خستگی بود در چهره هاتان وقتی نشستید و لبخند زدید ..تا عکاس ثبت کند ،لحظه ای از بودن را ....
تا پست چی بیاورد، یا نه این رزمنده ای که
امروز به عقب برمی گردد ...
این عکس...
حتما نشان می دهد که "عزیزم من
هستم ،خوبم،سالمم........" لابد اینقدر
ذوق می کنند که خستگی ام را نمی بینند....
کاش ....
من هم امروز هستم ...
خوب و سالم ؟؟...بماند...
خسته ام تو هم فقط نگاهم کن ولی نبین......
#ارسالی
نوشتم برایت :ماندانا قیاسی
@kh_nevis
💢 سن و سالی نداشتند...اما پخته بودند.
نه کلاسی بود و نه تیپ رسمی و نه کت و شلواری ...
نه میز و صندلی بود و نه اتاق جلسه ای...
نه اسمی بود و نه رسمی و نه غروری ...
نه بالا نشینی بود و نه چشمی دنبال لنز دوربینی...♨️ زیر آتیش ؛ وسط درگیری دور هم جمع میشدند و با توکل بر خدا ، تصمیمی میگرفتند و بلافاصله در کارزار خط مقدم حرف را به عمل تبدیل میکردند.
و تا آخرین نفس برای ملت و مملکت
خودشون می ایستادند...
.
📷 عملیات والفجر هشت
سردار #شهید محمد حسن قاسمی طوسی
سردار #شهید بیژن نیکوکار
سردار #شهید موسی احمدی
سردار #شهید سید علی دوامی و ...
.
#ارسالی
نویسنده : احمدی اتویی
@kh_nevis
26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام من نبی پور هستم
برادر شهید علی اصغر نبیپور ، دوست دارم این هفته بانی مراسم باشیم .....
تلفن که قطع شد سریع پیگیر مداح و راوی برنامه شدم و پوستر مراسم تحت عنوان بزرگداشت شهید آماده شد ، بعد از هماهنگی با راوی خبر شهادت رئیس جمهور عزیزمون فضا رو متفاوت کرد مراسمات مختلف در سطح شهر برای شهدای خدمت در همون تاریخ قرار بود برگزار بشه و همچنین مراسم سالگرد شهید حمزه حاجی زاده باعث نگرانی من شد ،نگران اینکه مراسم این هفته تحت شعاع این برنامهها قرار بگیره
تو همین حال و هوا بودم که اخبار مربوط به هواشناسی نگرانی منو بیشتر کرد : تا یکشنبه هفته بعد موجی از بارون و کاهش دما ، این یعنی باید مراسم تو شبستان امامزاده برگزار میکردیم و جابجایی مراسم از گلزار شهدا به شبستان حرم باعث ریزش شرکت کنندهها میشد
تو اوج ناامیدی منتظر پنجشنبه شدم
روز برنامه فرا رسید و استرس من بیشتر شد به گلزار رفتم ، با دیدن بچهها و شروع کار همه چی متفاوت شد از همون ابتدا انگار مدیریت برنامه با خود شهید نبیپور بود ، برخلاف هواشناسی آسمون صاف شد و خبری از بارون نبود ، دکور برنامهام خیلی زیباتر از هفتههای قبل شده بود
برنامه شروع شد خبری از استرس و نا امیدی نبود ، استقبال خیلی خوبی از برنامه شده بود و برنامه با بهترین کیفیت برگزار شد
بعد برنامه مطمئن شدم همه کاره این برنامه خود شهید بود
گاهی که اسیر روزمرگی میشم و حمایت شهدا رو یادم میره شهدا خودشون به من ثابت میکنند که مدیریت برنامه با خود اوناست و ما وسیلهای بیش نیستیم
#خود_نویس
نویسنده : احمد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
به کانال خود نویس شهدا بپیوندید
@kh_nevis
انتظار رنج کشنده ای است . انتظار رنج فرتوت کننده ای است . انتظار توان و تمام تو را در خود می بلعد .
انتظار ، دستان پرمهر مادر را تبدیل به دستان یخ زده ای می کند که روزی قرآن بر سر فرزندش گرفته بود .
انتظار ، در کنج نگاه های مادر خانه می زند .
