن برای گسترش دين و مذهب شيعه، حفظ شخصيت زنان و تربيت آنها و... انجام می شد!
5️⃣ اکثر امام زاده های ایران فرزندان امام کاظم(ع) نیستند، بلکه نوادگان ایشانند که با توجه به هجرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) و بسیاری از خواهران و برادران ایشان، در ایران ساکن شده و نسل سادات موسوی را در ایران گسترش دادند.
🌷حق جو و حق طلب باشیم🌷
@keyfonas
🏴کیف الناس🏴
🌙شب زیارتی
این دستهای خالی ما را رها مکن
از خود حساب سفرۀ ما را جدا مکن
چشم تو کیمیاست مرا هم نگاه کن
دست مرا بگیر و مرا سر به راه کن
در هر زمان که بوده به دل خواهشی مرا
بی اختیار سمت حرم میکشی مرا
@keyfonas
🌙به بهانه شب زیارتی سیدالشهدا (ع)
یادی از بهترین انسانهایی که واژه عشق را با مشقت فراوان عاشقانه و با معرفت معنا کردند🍂
حکایت زیر ، حکایت مردی است که در واقعه عاشورا به ابراهیم کربلا معروف شد مردی که از فرزندش دست شست تا شرف خانواده اش را دریابد 🍁
بَشیر دلاوری اهل یمن بود
مردی شجاع و زاهد که در جوانی محضر رسول خدا (ص) را درک کرده بود و از نيكان و ياران حضرت علي (ع) بود. آوازه دلاوري او و فرزندانش در نبردها زبانزد بود
وقتی شنید امام به سمت کربلا رهسپار است با فرزندش محمد به ایشان ملحق شدند
مرد از اتفاقات پیش رو با توجه به گفتگوهای بین دو سپاه آگاه شده بود و میدانست عاقبت این کار به شهادت ختم میشود و در دل خدا را شکر گزار بود که منتخب شده تا از اسلام محمدی و خاندان او دفاع کند
اما دست تقدیر امتحانی سخت پیش پایش قرار داد ....
به بَشیر خبر رسید که پسر دیگرش در شهر ری اسیر شده است و میبایست برای رهایی اش شتاب کند...
او با شنیدن این خبر، گفت «پسرم و خودم را نزد خداوند به امانت می گذارم ، امیدوارم خداوند اجر این مصیبت را به ما بدهد
نگاهش را از روی زمین به بالا آورد و گفت هرگز دوست ندارم که فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم
امام حسین (ع) که سخنان او را شنید، فرمود: خدا تو را رحمت کند. من بیعت خود را از تو برداشتم. برو و برای رهایی فرزندت تلاش کن
ولی بشیر حضرمی با بغضی در گلو گفت: درندگان بیابان مرا زنده زنده پاره کنند، اگر دست از تو بردارم و تنهایت بگذارم. چنین کاری ممکن نیست
امام در آغوشش گرفت و برایش دعا کرد و فرمود: پس بیا و این پنج جامه ی برد یمانی را به فرزند دیگرت محمد بده تا برای آزادی برادرش فدیه بپردازد»، ارزش آن پنج جامه، هزار دینار بود.
