eitaa logo
اُنس با روایات اهل بیت (علیهم السلام)
136 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
111 فایل
در این کانال مطالبی پیرامون روایات اهل بیت علیهم السلام، یا پیرامون خود اهل بیت علیهم السلام و یا مطالبی پیرامون شیعیان ، ارائه میشود. البته گاهی مطالبی جنبی و غیر مرتبط نیز ارسال می‌شود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِیدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ: (۱) الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یکونُ بَعْدَهُ (۲) الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. (۳) ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیتِهِ اخْتِرَاعاً. (۴) ثُمَّ سَلَک بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لَا یمْلِکونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیهِ، وَ لَا یسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَی مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ. (۵) وَ جَعَلَ لِکلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا ینْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ. (۶) ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یتَخَطَّی إِلَیهِ بِأَیامِ عُمُرِهِ، وَ یرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ، حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، «لِیجْزِی الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یجْزِی الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی». (۷) عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ آلَاؤُهُ، «لا یسْئَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ». (۸) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یشْکرُوهُ. (۹) وَ لَوْ کانُوا کذَلِک لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیةِ فَکانُوا کمَا وَصَفَ فِی مُحْکمِ کتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا». (۱۰) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّک فِی أَمْرِهِ. (۱۱) حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ. (۱۲) حَمْداً یضِی‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یسَهِّلُ عَلَینَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، «یوْمَ تُجْزی‏ کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ»، «یوْمَ لا یغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیئاً وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ». (۱۳) حَمْداً یرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیینَ فِی کتَابٍ مَرْقُومٍ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. (۱۴) حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ. (۱۵) حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ. (۱۶) حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ. (۱۷) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَی عَلَینَا طَیبَاتِ الرِّزْقِ (۱۸) وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکةِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ. (۱۹) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیهِ، فَکیفَ نُطِیقُ حَمْدَه‌ام مَتَی نُؤَدِّی شُکرَهُ! لَا، مَتَی. (۲۰) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ. (۲۱) ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.
(۲۲) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا (۲۳) فَمَا هَکذَا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یکلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یجَشِّمْنَا إِلَّا یسْراً، وَ لَمْ یدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً. (۲۴) فَالْهَالِک مِنَّا مَنْ هَلَک عَلَیهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ (۲۵) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکتِهِ إِلَیهِ وَ أَکرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیهِ وَ أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیهِ (۲۶) حَمْداً یفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ. (۲۷) ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکانَ کلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَینَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَ مَکانَ کلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ. (۲۸) حَمْداً لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ (۲۹) حَمْداً یکونُ وُصْلَةً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَی رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَی مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَی جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَی طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَوْناً عَلَی تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ. (۳۰) حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِی حَمِید