انتظار ، توان از پاهای مادر می گیرد .انتظار مادر را پیر کرده نه زمانه ...
انتظار مادر را صندلی نشین کرده نه پیری ...
مادر دیگر جوان نیست ، حالا اون کمر خمیدهای چشم به راه یک پوتین است .
مادر دیگر نای هر روز گلزار رفتن را ندارد ، حالا دیگر عصایش دو تا چرخی شده و آنها گواه غم دلش هستند ...
#ارسالی
نویسیده : خانم مهدیه سادات فاطمی
@kh_nevis
حسینِ عزیزم سلام
سلامی از زمین به تو مرد آسمانی ام
عزیزتر از جانم هیچ می دانی این روزها چقدر دلم هوای با تو بودن کرده؟از بالا و پایین رفتن ضربان قلبم خبر داری؟
گرچه جسم پاک ات در بین ما نیست اما خوب می دانم که بیشتر از قبل به حال و روز ما آگاهی!
این روزها عجیب دلم بهانه ات را می گیرد،هشتک طوفان الاقصی را که می بینم یاد تو می افتم
حسین جانم چقدر هوای فلسطین در سر داشتی ،چقدر شوق داشتی که برای آزادی قدس قدمی برداری! چ رویاهایی ک برای فتح حیفا و تلاویو در سر می پروراندی
عزیز تر از جانم می دانم حالا دست ات باز تر از قبل است و توان ات دو چندان، و می دانم که بیشتر از قبل میل فلسطین داری
گاه زیر لبم زمزمه می کنم*کاش حسین بود و این روزها را می دید*بعد یک نفر در گوشم زمزمه می کند و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله را !!!
#ارسالی
#دلنوشته
نویسنده : همسر شهید دارابی
@kh_nevis
📷 عکسنوشت :
مگر می شود دلتنگتان نشوم؟💔
مگر میشود هوای سرد نبودنتان را حس نکنم؟💔
وقتی اینجا هیچ چیز مثل قبل نیست
و فقط نگاه شما این بودن را تعریف میکند
نفس کم آورده ام در زیر آسمانی که نفس هایتان نیست
می شود داستان آسمان را برایم تعریف کنید
✍ ماندانا قیاسی
#دلنوشته_شهدا
@kh_nevis
چه ها کردند که خاک آن قطعه از زمین ، به عنوان تربت و مهر میان سجاده ها رفته ؟
چه ها کردند که آن خاک ، تربت شفا دهنده شده ...
مگر چه چیزها گذراندند که شلمچه را کربلای وطن می دانیم ...
عکس شهید سلیمان عسگری
نویسنده : خانم مهدیه سادات فاطمی
@kh_nevis
ادامه دار میشوی در من ...
در شعر
ادامه دار میشوی در هزار خیابان
هزار عکس ..
یک شهر دارد تو را ادامه میدهد
و تو به خیالت
رفته ای ...
#دلنوشته_شهدا
@kh_nevis
💠🍃💠🍃💠
سرباز بعثی آمد سمت رودخانه و شروع کرد به خوردن آب یکی از بچه ها آمد با تیر بزند علی اکبر مانعش شد گفت مگر نمیبینی آب می خورد ؟! مثل امام حسین (ع) با دشمن رفتار کن نه مثل دشمن امام حسین (ع)
🌹شهید
علی اکبر
حسینی 🕊
#کلام_شهدا
@kh_nevis
محرم شدیم آقای جانم به لباس سیاه عزایت...
تا کنارمان باشی در چله ترک گناه، به آبروی تو نزد خدای رحمان و رحیم ...
حسین جانم🙏
به حرمت جدت ،یاری مان کن تا دور شویم از هر آنچه دورمان می کند از نگاه رحمت پروردگار و اهل بیت... که امروز در این هنگامه ی گناه ندای هل من ناصر ینصرنی از حلقوم همه ی آزادگان بسوی تو بلند شده است...
حسین جان🙏
با عشق آمدیم امسال هم تا چله ی بودن با شما..
آقای من ،🙏
فقط نگاه تو کافی ست برای محبوب ،محبوب شدن ،
مارا نه به رسم لیاقت که به رسم عنایت نگاه کن...
دلنوشته:ماندانا قیاسی
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
@kh_nevis
🍃🕊🍃🕊🍃🕊