»
❤️ امام حسن مجتبی (ع) :
هرڪس خدا را بندگـــے کند.
خــداونــد همـہ چیز را بنـدهٔ
او گـــــردانـــد.
➮ @YekJoreMarefat
🔔
#تݪنگـــــرامـروز
تا #خــــــدا نخـواهد بـرگی از
درخـــــت نخـواهد افـتاد چــه
بــرســد به خــود درخت!!
👌پس با #امید به به زندگی
ادامهبده و نگران چیزینباش
و به خدا #توڪل ڪن.
➯ @YekJoreMarefat
از امام صادق (؏) سؤال شد:
چگونه #شبقدر از هزار ماه
بهتـر است؟ حضرت فرمود :
كار نيڪ در آنشب از كار در
هزار ماه كه در آنها شب قدر
نباشد بهتر است.
📚وسائلالشيعه ج۷ ص۲۵۶
● @YekJoreMarefat
#حڪـایــت
🔰معجـــزه قضـاوت حضــرت علــی علیــه السلام
💠در زمان خلافت عمر، جوانی به نزد او آمد و از مادرش شکایت کرد و ناله سر میداد که:
🔸خدایا بین من و مادرم حکم کن.
❓عمر از او پرسید: مگر مادرت چه کرده است؟ چرا درباره او شکایت می کنی؟
🔷 جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شکم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده.. اکنون که بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخیص می دهم، مرا طرد کرده و میگوید تو فرزند من نیستی! حال آنکه او مادر من و من فرزند او هستم.
💥عمر دستور داد زن را بیاورند. زن که فهمید علت احضارش چیست، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محکمه حاضر شد.
▫️عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.
جوان گفته هاى خود را تکرار کرد و قسم یاد کرد که این زن مادر من است.
❓عمر به زن گفت: شما در جواب چه میگویید؟
📌زن پاسخ داد: خدا را شاهد میگیرم و به پیغمبر سوگند یاد میکنم که این پسر را نمیشناسم. او با چنین ادعایی میخواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بی آبرو سازد. من زنی از خاندان قریشم و تابحال شوهر نکرده ام و هنوز هم باکره ام.
در چنین حالتی چگونه ممکن او فرزند من باشد؟!
❓عمر پرسید: آیا شاهد داری؟
زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.
✋آن چهل نفر شهادت دادند که پسر دروغ می گوید و نیز گواهی دادند که این زن شوهر نکرده و هنوز هم باکره است عمر دستور داد که پسر را زندانی کنند تا درباره شهود تحقیق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتری مجازات گردد.
👈مأموران در حالی که پسر را به سوی زندان میبردند، با حضرت علی علیه السلام برخورد نمودند. پسر فریاد زد:
یا علی! به دادم برس، زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان کرد.
✨حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. برای چه او را آوردید؟
🔴گفتند: علی علیهالسلام دستور داد برگردانید و ما از شما مکرر شنیده ایم که با دستور علی بن ابیطالب علیه السلام مخالفت نکنید.
در این وقت حضرت علی علیه السلام وارد شد و دستور داد ما در جوان را احضار کنند. او را آوردند. آنگاه حضرت به پسر فرمود: ادعای خود را بیان کن.
💥جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.
علی علیه السلام رو به عمر کرد و گفت: آیا مایلی من درباره این دو نفر قضاوت کنم؟ عمر گفت: سبحان الله! چگونه مایل نباشم و حال آنکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام که فرمود: علی بن ابیطالب علیه السلام از همه شما داناتر است.
👌حضرت به زن فرمود: درباره ادعای خود شاهد داری؟ گفت: بلی! چهل شاهد دارم که همگی حاضرند. در این وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پیش گواهی دادند.علی علیه السلام فرمود: طبق رضای خداوند حکم میکنم. همان حکمی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من آموخته است.
⬅️ سپس به زن فرمود: آیا در کارهای خود سرپرست و صاحب اختیار داری؟
زن پاسخ داد: بلی! این چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختیار دارند.
