🔴 واکاوی سلسله ریشههای تاریخیِ واقعه عاشورا👈🏻 قسمت 6️⃣
🔺 خلق بدعتهای بسیار از سوی معاویه
🔰اگرچه ذکر مصادیقِ بدعتگذاریهای معاویه بسیار است، اما بنای نوشتار حاضر بر آن است که بیشتر به آن دسته از بدعتهای معاویه بپردازد که به نحوی غیرمستقیم، در وقوع رخداد عاشورا مؤثر بوده است.
1️⃣ سیاست جعل حدیث؛
معاویه افرادی را صرفاً برای #جعل_حدیث استخدام کرده بود که آنان، احادیث زیادی را در فضیلت #بنیامیه و مذمت #بنیهاشم میساختند و حتی #مکتب_تاریخنگاری_شام، اساساً در چنین فضایی شکل گرفت. در مکتوبات آنان، تهمتهای ناروایی بر خاندان عصمت و طهارت وارد شد تا آنجا که در نهایت، قیام #امام_حسین (ع) برای احیای سنّت نبوی (ص)، به عنوان «شورشی» معرفی گردید که نظم عمومی جامعهی اسلامی را بر هم زده است! در مقابل، به جای محکوم کردن #یزید به دلیل ارتکاب اَعمال ضدانسانی، رفتار او را با این توجیه که عمل به «اجتهاد» کرده، تصدیق و تأیید کردند!
2️⃣ تبدیل #خلافت به #سلطنت؛
معاویه، به نوعی، اولین «#پادشاه» دورهی اسلامی است. عملکرد وی در تثبیت جایگاه «سلطنت» به جای «خلافت»، روندی بلندمدت بود. نقل است که وقتی جناب عمربنخطاب، بر سر راه خود به #فلسطین از کنارههای شام عبور میکرد، به سوارانِ مجلّل و محتشمی برخورد. رئیس این سواران، معاویه بود. #عمر با دیدن جاه و تشریفات او اظهار تعجب کرد و گفت: «این وضع، آیا محمدی (ص) است یا کسروی؟!» معاویه پاسخی نداشت، اما از روی سیاست فوراً گفت: «چون من در مرزهای اسلامی زندگی میکنم، جاه و جلال من نشانهی عظمت و حشمت اسلام است!»
3️⃣ تکیهی افراطی بر عنصر «عربیّت» و تحقیرِ غیرعربهای امت رسولالله (ص)؛
معاویه مبنای حکومت خود را بر #عصبیت قومی و قبیلهای استوار کرده بود. احیای ملیگرایی و عُروبت (عربگرایی) شعار بنیامیه در حاکمیت خود بر جامعهای بود که بخش قابلتوجهی از آن را #موالی و مسلمانانِ غیرعرب تشکیل میدادند. معاویه برای اجرای سیاست عربگرایی خود، در بخشنامهای به #زیادبنابیه ـ حاکم بصره و سپس کوفه ـ دستور میدهد که سهمیهی موالی و عجم را از بیتالمال کم کند، در جنگها #عجم را سپر #عرب سازد، هیچیک از عجمها را مناصب دولتی نداده و اجازه ندهد که آنان با دختران عرب ازدواج کنند... تا آنان را تحقیر نماید.
4️⃣ #مرجئه، مستمسکی برای توجیه فجایع امویان؛
اساس تفکرِ «مرجئه»، عبارت بود از اینکه: ایمان، تنها اعتقادی قلبی است و با وجود ایمان، هیچ گناهی به انسان ضرر نمیرساند. کسی که در دل مؤمن باشد، هر چند با زبان اظهار کفر نماید یا در عمل #گناه_کبیره کند، چون از دنیا رود، داوری در خصوص اهل #بهشت یا #دوزخ بودن او، باید تا روز قیامت به تأخیر افتد و دیگران حق ندارند در این خصوص قضاوتی نمایند. این تلقی، به زبان امروزی، اینطور میشود: «هر کاری میخواهی بکن، فقط دلت پاک باشد»!
🔻اساساً تلازم و هماهنگی خوبی میان عملکرد سیاسیِ امویان و تفکر مرجئه وجود داشت. در پناه چنین تفکری، یک حاکم عیّاش به راحتی میتوانست ادعای ایمان کند و سپس هر عملی که میخواهد انجام دهد و بعد از آن، با تکیه به پندارهای مرجئه، خود را رستگار بداند.
5️⃣ سبّ و لعن علی (ع) بر سر منابر، به مثابه بخشنامهای رسمی؛
یکی از بدعتهای معاویه که ابتدائاً شکلی محدود داشت، اما اندکاندک ابعادی گسترده به خود گرفت و در قالب «بخشنامهای رسمی» به سرار بلاد اسلامی ابلاغ شد، حکم سب و لعن علی (ع) بر سر منابر بود.
