امید یک شهید فقط به خداست
🔹یکی از همرزمان شهید دستواره میگوید: " در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو، دیدهبان ما خبر داد که دشمن طی تغییر و تحولاتی قصد حمله دارد. وقتی رفتیم این جریان را به شهید دستواره بگوییم، بیرون از سنگر خوابیده بود. به یکی از همرزمانم گفتم که چرا حاجی بیرون از سنگر خوابیده، ممکن است بر اثر اصابت خمپارههای دشمن آسیبی به او برسد. بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیدهای؟ وقتی بیدار شد، سئوالم را با این قطعه شعر جواب داد: گرنگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.»
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
شهیدی که ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت
🔹شهید محمد اسلامی نسب علاقه قابل ستايشی به حضرت صديقه كبری فاطمه زهرا (س) داشت و بدين جهت او را «سردار زهرايي (س)» میخواندند.
🔹محمد اسلامی نسب در یکی از عملیاتها چشمش آسیب دیده بود و دکترها گفتند بیناییاش را از دست داده است و دیگر جراحی هم فایدهای ندارد. محمد اصرار کرد که پزشکان عمل کنند و کاری به نتیجهاش نداشته باشند.
🔹اسلامی نسب به پزشکان معالجش در خصوص عمل چشمهایش میگوید: " فقط با ذکر یا زهرا (س) عمل را شروع کنید. بعد از عمل پزشکان از نتیجهی جراحی حیرت زده شدند، عمل جراحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها موفقیت آمیز بود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
۳ وصیت از شهید مدافع حرم علی اصغر الیاسی
🔹خواهر شهید الیاسی با اشاره به وصیت برادرش میگوید: " سه تا وصیت داشت اول گفت پیرو خط رهبری باشید. دومین حرفش این بود که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم و سومین حرفش درباره حجاب بود، خیلی به حجاب اعتقاد داشت و خودش هم هیچ وقت لباس نامناسب نپوشید. همیشه تیپ مردانه می زد و می گفت مردان هم مثل زنان باید حجاب داشته باشند."
🔹مادر شهید الیاسی ازز لحظه باخبر شدن شهادت فرزندش تعذیف میکند: " وقتی در اینترنت خبر شهادتش را شنیدم باور نمیکردم، پدرش که خواست پیگیر خبر شود، گفتم: دست نگه دار، خود اصغر برمیگردد. اول فکر میکردیم شایعه است، به مجلس امام حسین که رفتیم همه برای ما گریه میکردند من و خواهرش بقیه را دلداری میدادیم. به مجلس اباعبدالله (ع) رفتم، سینه زدم اما برای پسرم گریه نکردم تا دشمن شاد نشود."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
شهیدی که لباس رزم خود را حتی شب عروسیاش در نیاورد
🔹خواهر شهید مسعود آخوندی میگوید: " مسعود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم پهلوی فعالیت گستردهای داشت، یکبار نیز در همین تظاهرات دستگیر شد و به زندان ساری افتاد و سه ماه را در زندان سپری کرد و به مدت دو سال از تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از آزادی از زندان فعالیتهای خویش را هوشمندانهتر ادامه داد".
🔹مسعود آخوندی در سال ۱۳۶۰ با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیتالله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار برادر شهیدش برد و خیرات کرد.
🔹شهید آخوندی شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرش دائم میگفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان میگفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروههای مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راههای مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند.
#معرفی_شهید
#شهید_ترور
شهیدی که لباس رزم خود را حتی شب عروسیاش در نیاورد
🔹خواهر شهید مسعود آخوندی میگوید: " مسعود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم پهلوی فعالیت گستردهای داشت، یکبار نیز در همین تظاهرات دستگیر شد و به زندان ساری افتاد و سه ماه را در زندان سپری کرد و به مدت دو سال از تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از آزادی از زندان فعالیتهای خویش را هوشمندانهتر ادامه داد".
🔹مسعود آخوندی در سال ۱۳۶۰ با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیتالله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار برادر شهیدش برد و خیرات کرد.
🔹شهید آخوندی شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرش دائم میگفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان میگفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروههای مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راههای مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند.
#معرفی_شهید
#شهید_ترور
از ۹ سال همراهی با سردار سلیمانی تا دوخت چادر برای دختران نیازمند
🔹شهید هادی طارمی پارچه چادری مشکی تهیه و متبرک به حرم حضرت رقیه (س) میکرد و به دختران کوچک نیازمند هدیه میداد.