در روز عاشورا چشمها مردی را میدیدند که همچون عقاب به سوی مرگ بال گشوده بود و همچون شیر به هر سو حمله میکرد و چنین رجز می خواند:
ای نفس، امروز خدای مهربان را ملاقات خواهم کرد، تو از هر نعمت و احسانی پاداش خواهی گرفت، بی تابی مکن زیرا همه چیز فانی است، و صبر تو در پیشگاه خداوند بیشترین پاداش را دارد
تشنه بود ، خسته شده بود ، گرما توانش را بریده بود و در جلوی چشم مردمی آشنا را میدید که چهره ریا کارانه شان بیشتر عذابش میداد اما تعلق خاطری به دنیا و اهل دنیا نداشت و قلبش تنها به عشق یاری مظلوم در سینه میکوبید
دشمن دیگر تاب همرزمی تک به تک با او را به صلاح ندانست و در هجومی ناجوانمردانه شهیدش کردند و خوشا به حالش که در زیارت ناحیه مقدسه سزاوار سلام حضرت حجته بن الحسن (عج) گردید
سلام خدا بر کشته اشکها و یاران گرامی ایشان تا ابد🌸
@keyfonas
🌙حکایتی زیبا.....🕊
در کتاب لاله ای از ملکوت که شرح عاشقی شیخ جعفر مجتهدی مکتوب شده به نقل از ایشان نوشته شده :
یکبار در ساعت ده شب ناگهان متوجه شدم از ناحیه ی نفس ناطقه ی قدسیّه که گیرنده ی کلام الهی است ، صدا آمد : شیخ جعفر ! همین حالا به تهران بروید .
آقای رضوی گفتند : از آقای مجتهدی سؤال کردم: آقاجان ! صدا مربوط به چه کسی بود ؟
آقا فرمودند: ایشان حضرت ثامن الحجج علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام بودند.پس فوراً از منزل به گاراژ شمس العماره رفتم.آخرین سرویس تهران ساعت ده شب بود.ساعت ده و نیم که به گاراژ رسیدم، سرویس ساعت ده پر شده بود و فقط یک صندلی خالی باقی مانده بود که با رسیدن من به آن جا ، فوراً مرا سوار کردند و اتوبوس به راه افتاد.
داخل اتوبوس به ناچار کنار جوان شوریده ای که بسیار افسرده و غمگین به نظر میرسید نشستم و به آن جوان سلام کردم ، اما جوابی نشنیدم . هنگامی که شاگرد راننده شروع به جمع آوری کرایه ها کرد، دیدم همه کرایه ی خود را دادند اما او هیچ واکنشی از خود نشان نداد و صحبتی نکرد.
در بین راه اتوبوس نزدیک قهوه خانه ای توقف کرد. آن جوان پیاده شد و ما بر سر یک میز واقع شدیم.بنده دو لیوان چای برای خود و آن جوان سفارش دادم.
در این هنگام یک مرتبه حضرت رضا (ع) فرمودند: شیخ جعفر ! هر چه پول دارید به این جوان بدهید...
در آن موقع مبلغ دو هزار تومان داشتم که بسیار قابل توجّه بود . حدود ۵ تومانِ آن را جهت کرایه مصرف کرده بودم، و به امر حضرتْ باقی مانده را به آن جوان دادم. او گفت: این پول از کجاست؟
گفتم: آقا علیّ بن موسی الرّضا (ع) حواله کرده اند.
هنوز کلام من تمام نشده بود که او ناله ای برآورد و بی هوش شد! با این وضعی که پیش آمد، همه دور ما جمع شدند و به من اعتراض کردند که با او چه کردی؟
خلاصه به هر ترتیبی بود او را به هوش آوردند.پس از این که به حالت عادی برگشت و محیط آرام شد از او پرسیدم : جریان چیست؟ من فقط امر مولایم را اطاعت کردم.
او گفت: حقیقت این است که من کارمند ارشد سفارت انگلستان در ایران بودم و زندگی بسیار مرفّهی داشتم ؛ تا این که علیه من سعایت شد و همه چیزم را گرفتند. و هم اکنون من و خانواده ام، چهار نفری در یک اتاق اجاره ای بدون هیچ گونه حقوق و مزایایی، روی گونی و کارتن زندگی می کنیم. من که از این اوضاع به ستوه آمده بودم، از شدّت فقر و گرفتاری تصمیم به خود کشی گرفتم . به همین خاطر به همسرم گفتم: تو چندین سال با من زندگی کرده ای و هم اکنون وضع، این گونه شده و من دیگر تحمل این فشارها را ندارم. تمام هستی من پنج تومان است، می خواهم 《 اِسترگنی(نوعی سم)》بخرم و خودم را راحت کنم.
