eitaa logo
خبر ۶۰ثانیه ای / مهم🔖
3.4هزار دنبال‌کننده
412 عکس
6 ویدیو
0 فایل
﷽ با کانال خبرهای ۶۰ ثانیه‌ای بروز باشید. اقتصاد سیاست حوادث ورزشی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸✨ 🌤⇦همیشہ دعاڪنید چشمانی داشته باشید ڪه بهترین ها راببیند... 🌤⇦قلبی ڪه خطاها را ببخشد... 🌤⇦ذهنے ڪه بدیها را فراموش ڪند... 🌤⇦و روحی ڪه عاشق خالق باشد... 💟← « بہ ما بپیونید » → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🍃⇨﷽ 🌷 آیة اللّٰه حق شناس (ره): 💌⇐ اين روايت از ابو حمزه ثمالی است كه از اصحاب خاص اباعبدالله (علیه السلام) است: نماز شب بخوان! که حضرت فرمود: با نماز شب خواندن 🔅↶هم صورتت نيكو می شود، 🔅↶هم خُلقت نيكو می شود، 🔅↶هم بوی خوب پيدا می كنی، 🔅↶هم رزقت زياد می شود، 🔅↶هم دُيُون و قرض های شما ادا می شود، 🔅↶هم غصه های شما برطرف می شود، 🔅↶هم چشم شما باز می شود و جلا پيدا می كند. 🔺 اينها همه نتيجه نماز شب خواندن است. 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
✨❄️✨ 🌷حاج آقا دولابی : 💌⇐ هر وقت براي آخر خود ترسیدي ، اولت را یاد کن که هیچ نبودي و خداوند تو را ایجاد کرد و این همه به تو خوبی کرد . 💌⇐ آخرش هم خدا همان خداست. 📗 مصباح الهدی ، ص۱۷۹ 💟← « بہ ما بپیونید » → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🍃⇨﷽ 🌷حکایت ملانصرالدین و گوسفند ❄️⇐روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد. ❄️⇐ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است. دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم. ❄️⇐ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی! ❄️⇐روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟ 💟← « بہ ما بپیونید » → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
✨☀️✨ 💌⇐ یکی از عرفا می گوید وقتی این سه جمله را فهمیدم آرام شدم: 🔅⇜ هرچه خدا بخواهد همان می شود. 🔅⇜ خدا جز خوبی برای بندگانش نمی خواهد. 🔅⇜ پس هر چه برای ما می باشد، بهترین حالت است. 💟← « بہ ما بپیونید » → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🍃⇨﷽ 🌷ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ اسماعیل ﺩﻭﻻﺑﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ چگونه خواهد بود؟ 🌤↶ﻣﺜﺎﻝ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺯﺩﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ. 💌⇠ ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ، ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ! 💌⇠ ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ، ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ! 💌⇠ ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ، ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮد! 💌⇠ ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ، ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ، ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪن ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ. 🌤↶ ﺁﺭی ! ﺍﯾﻦ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ! ﻋﺪهﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ..! ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺻﻼ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ..! ﻋﺪﻩﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺖ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ..! عده‌ای هم از هیچ کاری برای رضایت ولی امرشان دریغ نمی‌کنند. 💟← « بہ ما بپیونید » → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
✨🌸✨ 💌⇐ عارفی را پرسیدند : زندگی به جبر است یا به اختیار؟ 💌⇐ پاسخ داد: امروز را به اختیار است تا چه بکاریم اما فردا جبر است. چرا که به اجبار باید درو کنیم هر آنچه را که دیروز به اختیار کاشته ایم . 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🍃⇨﷽ 🌷حكايت 🔅⇠ در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت:کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد. 🔅⇠ ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. 💌⇐ این است رسم رفاقت... در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم... 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
✨🌸✨ 🌷آیت الله مجتهدی (ره) : 🌤↶سه چیز است ڪه اجازه ترک آن به احدی داده نشده ❶⇐ وفای به عهد ❷⇐ ادای امانت ❸⇐ سوم خوبی کردن به پدر و مادر 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🍃⇨﷽ 🌷مرحوم شیخ نخودکی می‌فرمایند: ❄️⇐در آن زمان که در صحن عتیق رضوی به تزکیه مشغول بودم، روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت: یا شیخ دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم. گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی. ❄️⇐گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم! هر روز علی الصباح به در اطاق می آمد و می‌ایستاد و با کمال ادب می‌خواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست. ❄️⇐چون چهل روز پایان یافت، گفت: یا شیخ من چهل روز ترا خدمت کردم، حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی. در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند، ولی چون یک اربعین با اخلاص به من خدمت کرده بود، با کراهت خاطر پذیرفتم. ❄️⇐ پیر فرمان داد تا من در آستانه اتاق بایستم و خود در بالای حجره روی سجّاده من نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب زرگری برایش آماده سازم. این کار با آنکه بر من به جهاتی شاق و دشوار بود، به خاطر پیر انجام دادم و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم. ❄️⇐ دستور داد تا کوره را آتش کنم و بوته بر روی آتش نهم و چند سکّه پول مس در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم تا مس ها ذوب شود. از ذوب آن مس ها آگاهش کردم. ❄️⇐ گفت: خداوندا، بحق استادانی که خدمتشان را کرده‌ام، این مس ها را به طلا تبدیل فرما! و پس از آن به من دستور داد بوتــــه را در«رجه» خالی کن و سپس پرسید در رجه چه می بینی؟ دیدم طلا و مس مخلوط است. او را خبر دادم. گفت: مگر وضو نداشتی؟ گفتم: نه. ❄️⇐ فرمود تا همانجا وضو گرفتم . و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از ذکر قسم پیشین، بوته را در «رجه» ریختم. ناگهان دیدم که طلای ناب است. آنرا برداشتیم و به‌اتفاق، نزد چند زرگر رفتیم. پس از آزمایش، تصدیق کردند که زر خالص است. آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت. ❄️⇐ و گفت: این پول را تو به مستحقان می‌دهی یا من بدهم؟ گفتم: تو به این کار اولی (صاحب اختیار) هستی. سپس با هم به در چند خانه رفتیم و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد. نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید. و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم و دیگر او را ندیدم. 📗 افلاکیان خاک نشین 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
💌↶اگر روزی ... ✿⇦محبت کردی بی منت ! ✿⇦لذت بردی بی گناه ! ✿⇦بخشیدی بدون شرط ! ♥⇜ بدان آن روز واقعا زندگی کرده‌ای! 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
🍃⇨﷽ 🌷حضرت آیت الله جوادی آملی: 🌤⇦ همه چیز را برای رضای خدا بخواهیم. همه چیز دنیا دوست‌ داشتنی و زیباست، به این شرط که در خدمت انسان و برای ساختن زندگی ابدی او باشد. همسر، فرزند، ثروت، مقام و... همگی نعمت‌هایی هستند که انسان را در جهت رشد معنوی یاری می ‌کنند. 🌤⇦ به این شرط که برای خدا و طبق خواست او با آن‌ها ارتباط برقرار کند. اما اگر تعلّقشان وارد قلب شود و سبب فراموشی یاد خدا گردند، وزر و وبال‌اند که سودی ندارند. 🌤⇦ همان گونه که آب تا وقتی بیرون از کشتی است، باعث حرکت آن می ‌شود، امّا اگر داخل بیاید، کشتی را غرق می ‌کند. 💟← بہ ما بپیونید → ❄️ http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589