اومد پشت میکروفن گفت لعنت بر جمهوری اسلامی که جلوی آزادی بیان رو گرفته ما رای نمیدیم چون خون شهدا پایمال میشه... مجلس که معلومه رهبر آینده ام معلوم منم گفتم بابا این اگه آزادی بیان نیست پس چیه 😂

قربه الی الله.‌‌.‌.

ختم صلوات به نیت مشارکت یاعلی مدد

بالاخره آوردمشون✋

از مزار شهیدان، استمداد کنید! 🔸️توسل به اولیای خدا را فراموش نکنید؛ حتی توسل به شهدا. البته ما که در قم هستیم، مرقد حضرت معصومه ‎سلام‌ الله ‎علیها برای ما خیلی پناهگاه بزرگی است. اما اگر در جایی یک شهیدی دفن شده باشد، آدم نباید از او هم، غفلت کند ؛ [باید] از روح او استمداد کند تا خدا به برکت او، هم هدایتمان کند و هم توفیق انجام وظیفه به ما مرحمت کند. ۱۳۹۴/۰۸/۰۶ 🔺برگی از توصیه های آیت الله مصباح یزدی به نمایندگان مجلس #نماینده #انتخابات 🇮🇷 @mesbahyazdi_ir

جماران | ۱۱ اسفند متاهلی؛ عالم عجیبی داره... به هر دری میزنی تا خلق یک تجربه جدیدی داشته باشی برای معشوقت! ورق این بار خلق تجربه جدیدی بود برای کنشگریِ سیاسی متفاوت در مکانی جدید... از نقشه که نگاه میکردی تا حسینیه‌ی جماران مسیری نیم ساعته را نشان میداد؛ اینکه جمعه بود و شهید همت و شهید صدر در استراحت و مسیر خلوت هم در خلق این تجربه بی تاثیر نبود. یاعلی را گفتم و به جماران رفتم برای رای دادن و جماران محل تجدیدِ عهد راسخون خمینی،محلی شد تا ما رای را متاهلی بدهیم. در میانه‌ی راه که به کوچه پس کوچه های حسینیه نزدیک می‌شدیم تداعی اینکه یک روزی از اولیای خدا در این محل قدم می‌گذاشتند برایمان جذاب بود. به درب ورودی که رسیدیم خطاب آمد که از ساعت ۱۰ صبح صندوق اخذ رأی به حسینیه شماره ۲ جماران رفته... من که نقشه‌ی خلق تجربه خفن را ناکام دیدم گفتم آمدیم تا از حسینیه بازدید کنیم که پاسدارِ محجوب آنجا مانع نشد و اجازه ی حضور چند دقیقه ای ما در جماران را داد. هنوز هم تاثیر روح قدسی امام در آنجا قابل حس بود حال خوشی را تداعی کردیم... به جایگاه جلوس امام نگاه کردم و دردِ دلی را با او گفتم که ای آقا روح الله انقلابِ میراث پا برهنه‌ها؛ حال خوشی ندارد... از فاصله‌ی خادمین مردم گفتم و اینکه آقا روح الله نظام در خطر است! مشارکت در خطر است ندایی اما از آن صندلیِ پیر خمین می‌آمد که بله ما وظیفه داریم و ما هَمَه هیچیم و باید قیام کنیم و الخ. بعد از دردِ دل با صندلیِ خالیِ امام؛ راه افتادیم سمت شعبه‌ی اخذ رأی جماران در حسینیه شماره ۲. وارد حسینیه شدیم و با غرور خاصی شناسنامه دادیم تا مهرِ افتخار مشارکت در جمهوری اسلامی به جبین شناسنامه‌ی ما بخورد که مسئول گفت کارت ملی رو بدید با خود گفتم ای بابا این چه وضعشه و الخ... بعد از گرفتن تعرفه تکیه دادم به صندلی و لیستِ نفرات منتخب از میان لیست ها را از موبایل به همسر دادم تا با خط خوش آنرا بنویسد. ناگاه به جانب چپ صندلی نگاه کردم و ریز خنده ای زدم که ای آقا عجب ورقی در چپ ماست! پسرِ جریان چپِ مملکت و حاوی پرونده های عجیب نفتی و غیره "آقا مهدی هاشمی ابن اکبر" را روئیت کردم چند دقیقه‌ای برق نگاهِ من و او همدیگه را گرفت... به روی خودم نیاوردم که کی هست تا مبادا شاخ شود! این برق نگاه ظاهراً از من فقط نبود اوهم مرا نظاره می‌کرد. کابل را گرفتم که این بار او مرا خطاب قرار داد با صدای شبیه غریق کوشک که کد قالیباف چنده... من که گوشِ کری به خودم دادم؛ دوباره سوال کرد. با خود گفتم از ادب به دوره که جوابش را ندهم با بی میلی و لبخندی تلخ گفتم به قالیباف رای نمی‌دهم! چارشاخش بریده شده و از موبایلش به باقر رای داد. ادامه دارد...

و اسمع دعائی... از حاج حمید دادوندی بشنوید...

آقایان انقلابی آرام تر چندروزی می‌گذرد از اعلام نتایج انتخابات که شاهد یک تسویه حساب با آقای قالیباف هستیم. خوب یا بد سیاه یا سفید محمد باقر قالیباف مثل هر انسانی حاوی صفت های خوب و صفت های بد هست. اینکه عده ای با هر هدفی به دنبال ضربه زدن و توهین کردن هستند بداند که این،خلاف منویات رهبری هست. این ها اصول اخلاقی را رعایت نمی‌کنند چگونه خواهند توانست جلو دار نظام باشند. اینجا باید گفت: آقایان انقلابی آرام تر خادم✍

|تامل| قطعا پیروز این انتخابات شخص علی اکبر رائفی پور نبوده و نیست. پیروز این روز ها انتخاب عاقلانه،شجاعانه و حکیمانه بدنه ی جریان انقلابی هست. به راستی باید از مدعیان پیروز استاد پرسید رائفی به لیست اعتبار داد یا لیست به رائفی اعتبار؟! به خادم بپیوندید