⭕️آنگاه حضرت به برادران زن فرمود:
آیا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختیار میدهید؟ گفتند: بلی! شما درباره ما صاحب اختیار هستید. حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و به شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند این زن را به عقد ازدواج این پسر در آورده ام و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را می پردازم.
(البته عقد صورت ظاهری داشت).
سپس به قنبر فرمود: سریعا چهارصد درهم حاضر کن. قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ریخت.
‼️فرمود: این پولها را بگیر و در دامان زنت بریز و دست او را بگیر و ببر و دیگر نزد ما بر نگرد مگر آنکه آثار عروسی در تو باشد، یعنی غسل کرده برگردی.
⏸ پسر از جای خود حرکت کرد و پولها را در دامن زن ریخت و گفت:
برخیز! برویم.
در این هنگام زن فریاد زد «ألنار! ألنار!» (آتش! آتش!)
❌ای پسر عموی پیغمبر آیا می خواهی مرا همسر پسرم قرار دهی؟!
به خدا قسم! این جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصی شوهر دادند که پدرش غلام آزاد شده ای بود. این پسر را من از او آورده ام. وقتی بچه بزرگ شد به من گفتند:
فرزند بودن او را انکار کن و من هم طبق دستور برادرانم چنین عملی را انجام دادم ولی اکنون اعتراف می کنم که او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبریز است.
💠مادر دست پسر را گرفت و از محکمه بیرون رفتند.
عمر گفت: «واعمراه، لولا علی لهلک عمر»
✅«اگر علی نبود من هلاک شده بودم.»
📔 نقل از داستانهای بحارالانوار، ج۲، ص۵۱
➮ @YekJoreMarefat
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥
ڪلیپتصـــــویرۍ
#گفـــتگو با خدا...
👌بسیار زیبا و تآثیر گذار
پیشنهاد میکنم حتما تاآخر ببینید.
↬ @YekJoreMarefat
ツ
💞خــدایا
بارکوع و سجودۍعاشقانهبر
#در خانهات دخیل بستهایم
نگاهـے به زندگی ما بینداز
درهمه حال #کنارمان باش
طاعات ما را پـذیرا باش و
دعاهایمان مستجابگردان
✨ #شبـتونمـهدوۍ✨
💟 @YekJoreMarefat
»
🌹عــلامه حسن زاده:
#نیــت بــد هر چند به مرحله عمل
نرسد و از جنبه فقهی کیفر نداشته
باشد و تعزیر و حــــد بر آن مترتب
نشود در روح و جان اثر می گذارد
نیت بد انسان را تیره مـےڪند.
↬ @YekJoreMarefat
🔔 #تــݪنگـــــرامــروز
حرفهایت
✍ املاء میشوند
دو فرشته مےنویسند و
این نامه را خدا نمره میدهد ✍
مواظب باش✋
#حـــرفبیــهوده نــزن 🚫
چه برسـد به اینکه گناه باشد!
💟 @YekJoreMarefat
💯
#شــبقــدر است و قـدر آن
بدانیم نماز و جوشن و قرآن
بخـــوانیم..
شب تقـدیر و ثبت سرنوشت
است #دعا بر مومن و انسان
بخوانیم شبهای آسمانی قـدر
را قـدر بدانیم!
🙏 #التــــماسدعـــا
↬ @YekJoreMarefat
❤️ حضرت علی علیه السلام :
آنکه تلاشش برای آخرت باشد
خـــداوند هم غــم دنیای او را
برطــرف میڪند.
➮ @YekJoreMarefat
🌓
💞خـــــدایا
به حُـرمتِ این #شــب نورانۍ
چشـمــــے گـریان نباشـه
قلبـــــے شـڪـسته نشـه
دلها از غـصه خالی باشه
بیماری و بـلای #بــد از
هـــــمه دور باشه.
✨ #شـبـتونمــهدوۍ✨
💟 @YekJoreMarefat
»
#حدیـثامـروز
❤️ قال امیرالمؤمنین علـے(؏) :
در #غفلت آدمى همين بــس كه
عُمر خود را در راه چيزهايـــےکه
او را نجات نمـےدهــد هدر دهـد.
➮ @YekJoreMarefat