🔹هادی طارمی زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد و هادی شیفته سردار شده بود. سردار سلیمانی هم بسیار به هادی علاقهمند بود و با سردار سلیمانی رفت و آمد خانوادگی هم داشتند.
🔹شهید طارمی حدود ۹ سال در کنار سردار بود و روزبهروز رشد کرد و بزرگ شد و برای رسیدن به شهادت خیلی تلاش کرد و بسیار به شهدا متوسل میشد.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
شهید سرلشكر خلبان فریدون ذوالفقاری، نابغه اسكادران شكاری فانتوم
🔹شهید فریدون ذوالفقاری، این افسر شجاع نیروی هوایی ارتش در دوران باشكوه دفاع مقدس با انجام ماموریتهای خطیر شناسایی از مواضع دشمن بعثی و مراكز حیاتی، حساس و مهم رژیم صدام و گرفتن عكسهای هوایی از آنها نقش به سزایی را در هدایت هواپیمای خودی داشت بهطوری كه حكومت عراق حتی در داخل كاخهایشان نیز به هیجوجه امنیت نداشتند.
🔹شهید امیر سرلشكر خلبان شهید فریدون ذوالفقاری افسر برجستهای بود كه در دوران خدمتش در نیروی هوایی همواره مأموریت های دشوار پروازی را در بخش شكاری شناسایی بر عهدهی او قرار داده میشد به ویژه پرواز بر فراز جبهههای زمینی و گرفتن عكسهای مهم قبل از آغاز عملیات، او به علت شجاعت ذاتی كه داشت همواره داوطلبانه این ماموریتها را می پذیرفت.
#معرفی_شهید
#شهید_خلبان
📷شهیدی که با لب تشنه از دنیا رفت
🔹مادر شهید مهدی بیات میگوید: " پسرم به زاهدان رفت که یکساله برگردد اما دو سالی در آنجا بود. سال دوم وقتی ایام عید و تعطیلات رسید و همه به خانههایشان برمیگشتند، تصمیم گرفت به جای یکی از دوستانش که زن و بچه داشت، بماند. به ما تلفنی گفت: من جای دوستم میمانم تا او بتواند به زن و بچهاش سر بزند و پیش آنها باشد. روزی که کارش تمام شده بود و قرار بود به تهران بازگردد، یک عملیاتی پیش آمد. در عملیاتی که پیش از عزیمتش به تهران پیش آمد و در آن حضور داشت، به شهادت رسید."
🔹این مادر شهید به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید اشاره کرد و بیان میکند: " مهدی با مرام و معرفت و مؤدب بود. با لب تشنه از دنیا رفت. مهدی همیشه وقتی از دانشگاه به خانه برمیگشت یک شاخه گل در دستش داشت که برای من گرفته بود. وقتی میرسید اول دست من را میبوسید و بعد یک جای خاص در خانه برای شاخه گلش داشت که آن را آنجا میگذاشت و میگفت بضاعت یک دانشجو در حد همین شاخه گل است. ۱۰ سال از شهادتش میگذرد ولی من هنوز هم جای گل او در خانه را با یک گل مصنوعی نشان کرده و یادش را زنده میکنم."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
سرداری که با صندلی چرخدار به جبهه برگشت
🔹شهید حسن شوکت پور، سردار بزرگ دوران دفاع مقدس که در عملیات والفجر ۸ بر اثر اصابت ترکش توپ قطع نخاع شد، اما شوق شهادت او را با همان صندلی چرخدار نیز به پشت خاکریزهای دفاع از ایران کشاند و تا پایان دفاع مقدس در جبههها و کنار همرزمانش ماند.
🔹حسن شوکت پور با پایان جنگ به سمت فرماندهی لجستیک نیروی مقاومت و جانشین فرماندهی آماد نیروی زمینی سپاه منصوب شد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
IMG_20240123_220939_843.jpg
173.2K
نرگس را در خانهاش با گلوله کشتند!
