*🟢 تشریح اقدامات صد روزه دولت چهاردهم در کهگیلویه و بویراحمد*
🔸 استاندار:
🔹شاخص های مناسبی نداریم اما پتانسیل جهش و حرکت را داریم، شاخص فعالیت اقتصادی به مراتب از متوسط کشور پایین تر است و نرخ اشتغال شش درصد و نرخ فعالیت های اقتصادی ما هفت درصد است و بیکاری اختیاری ۷ تا ۸ درصد است.
📡 *بندیر*👇👇👇
https://bandirnews.ir/?p=42760
*🔴 تلاش برای انحلال حشدالشعبی؛ عراق صحنه جدید نظم نوین*
🔸آنچه میتواند و باید ازسوی تهران دنبال شود، پیشبرد یک دستورکار جامع سیاسی با دولت، مرجعیت و گروههای مقاومت عراقی برای مقابله با این طرح ایالات متحده است.
📡 *بندیر*👇👇👇
https://bandirnews.ir/?p=42757
⭕ داستان جالب زندگی خلبانان هوانیروز ارتش/ روایت خلبان کهگیلویه و بویراحمد از نجات جان یک خانواده + (تصاویر)
لینک خبر
https://basijnews.ir/00eWgN
#بسیج_نیوز
✅ کلیک کنید و در کانال خبرگزاری بسیج استان عضو شوید👇🏻
https://eitaa.com/basijnews_kb
روبیکا
https://rubika.ir/basijnews_kobo
ارتباط با ادمین کانال 👇
@basijnews_kobo
🛑جوان ترین شهید مدافع حرم بود
فقط ۲۰ سال و چند روز داشت:
🌹#شهید_سید_مصطفی_موسوی
متولد ۱۳۷۴/۰۸٫۱۸
شهادت ۱۳۹۴/۰۸/۲۱
🌺برداشتی از کتاب بیست سال و سه روز:
علیرغم دوسال شرکت در دوره های سخت آموزشی اما زمان اعزام به سوریه فرمانده اش که می دانست تک پسر خانواده است، علیرغم رضایت پدر و صحبت تلفنی با پدرش و حتی گفتن اینکه ممکنه بازگشتی نداشته باشه و موافقت پدرش که ما سیدیم و برای دفاع از حرم عمه امون زینب (س) می فرستمش اما باز فرمانده اش به بهانه های مختلف هربار مانع اعزامش شده بود.
سید مصطفی می دانست گره کار جای دیگری است. مادرش! وقتی از آموزشی می آمد خانه، سوال های مادرش حول یک چیز بود: «جات خوب بود؟ خورد و خوراکت چی؟ شبا سرد بود؟ سرما که نخوردی....»
✍️نگاهی به مادر انداخت. چادرنماز سفیدش را سر کرده بود و می خواست قامت ببندد. منتظر شد تا نمازش تمام شود. تاب دیدن چشم های مادر را نداشت. سرش را پایین انداخت و به مهر خیره شد. کمی مکث کرد و سپس گفت: «مامان راضی شو😭دل بکن. سعی کن از تعلقات این دنیا دل بکنی. تا دل نکنی به معرفت واقعی نمی رسی.» پرسید: (چی می گی؟ از چی باید دل بکنم؟)
لبخندی به مادر زد و پرسید: «از این دنیا چه می خوای؟» مادر گفت: (تو رو می خوام. اگر تو نباشی این دنیا رو یه روز نمی خوام. دیگه این دنیا به درد من نمی خوره.)
سرش را پایین انداخت و گفت: «دل بکن مامان. بذار کار من درست بشه. می دونم دلت راضی نیست اما تا تو راضی نشی خدا هم راضی نمی شه.»
مادر با صدایی لرزان گفت: «چطوری ازت دل بکنم؟ تو یه دونه ای😭»
آرام گفت: «مادر وهب هم یه دونه پسر داشت. می دونی مامان برای هرکسی تو دنیا یک روز روز عاشوراست. زمانی که امام حسین در روز عاشورا مردم را به یاری طلبید، اونایی که رفتن رستگار شدن، اونایی که موندن هیچی ازشون نمونده.» ادامه داد: «اگه راضی بشی من برم قول می دم اون دنیا رو برات آباد کنم. یه بهشتی برات می سازم که تو خوابم ندیده باشی.»
منتظر جواب مادر بود، اما حرفی نزد. باخودش گفت: رضایت داده که گریه می کنه. خدایا شکرت که راضیش کردی. شکرت.»
🌷🌷🌷🌹🌹🌹
✍️برای ثبت نام و شرکت در پویش
کتابخوانی «خط امین» از طریق سایت راوی بوک میتوانید کتاب های پاییزآمد، مجید بربری، آخرین فرصت،هواتو دارم، بیست سال و سه روز و ... را انتخاب و آنلاین شرکت کنید.
آدرس: https://ravibook.ir/
«ترودو» عاقبت به خیر نشد!
تاریخ انتشار: 1403/10/17 - 19:46
akharinkhabar.ir/world/10354246/ترودو-عاقبت-به-خیر-نشد
#فرصت_مهربانی
#شبی #علوی
#شبی #مثل #علی علیه السلام
قصد داریم سه عدد بخاری و دو عدد اجاق گاز برای پنج خانواده در شب بزرگ ولادت امام علی علیه السلام خریداری کنیم و تحویل عزیزان بدیم
همه یک شب مثل امام علی علیه السلام کنار پنج خانواده باشیم
#هزینه مورد نیاز بیست میلیون تومان
با هر توان مالی در این طرح بزرگ مشارکت کنید
6037991931329431
برازش
09387582946
حتی در پخش پیام میتونید شریک خیر بشید
جولانی دوست اسقاطیل است
مصدق و شاه و ظریف به آمریکا اعتماد بیش از حد کردن و نتیجه آن بی اعتبار شدنشون حتی بین نوچه های الان اسراییل و آمریکاست.
آمریکا و اسراییل و نظام سرمایه داری استقلال کشورها را نمی خواد وگرنه اینها دوستانشان بودند.اسلام بهانه است. روزنامه قبل انقلاب
#عبرت_بگیریم
ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺪه:
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ میای
ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﻢ ﺑﺨﺮ
ﺩﺭ ﺿﻤﻦ
ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﻣﯽﺭﺳﻮﻧﻪ.!؟😋
ﺷﻮﻫﺮ میگه :
ﻓﺘﺎﻧﻪ ﮐﯿﻪ ؟🙄
ﺧﺎﻧﻢ
ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ
ﻫﯿﭽﯽ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺸﻢ
ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﻢ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪﯼ !؟😠
ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﻢ😋😛
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻢ
ﺗﻮ ﻓﺘﺎﻧﻪ رو از کجا میشناسی؟🤨🤪😙
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ
ﺗﻮ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯿﮕﻪ
ﺑﺎ ﻓﺘﺎﻧﻪ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﯽ؟!😊😇🙂
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﻭﺍﯾﺴﺎ
ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎم😨😠
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ
ﺧﺎﻧﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ
ﮐﺠﺎﯾﯽ😯🙄
ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﯿﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻫﺴﺘﻢ...
ﺷﻮﻫﺮﻩ میخنده😉
ﻭ
ﻣﯿﮕﻪ
ﻣﻦ ﺗﻮ ﺩﻓﺘﺮ ﮐﺎﺭﻡ ﻫﺴﺘﻢ😌
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ
ﻣﯿﻮﻩ ﺑﺨﺮ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ عزیزم....☺️😊