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ ، فَقَالَ است که به و خدای عزّوجلّ شروع می‌کرد آن هنگام که در عرصه‌گاه دعا قرار می‌گرفت، پس می‌گفت: (1) همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست؛ آن وجود مبارکی که اوّل است، بی‌آنکه اوّلی پیش از او بوده باشد؛ و آخر است، بی‌آنکه آخری پس از او باشد. (2) دیدۀ بینندگان از دیدنش کوتاه و گمان وصف‌کنندگان از ستودنش، ناتوان است. (3) موجودات را به قدرتش آفرید، آفریدنی بی مانند؛ و آفریده‌ها را به اراده‌اش ساخت، ساختنی بی مثال. (4) آن‌گاه، همۀ آن‌ها را در مسیر خواستۀ خود راهی کرد و در راه محبتش برانگیخت. قدرت پس رفتن، به سوی مرزهایی که آنان را از آن‌ها پیش انداخت، ندارند؛ و توان پیش رفتن به سوی حدودی که آنان را از آن‌ها پس انداخت، ندارند. (5) از رزق و روزی‌اش، برای هر یک از جانداران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمی‌تواند بکاهد؛ و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچ‌کس نمی‌تواند بیافزاید. (6) آن‌گاه در زندگی برای او زمانی معین، مقدّر فرمود؛ و پایانی محدود قرار داد؛ که با ایام عمرش به سوی آن پایان، قدم برمی‌دارد و با سال‌های زندگی‌اش به آن نزدیک می‌شود تا هنگامی‌که به پایان زندگی‌اش برسد و پیمانۀ حساب عمرش را تمام و کامل دریافت کند؛ او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عذاب دردناک، فراخوانده بود، ببرد؛ «تا به خاطر عدالتش، بدکاران را به علّت کردار ناپسندشان و نیکوکاران را به سبب کار نیکشان، پاداش بخشد». (7) این [جزا دادن] از عدالت اوست؛ پاک و مبارک است نام‌های حضرتش و پی‌درپی است نعمت‌هایش. «از آنچه انجام می‌دهد، بازخواست نشود، ولی همگان در پیشگاهش بازخواست شوند». (8) همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاس‌گزاری‌اش بر آنچه که از عطایای پیاپی‌اش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمت‌های پیوسته‌ای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیّت می‌انداخت؛ در عطایا و نعمت‌هایش، دخل و تصرّف می‌کردند و او را سپاس نمی‌گزاردند؛ و روزیش را به فراوانی هزینه می‌کردند و به شکر عنایاتش برنمی‌خاستند. (9) اگر چنین بودند [که شکرگزاری نمی‌کردند]، از حدود انسانیّت بیرون می‌رفتند و به مرز حیوانیّت می‌رسیدند. در نتیجه به این صورت بودند که در کتاب محکمش وصف کرده: «آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه آنان گمراه‌ترند!». (10) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که وجودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام کرد و درهای دانش را به پروردگاری‌اش به روی ما گشود و ما را بر اخلاص ورزی در یکتایی‌اش راهنمایی کرد و از انحراف در دین و تردید در دستورش، دور داشت. (11) خدا را ستایش می‌‌کنم، ستایشی که با آن، در گروه ستایش‌گران از بندگانش زندگی کنم و با آن ستایش بر هر که به خشنودی و گناه بخشی‌اش پیشی جسته، سبقت گیرم. (12) ستایشی که به سبب آن، تاریکی‌های برزخ را بر ما روشن کند؛ و به وسیلۀ آن، راه رستاخیز را بر ما آسان فرماید؛ و به کمک آن، رتبه‌های ما را نزد گواهان روز قیامت بلند گرداند. «روزی که هر وجودی، به خاطر آنچه مرتکب شده، پاداش داده شود و مورد ستم قرار نگیرد»؛ «روزی که هیچ دوستی، چیزی از عذاب را از دوستش برطرف نکند و این گنه‌کاران حرفه‌ای از جانب کسی یاری نشوند». (13) سپاسی که از سوی ما، «در پرونده‌ای که کردار نیکان در آن رقم خورده و مقرّبان درگاهش گواهان آنند»، به سوی اعلا علیّین بالا رود. (14) ستایشی که چون دیده‌ها در قیامت خیره شود، سبب روشنی دیده ما شود؛ و هنگامی‌که چهره‌ها سیاه گردد، به نورانیّت آن صورت‌های ما به سپیدی رسد. (15) ستایشی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانه‌اش جای دهد. (16) ستایشی که به وسیلۀ آن، همدوش فرشتگان شویم؛ و در پیشگاه رحمتش، جای را بر آنان تنگ کنیم؛ و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمی‌رود و محل کرامتش که دگرگونی نمی‌پذیرد، با پیامبران مرسل او همراه شویم. (17) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که زیبایی‌های آفرینش را برای ما برگزید و روزی‌های پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.