🔹شهیده نرگس قصابان گرچه از همان روزهای اول ورود به دهه چهارم عمرش، به لحاظ فکری، با انقلابیون آن سالها همراه شده بود. واقعه ۲۹ آبان ۱۳۵۷ در مشهد مقدس و حرم مطهر امام رضا (ع) خیلی از معادلات را به هم زده بود. وقتی عُمال رژیم شاهنشاهی با حمله مسلحانه خود، دست به بیحرمتی و جسارت در حرم رضوی زده بودند، خشم مردم دیدنی بود. حادثه حرم امام هشتم (ع)، احساسات مردم را جریحهدار کرده بود تا جایی که امام و مراجع تقلید، هفتمین روز این واقعه را عزای عمومی اعلام کردند.
🔹همسر شهید نرگس قصابان روایتهای جالبی دارد؛ وی میگوید: " مشغول کار بودم که ساعت یازده و نیم آن روز، دخترم با گریه به من تلفن زد که آقاجان به خانه بیا! هراسان به خانه رفتم و دیدم همسرم تیر خورده است. بعد به بیمارستان رفتم و دیدم بیهوش در اتاق عمل است. به دکتر گفتم: آقای دکتر اگر خوب میشود او را به تهران ببریم. دکتر با ناراحتی به من گفت: آقا، همسر شما نهایت تا فردا صبح مهمان ماست! ساعت حدود ده و نیم فردای آن روز، من با یک زن دیگر، او را در غسالخانه شستیم و ساعت ۱۲ خودم او را دفن کردم."
🔹همسر وی در ادامه بیان میکند: " پاسبانها هیچکس را راه نمیدادند. دخترم از دیوار پشت امامزاده آمد که برای آخرین بار مادرش را ببیند که مأموران نگذاشتند و او را دنبال کردند و آن هم فرار کرد و به خانه رفت."
#معرفی_شهید
#شهید_انقلاب
محبوبه؛ سرسخت در کشف حقیقت و شجاع در مبارزه
🔹شهیده محبوبه دانشآشتیانی بارها برای یافتن پاسخ سؤالاتش با شهید مفتح بحث میکرد و تا به جواب نمیرسید، دست بر نمیداشت. همین درایت، ذهن پویا و مطالعه زیاد باعث شد که محبوبه از نظر فکری بسیار فراتر از همسالان خود بیندیشد. یکی از همکلاسیهایش در اینباره میگوید: «همه کارهایی را که ما تازه در دبیرستان شروع میکردیم، او در سالهای راهنمایی انجام داده بود. واقعاً سنش با تجربهها و بهخصوص استقلال و قدرت فکریاش نمیخواند.»
🔹با شدتگرفتن فعالیتهای مبارزاتی معلمان و دانشآموزان مدرسه رفاه، این مدرسه توسط دولت تعطیل شد و محبوبه دانشآشتیانی و دیگر دانشآموزان مبارز این مدرسه مجبور شدند به دبیرستان هشترودی بروند؛ مدرسهای که فضایی غیر دینی و کاملاً متفاوت با مدرسه رفاه داشت و نفوذ ساواک در آن زیاد بود. با این حال آتش مبارزه که در جان محبوبه و دیگر دوستانش روشن شده بود، نه تنها در فضای نامساعد دبیرستان هشترودی خاموش نشد، بلکه شعلهورتر هم گردید؛ چراکه آنها با راهانداختن انجمن اسلامی، فعالیتهای مبارزاتی خود را بیش از پیش توسعه دادند.
#معرفی_شهید
#شهید_انقلاب
شهیدی که جنازهاش بعد از چند روز به سختی از ساواک گرفته شد
🔹شهید ایوب معادی به جهت فعالیتهای مبارزاتی خود بارها مورد پیگرد شهربانی و ساواک قرار گرفت که شهریور ۱۳۵۶ به دستگیری دو ماهه و شکنجه و بازجویی مفصل وی در کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران منجر شده بود.
🔹ایّوب معادی که در طرح و اجرای تظاهرات، نقش عمدهای ایفا مینمود، با چند تن از دوستانش از داخل شهر، به طرف کنار دریا گریخت. در آن زمان، آنها مسافت طولانی را میدوند و پلیس همچنان به تعقیب آنها میپردازد. ایّوب به علّت عارضهای که در پایش بود، خسته شده، به یکی از خانههای محل، پناه میبرد، امّا صاحبخانه، که از عوامل و مزدوران رژیم بود، با حمله به ایّوب و ایجاد سر و صدا، او را لو میدهد و ایّوب به اسارت پلیس و ساواک در میآید.
#معرفی_شهید
#شهید_انقلاب