همسرم با شنیدن این مطلب گفت: به جای این که سم بخری، با پنج تومانی که داری به قم برو و خدمت حضرت فاطمه معصومه (س) عرض حاجت کن. اگر تا مراجعت به تهران گشایش حاصل نشد، سم بخر و به خانه بیاور تا همگی با هم بخوریم! زیرا بعد از تو دیگر زندگی برای ما فایده ای ندارد..
این پیشنهاد را از همسرم قبول کردم و خدمت بی بی حضرت معصومه علیها السلام رسیدم و برادرشان امام رضا علیه السلام را واسطه قرار دادم و بسیار گریستم و عرض حاجت نمودم ، سپس گفتم: به خدا قسم اگر تا رسیدن به تهران جوابم را ندهید ، تصمیم خود را عملی خواهم کرد. هم اکنون شما در بین راه ظاهر شدید و گفتید : این مبلغ را حضرت رضا علیه السلام عنایت فرمودند ؛ و من فهمیدم که مورد عنایت حضرت قرار گرفتم، این بود که از شدّت شوق، تاب نیاوردم و از حال رفتم.
آقای مجتهدی فرمودند : به او گفتم : آقا جان! در مقابل محبت مولا ، سفارت انگلستان کیست که بخواهد دوست و محّب حضرت را این گونه آزار دهد؟
سپس به او گفتم : می توانم به منزل شما بیایم؟ گفت: بله
وقتی همراه آن جوان به منزلش رفتیم ، دیدم بچه هایش روی مقوّا خوابیده اند و همسرش زانوی غم در بغل گرفته و چشم به در دوخته است، که البته با آمدن ما بسیار خوشحال شد.
من متوجه شدم آنها غذایی نخورده اند به همین خاطر برای آنها از بیرون به نحوی غذا تهیه نمودم و به منزل آوردم، آن گاه دو رکعت نماز خواندم و به حضرت امیرالمؤمنين علی (ع) متوسل شدم و عرض کردم : یا مولا شما باشید و دوستانتان این طور باشند ؟
همین که این مطلب را در حال سجده عرض کردم، ناگهان برقی زد و مولا تجلّی کرده و خود به آن جا تشریف آوردند و فرمودند: 《 شیخ جعفر!ما کار ایشان را اصلاح کردیم》 من هم پس از اتمام نماز، به فرموده ی مولا به آنها بشارتِ اصلاح امور دادم و سپس آن جا را ترک کردم.
مدّت ها بعد، شب جمعه ای در کوه خضر به سر می بردم که بی بی حضرت معصومه (س) فرمودند: شیخ جعفر! همین حالا به حرم ما بیایید.
وقتی رسیدم آدم شیک پوشی را دیدم که همان مرد بود و تعریف میکرد که بعد از آن اتفاق از سفارت با او تماس گرفتند و گفتند در موردش اشتباه شده و حال وضعش از قبل هم حتی بهتر شده و برای تشکر آمده
@keyfonas
کود
کی که آفتاب شد 🔅
او بعد از سالها مراقبت و بخشش در راه خدا و توسل به ائمه اطهار خاصه مولا علی (ع) به شیخ جعفر مجتهدی ملقب گردید کسی که دیگر همه چیز را میدید و میشنوید
🔴فرازهایی از بیانات حاج شیخ جعفر مجتهدی قدس الله روحه العزیز :
در هر کجای عالم که قلباً حضرت رضا علیه السلام را صدا بزنید و به ناحیّه ی مقدّسه ی ایشان توجه کنید آن بزرگوار سریعاً نظر می کنند، و این معنای حقیقی کلمه ی 《 انیس النّفوس》 است.
.
لاله اي از ملکوت
جلد دوم
صفحه ۲۹۰
@keyfonas