(18) و ما را با تسلّط بر همۀ موجودات برتری داد. در نتیجه، همۀ موجوداتش بر اساس قدرت حضرتش، فرمان‌بردار ما هستند؛ و در سایۀ عزّتش، در گردونۀ اطاعت از ما قرار دارند. مشاهده شرح های این فراز > ﴿19﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لَا ، مَتَى. (19) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که درِ احتیاج و نیاز ما را از غیر خود بست؛ پس چگونه قدرتِ سپاس‌گزاری او را داریم؟ یا چه زمانی می‌توانیم به ادای شکرش اقدام کنیم؟ هیچ گاه! (20) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد و آلات بستن آن‌ها را قرار داد و ما را با روان‌های زنده، از زندگی بهره‌مند ساخت و اعضای انجام دادن کار را در وجود ما استوار کرد و با روزی‌های پاکیزه خوراک داد و با احسانش ما را بی‌نیاز کرد و با عطایش به ما سرمایه بخشید. (21) آنگاه دستوراتش را متوجّه ما فرمود تا فرمان بردن ما را بسنجد؛ و از محرّمات بر حذرمان داشت تا شکر‌کردنمان را بیازماید؛ پس از این همه عنایت، از مسیر دستورش روی‌گرداندیم؛ و بر مرکب سخت و سنگین محرّماتش سوار شدیم. با این همه به کیفرش نسبت به ما شتاب نورزید؛ و بر انتقام گرفتن از ما عجله نکرد؛ بلکه به رحمت و کرمش، از سر خشنودی و رضایت، با ما معامله کرد؛ و به مهربانی و بردباری‌اش، بازگشت ما را از مسیر گناه انتظار کشید. (22) و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که ما را به بازگشت و توبه از گناه، راهنمایی کرد؛ توبه‌ای که آن را جز از طریق احسانش به دست نیاوردیم؛ و اگر از فضل و احسان بی‌شمارش، غیر این عنایت را که عبارت از بخشیدن نعمت توبه و بازگشت است، به حساب نیاوریم، محقّقاً آزمایشش دربارۀ ما نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و بخشش او بر ما عظیم است. (23) روش وجود مقدّسش در برنامه توبه دربارۀ کسانی که پیش از ما بودند، چنین نبود؛ آنچه را در عرصه‌گاه توبه، در طاقت و توان ما نبوده، از دوش جان ما برداشته؛ و جز به اندازه قدرت و وسعمان به ما تکلیف نفرموده؛ در میان آن همه تکالیف سخت، ما را جز به تکالیف آسان وا نداشته؛ و در این زمینه، برای هیچ یک از ما دلیل و بهانه‌ای باقی نگذاشته است. (24) بنابراین، هلاک شونده از ما، کسی است که در میدان مخالفت با او هلاک گردد؛ و سعادتمند از ما کسی است که به سوی او اشتیاق داشته باشد. (25) و خدا را ستایش، به همۀ آن ستایشی که نزدیک‌ترین فرشتگان به او و بزرگوارترین مخلوقاتش نزد او و پسندیده‌ترین ستایشگران آستان او، حضرتش را ستوده‌اند. (26) ستایشی که از دیگر ستایش‌ها، برتری جوید، مانند برتری پروردگار، به همه مخلوقاتش. (27) سپس او را ستایش، به جای همۀ نعمت‌هایی که او بر ما و به تمام بندگان گذشته‌اش و همۀ آنانی که هستند و می‌آیند، دارد، ستایشی به عدد تمام اشیایی که دانشش بر آن‌ها احاطه دارد و ستایشی به جای هر یک از اشیا به چندین برابر؛ ستایشی ابدی و همیشگی تا روز قیامت. (28) ستایشی که مرزش را پایانی و شمارۀ آن را حسابی و پایانش را نهایتی و مدّتش را سرآمدی، نباشد. (29) ستایشی که رشتۀ اتّصال به طاعت و بخشش و عامل رضایت و خشنودی‌اش و وسیلۀ آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و حفاظت کننده از کیفرش و امان از خشمش و مددکاری بر طاعتش و مانع و سدّی از نافرمانی‌اش و کمکی بر ادای حق و عهد و پیمانش، باشد. (30) ستایشی که به وسیلۀ آن، در گروه سعادتمندان از دوستانش، به خوشبختی و سعادت برسیم؛ و به سبب آن با شمشیر دشمنانش در سلک شهیدان قرار گیریم. همانا او یار بندگان و خدای ستوده خصال است.