🔸 نقل است که گروهی از بنیامیه به معاویه گفتند: ای امیرالمؤمنین! تو به آنچه آرزو داشتی (سلطنت) رسیدی، چه بهتر که دیگر دست از این مرد [مقصود، علی (ع) است] برداری و لعنش نگوئی. معاویه گفت: نه، به خدا قسم چندان به این عمل ادامه میدهم تا کودکان با این روش بزرگ شوند و بزرگسالان با این خوی و منش به پیری برسند تا دیگر کسی فضلیتی دربارهی علی [ع] ذکر نکند!
💢 این روند تا بدانجا پیش رفت که نهتنها پیروی از سلالهی پاک رسول خدا (ص)، زشت شمرده میشد، بلکه حتی بردن نام آنان نیز در جامعه غیرممکن بود تا بدین ترتیب، یک نسل کامل با بغض و عداوت علیبنابیطالب (ع) خو گیرند و رشد کنند و این کینه و عداوت را سینهبهسینه به نسلهای بعد ـ تا بزنگاه عاشورا ـ منتقل نمایند.
➖➖➖➖➖➖
📡 به خیابان انقلاب بپیوندید:
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f
🔴 آیا کربلا #درس_مذاکره است؟!
✍🏻 #محسن_خاکی
🔻بسیاری از طرفداران مذاکره با غرب و به خصوص آمریکا، برای وجاهتبخشی به تفکر خود تلاش میکنند از زمینهها و بنمایههای مذهبی جامعهی ایرانی استفاده کرده و حتی در وجه افراطی آن، نهضت امام حسین (ع) را به گونهای تفسیر میکنند که از آن مذاکره با استکبار و دشمن فهمیده میشود؛ این در حالی است که نهتنها در واقعهی کربلا، بلکه در هیچ نقطهی تاریخی دیگری، اولیاء دینی در صورت وجود کمترین امکان گزینهی مقاومت و پایداری، هرگز به مذاکره با دشمن فکر نکردهاند.
🔹 در نهضت عاشورا، اگر حسینبنعلی (ع) اهل مذاکره با دشمن میبود یا بنایی برای آن داشت، در ابتدای نهضت که «ولیدبنعتبه» از سوی یزیدبنمعاویه از امام (ع) درخواست بیعت کرد، میتوانست با درنظر گرفتن مبنای «بُرد ـ بُرد» از خلیفهی اموی درخواست حکومت بر یکی از ولایات و بلاد اسلامی را نماید. بدیهی است که برای #یزید بسیار مطلوب است که امام (ع) به یکی از کارگزاران حکومتش بدل شود و مهر تأییدی بر خلافت غاصبانهاش بزند. در این فرض امام (ع) به حیات مادیاش ادامه میداد؛ کشته نمیشد، امّا مشروعیتبخشِ خلافت نامشروع یزید میشد.
🔸 پس از خروج امام (ع) از مدینه بدون بیعت با یزید، در مکه نیز همین امکان مصالحه برای امام با نمایندگان یزید فراهم است. پرواضح است که برای دستگاه استکبار، معامله با امام، هزینههای بسیار کمتری از قتل پسر پیامبر (ص) دارد؛ شیوهای که حکومت #بنیامیه دربارهی #امام_مجتبی (ع) به کار برد و حتی پس از اشغال نظامی #کوفه (پایتخت) بازهم مصالحهی با امام حسن را بر قتل امام ترجیح داد. در آن شرایط امام مجتبی در شرایطی تن به مصالحه یا مذاکره میدهد که بخش اعظم سپاه در نخیله کوفه و تتمهی آن در سایر بلاد به دلیل خیانت فرماندهان و نخبگان، مضمحل شده است.
💢در نهضت عاشورا نیز قرائت متقن تاریخی نشان میدهد که سپاه کوفه مأموریت داشته است تا از امام حسین (ع) با تطمیع، مذاکره یا زور و اکراه بیعت بگیرد؛ امّا #شهادت امام (ع) و اهلبیت مطهر او نشان میدهد که کوچکترین نشانی از مذاکره و معاملهی مدّ نظر غربگرایان وجود ندارد؛ هرچند حسین (ع) به حکم امامت و هدایت بارها به نصیحت و مذمت نیروهای دشمن در کربلا اقدام فرمود و این وظیفهی هدایت، هرگز نشانی از مذاکره و معامله ندارد.
➖➖➖➖➖➖
📡 به خیابان انقلاب بپیوندید:
http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f