فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚بیا ڪه بی تو
🤍نه سحـر را طاقتی است
💚و نه صبـح را صداقتی
🤍ڪه سحـربه شبنم لطف تو
بیدار میشـود
💚وصبح به سلام تو
ازجا برمیخیزد
🤍سلام بر منتظران مهدی عجل الله
💚صبحتون مهدوی
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آغاز یک روز خوب با سلامی
🌸پـر از حس خـوب زندگی
🌸ســـــــــلام
🌸صبح زیبـاتون بـخیر
🌸وسرشـار از لحظه های زیبـا
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼زندگی کاش که بر وفق
🌺مرادت باشد
🌼آنکه از یاد تو را برد
🌺به یادت باشد
🌼بعد از این از ته دل
🌺کاش بخندی
🌼نه فقط خنده برکنج لبت
🌺از سر عادت باشد
🌼این دسته گل زیبا
🌺تقدیم شما خوبان
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗✨اولین شنبه شهریور ماهتون عالی
🌸✨دعای امروز من
💗✨برای تک تک تون
🌼✨آرامش و خیر و برکت
🌸✨الهی
💗✨شادی و زیبایی
🌼✨نصیب لحظه هاتون بشه
🌸✨الهی
💗✨خوشبختی حک در
🌼✨سرنوشت تون باشه
🌸✨الهی
💗✨به آرزوهاتون برسید
🌼✨روزتون زیبـا و در پنـاه خدا
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ظهـــــرتون سرشار از
🤍عطرگل عشـــــق
♥️ان شاءالله امـــــروز بهترین
🤍روز عمـــــرتون باشه
♥️براتـــــون روزی سرشاراز
🤍شادی و آرامـــــش
♥️لبریزاز مـــــوفقیت و لبخند
🤍و روزی پر برکـــــت آرزو مندیم
♥️ظهـــــرتون دل انگیز
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
💢حکایت
شخص ساده لوحی شنیده بود خداوند متعال ضامن رزق و روزی بندگان است به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد
از این رو یک روز صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همینکه ظهر رسید از خداوند طلب ناهار کرد ولی هرچه به انتظار نشست برایش ناهار نرسید تا اینکه شام شد و او باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم براه ماند
چند ساعتی از شب گذشته بود که درویشی وارد مسجد شد در پای ستونی نشست شمعی روشن کرد و از کیسه خود غذایی بیرون آورد و شروع به خوردن کرد مردک که از صبح با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود، در تاریکی چشم به غذا خوردن درویش دوخت و دید درویش نیمی از غذای خود را خورد و اگر کاری نکند درویش نیم دیگر را هم خواهد خورد پس مرد بی اختیار سرفه ای کرد و درویش که صدای سرفه را شنید گفت هر که هستی بفرما پیش
مرد بینوا که از گرسنگی داشت میلرزید پیش آمد و مشغول خوردن شد وقتی سیر شد درویش شرح حالش را پرسید و آنمرد هم حکایت خود را تعریف کرد درویش به آن مرد گفت فکر کن تو اگر سرفه نکرده بودی من از کجا میدانستم تو در مسجد هستی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی شکی نیست که خدا روزی رسان است ولی یک سرفه ای هم باید کرد
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗چه زیباست
🌸بی قید و شرط
💗عشق بورزیم
🌸بی قصد و غرض
💗حرف بزنیم
🌸بی دلیل ببخشیم
💗و از همه مهمتربی توقع محبت کنیم
🌸ظهرتون شـاد
💗دلتون سبز و شاداب
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️در این عصر دل انگیز خدا
🤍برایتان
♥️یڪ حس قشنگ
🤍یڪ شادی بی دلیل
♥️یڪ نفس عطر خدا
🤍یڪ بغل یاد دوست
♥️و دنیا دنیا
🤍آرزوی خوب دارم
♥️عصرتون بخیر و شادی
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi
💢داستان کوتاه
در دامنه دو کوه بلند دو آبادی بود که یکی بالاکوه و دیگری پایین کوه نام داشت چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه
می جوشید و از آبادی بالاکوه
می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد
روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت چشمه آب در آبادی ماست چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر شوم ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا تا ابد بی آب خواهند ماند و گفت بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت این دو کوه هرگز به هم نمی رسند من ارباب هستم و شما رعیت
این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم بعد از چند مدت قنات ها آماده شد و مردم پایین کوه دوباره آب را به مزارع و کشتزارهایشان روانه ساختند زدن قنات ها باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود
این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد اما چاره ای جز تسلیم شدن نداشت به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید اگر ممکن است سر یکی از قنات ها را به طرف ده ما برگردانید
کدخدا با لبخند گفت اولاً آب از پایین به بالا نمی رود بعد هم یادت هست که گفتی کوه به کوه نمی رسد
تو درست گفتی کوه به کوه نمی رسد اما آدم به آدم می رسد
🔴گیف مذهبی
https://eitaa.com/kgifemazhabi