خلط روایات شیعه و سنی(1) ✍علی محمدی هوشیار شيعه و اهل سنت؛ از مشترکات فراوانی در اصول و فروع دین برخوردار هستند. مشترکاتی در فقه، تفسیر و کلام، که ثمره توجه و بیان این مشترکات، می‏تواند در تقریب بین مذاهب و برخی تعاملات و حتی در پاره‏ای از امور مربوط به مسلمین در مواجهه با اسلام ستیزان نمود داشته باشد. در مقابل، شاهد افتراقاتی در اصول و فروع هستیم که هر کدام از علمای شیعه و اهل سنت، مبتنی بر ادله و استنباطات علمی خود، بر قول و نظر علمی در اصول و فروع باقی مانده ‏اند. بطور مشخص بحثمان پیرامون اعتقادات شیعه است و فقهای شیعه در طول تاریخ، علاوه بر حفظ اصول اختلافی با مذاهب اسلامی، هیچگاه فروع اختلافی را به بهانه نیل به ثمرات اجتماعی و...، به مسلخ اصول مشترک نبرده و مقدمات و اجزاء و ملازمات مسأله را ذیل اصول مشترک، به صورت مجزا مورد بررسی و تدقیق قرار داده‏اند. جواز ازدواج موقت، وجوب شاهد گرفتن بر طلاق، تحریم ذبیحه اهل کتاب، حرمت ازدواج(دائم) با نصاری و یهود، مسح دو پا (به جای شستن پا) در وضو، و ... از جمله موارد اختلافی شیعه و اهل سنت در فقه هستند که در ذیل اصول مشترک قرار گرفته ‏اند. منشأ این دست از اختلافات فقهی، به منابع اجتهاد در شیعه و اهل سنت بازگشت دارد و فقهای شیعه با نگاهی کاملا مدققانه و به اصطلاح زرگرانه، اولاً به صیانت از مبانی فقهی شیعی در برابر نفوذ اندیشه‏ های غیر شیعی اهتمام داشته و ثانیاً با تفکیک روایات شیعه از روایات اختلافی اهل سنت، فقه ناب جعفری(ع) را به عنوان فقه مستقل و پویا حفظ کرده ‏اند. البته این به معنای عدم ورود روایات عامه به صورت مطلق، به منابع شیعی نیست، بلکه برخی از فقهاء و محدثین، از باب اشاره به مؤیدات، روایاتی از عامه را در کنار روایات شیعه ذکر کرده اند. مانند شیخ طوسی(ره) که برای اولین بار در کتاب «الخلاف» روایات متعددی از عامه را در تایید یا توضیح روایات شیعی ذکر کرده است. در مباحث مربوط به تفسیر و علوم قرآنی نیز راه شیعه از اهل سنت متمایز بوده و همواره سعی مفسرین بر این بوده است تا با تکیه بر قواعد و روایات شیعی، آیات قرآن کریم را تفسیر نمایند. البته در این مورد نیز شاهد ورود روایات عامه به منابع تفسیری شیعه بوده ‏ایم که از باب مؤیدات، به آن دسته از روایات نیز اشاره شده است. شیخ طوسی(ره) در این باب نیز پیشگام بوده و در کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» از آراء و روایات عامه استفاده کرده است.
خلط روایات شیعه و سنی در مهدویت(2) ✍علی محمدی هوشیار توجه به تمییز روایات شیعه از اهل سنت در عمده مباحث کلام امامیه به طور جدی مورد توجه متکلمین قرار گرفته و ایشان را بر آن داشت تا همواره در برابر کلام اشاعره و معتزله، از اصول و فروع اعتقادی شیعه صیانت نمایند، بطوری که سعی بر آن داشته اند تا از نقل روایات عامه، حتی از باب مؤیدات نیز خودداری کنند. امامت عامه، شفاعت، عینیت ذات و صفات، احباط، تفویض، صفات خبریه، رؤیت خدا، حسن و قبح عقلی و... نمونه‏ هایی از موضوعات اختلافی بین کلام امامیه و کلام معتزله و اشاعره است، که تمامی آنها نتیجه امعان نظر متکلمین امامیه و تفکیک روایات شیعی از روایات اهل سنت می‏باشند. اما در این بین شاهد نوساناتی در روش متداول متکلمین شیعه هستیم که به طور خاص، در برخی ملازمات امامت خاصه امام مهدی(ع)، خودنمایی کرده و روایات موافق و گاه متعارض اهل سنت با روایات شیعی را بدون تنقید در منابع مهدویتی شیعه نقل کرده‏ و در نتیجه، مهدویت شیعی را مشوب ساخته‏اند، تا جایی که این مسأله مورد توجه برخی مخالفان مهدویت نیز قرار گرفته و بر این اعتراض بوده‏اند که چرا فقهای شیعه، دقت های انجام شده در فقه را در مباحث مهدویت اعمال نکرده‏اند. می‏توان نقطه آغازین این نوسانات را از زمان شیخ طوسی(ره) پیگیری کرد که در این مورد نیز با توجه به برخورداری از اندیشه تقریبی، برخی روایات متعارض عامه با روایات شیعه را در «كتاب الغيبة» درج کرده و سپس به بخش موافق و مشترک آن روایت، با هدف بیان مؤیدات استناد نموده است. به عنوان نمونه ‏می‏توان به روایتی از عامه اشاره کرد که شیخ طوسی(ره) آن را از باب تأیید، در کنار روایاتی که وعده ظهور حضرت مهدی(ع) را داده ذکر کرده است. در این روایت که به سند عامه است می‏گوید: عَنْهُ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ بَكَّارٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ قَادِمٍ‏ عَنْ فِطْرٍ عَنْ‏ عَاصِمٍ‏ عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَيْشٍ‏ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ رَجُلًا مِنِّي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ‏ أَبِيهِ‏ اسْمَ أَبِي‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً». بخش اول این روایت به ظهور قائم(ع) اشاره می‏کند و نام پدر قائم(ع) را همنام پدر رسول خدا(ص) می داند، و این بر خلاف روایات شیعی است و هیچکدام از روایات شیعه، نام پدر قائم(ع) را همنام پدر رسول خدا(ص) ندانسته و چنین باوری فقط در منابع اهل سنت یافته می شود . اما در بخش دوم روایت به اجرای عدل و قسط در زمین تصریح کرده که مورد اتفاق شیعه و سنی است و چون شیخ طوسی(ره) در مقام اثبات بخش دوم بوده، این روایت را به عنوان مؤید آورده است.
خلط روایات شیعه و سنی در مهدویت(3) ✍علی محمدی هوشیار به مرور زمان و پس از شیخ الطائفه، ورود روایات اهل سنت در منابع مهدویت شیعی رسمیت یافت، تا جایی که سید بن طاووس(ره) در کتاب «التشريف بالمنن في التعريف بالفتن» با تلخیص سه کتاب از کتاب‏های اهل سنت، همچون؛ «الفتن» نعيم بن حماد بن معاویه(۲۲۸ هـ ق)، «الفتن» ابوصالح سلیلی(۳۰۷ هـ. ق) و «الفتن» زکریا بزاز (۳۹۱ هـ. ق) اتفاق عجیبی را در این خصوص رقم زد و پس از ایشان نیز شاهد موارد متعددی از ورود روایات عامه به منابع شیعی بوده ‏ایم. به عنوان نمونه محقق إربِلی(۹۹۲ هـ. ق) در کتاب «کشف الغمة في معرفة الأئمة» علاوه بر نقل سخنانی از علمای اهل سنت، همچون؛ ابو داوود و تِرمِذی، متن کتاب «الاربعون حديثاً في امر المهدی» نوشته حافظ ابو نُعیم احمد بن عبدالله اصفهانی را در کتاب خود آورده است. همچنین کتاب «إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات» تالیف شیخ حر عاملی که روایات متعددی را از ابی داوود یا ترمذی در مباحث مهدویت نقل کرده است. در عصر حاضر نیز، مجموعه ۸ جلدی «معجم احادیث الامام المهدي عليه السلام» تالیف جمعی از پژوهشگران، مجموعاً ۱۸۹۱ حدیث از 400 منبع شیعه و سنی را در این کتاب جمع کرده ‏اند. وجود بیش از ۱۰۰۰ روایت مربوط به امام مهدی(ع) از اهل سنت در منابع شیعی، منجر به تغییر سناریوی مهدویت، در بسیاری از ابواب شده و حل این مشکل می تواند با جداسازی آن دست از روایات از روایات شیعه، محقق گردیده و از این روی، مهدویت ناب شیعی را در اختیار شیعیان علی بن ابی طالب(ع) قرار دهد. علاوه بر آن، ثمره انحراف زدایی از روایات مهدویت، در انسداد راه بر مدعیان دروغین مهدویت نیز نمایان خواهد شد.