💖السَّلامُ عَلَيْكَ
يابْنَفاطِمَةَسَيِّدَةِنِساءِالعالَمِينَ
دیگردلینماندهکهدلبربخوانَمَت
هجرانِکربلایتودلِمارامُذابکرد
#حسینجان حرم آرزومه💔
صبحتون حسینی
ღ
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ امام صادق علیهالسلام:
آنڪه خدا خیرش را بخواهد
عشــــق حسیــــن (ع) را بــه
قلـــب او میانـــدازد.
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهــید دستــغیب :
قدر ساعات عمر خود را
بــدانید بعــد از مـــرگـــ
تمام این ســـاعــات نزد
شمـــا آمــاده اســت.
➫ @YekJoreMarefat
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌹 به قول استــاد پنــاهیــان :
رقیّه(س) ثـابــت ڪرد اگر خـوب
تمنّا کنی حسین(ع) به خـرابه هم
میـــاد... اگه خـــوب تمنّـــا ڪنـی
حسیـــــن(ع) با «ســـر» میـــاد...
➫ @YekJoreMarefat
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیت الله سعــادتپرور(ره) :
ابتلاء و آزمايش و سرافراز درآمدن از
آنها در آخر الزمان ميدان رشد انسـانى
بازگشـت به سوى پــروردگار و مبنــاى
رسيــدن به درجــات و ڪمالات است.
از روايات فهـميده میشود راه رهايى
از تنگناها و مصيبتها در دوره غيبت
و چگونگى حركت در مسيــر خالى از
آفاتوشبهات مربوط به طولانىشدن
غيبــت و فتــنههاى آن است.
تنها كسىكه از درياىمعرفتپروردگار
چشيده باشد و بهقلزم شناخت پيامبر
و ائمـــه و امــام غــايب عليـهمالسّلام
دستىرسانده و از كجراهههاىگمراهى
و سرگــــردانى پرهيـــز ڪرده باشــد،
سختيهاى دوره غيبــت را به آســانى
تحمل خواهد كرد و ناباوريها، برايش
به يقيـــن مبــدّل خـــواهد شــد.
➫ @YekJoreMarefat
🔔
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺁﺭﺍﻡ میگیری ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
که نمیدانی #ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺁﻥ ڪﯿﺴﺖ!
چگونه ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ #ﺁﺭﺍﻡ نمیگــیری
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ڪه میدانی ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ
ﺁﻥ خـــدا ﺍﺳﺖ به ⇩⇩⇩
#خـدوانداعتـــماد داشــته باشید.
👉 @YekJoreMarefat
با خودم عهد کرده ام شاد باشم ؛☺️
بیخیالِ قضاوت ها ...👩⚖
متمرکز می شوم روی داشته هایم ،✨
به جای دشمنی ها ...🙃
دوستانم را می بینم و شوقی که برای موفقیت و خوشبختی ام دارند .🌿
به موفقیت و شادی هایِ پیش رو و پشت سرم چشم می دوزم ،
و میخندم ... از تهِ دلم می خندم ... ،😇 خدایی دارم که برایِ شادی و لبخندِ من ، همه جوره حمایتم می کند.❤️
به جایِ همه ، به خدایی تکیه می کنم که بی منت ، روزی ام می دهد و
من باخودم عهد کرده ام شاد باشم ؛)😍
و این بزرگترین گامِ موفقیتِ من است..✌️🦋
#انگیزشی🌿
|عامه پسند|🤍
👉 @YekJoreMarefat
{✍💎}
#خوب_هميشه_زيباست🌿
اگر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛
و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!
صبوری با خانواده عشق است،
صبوری با دیگران احترام است،
صبوری با خود اعتماد به نفس است
وصبوری در راه خدا، ایمان است.
اندیشیدن به گذشته اندوه،
و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛
به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمیماند؛
اما آنچه خوب است، همیشه زیباست.
|عامه پسند|🤍
👉 @YekJoreMarefat
#داستان_واقعی
🌸یک روز صبح سرد در سرمای شدید مونیخ آلمان من کودکی 8 ساله بودم. لباس هایم هم آنقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم. خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود من و خواهر و برادر و مادرم زندگی میکردیم.
من برادر بزرگتر بودم. مادرم از سرطان سینه رنج میبرد. تا اینکه آنروز صبح نفس کشیدنش کم شد. اشک در چشمانش جمع شد. نمیدانست با ما چه کند. سه کودک زیر 9 سال که نه پدر دارند نه فامیل. مادرشان هم که اکنون رو به مرگ است. دم گوشم به من چیزی گفت، او گفت که تو باید از برادرو خواهرت مراقبت کنی. من که هشت سال بیشتر نداشتم قطره اشکم ریخت روی صورت مادرم. سریع بلند شدم تا پزشکی بیاورم. نزدیک ترین درمانگاه به خانه من درمانگاهی بود که پزشکانش یهودی بودند. رفتم التماسشان کردم.
میخندیدند و میگفتند به پدرت بگو بیاید تا یک پزشک با خود ببرد. آنقدر التماس کردم آنقدر گریه کردم که تمام صورتم قرمز بود اما هیچکس دلش برای من نسوخت.
چند دارو که نمیدانستم چیست از آن جا دزدیدم و دویدم. آن هاهم دنبال من دویدند. وقتی رسیدم به خانه برادرم و خواهرم گریه میکردند. دستانم لرزید و برادر کوچکم گفت مادر نفس نمیکشد آدلف!
شل شدم، دارو ها افتاد آرام آرام به سمتش رفتم. وقتی صورت نازنینش را لمس کردم آنقدر سرد شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود.
یهودیان وارد خانه شدند و مرا به زندان کودکان بردند. آنقدر مرا زدند که دیگر خون بالا میاوردم. وقتی بعد چند روز آزاد شدم دیدم خواهرو برادر کوچکم نزد همسایه ما هستند. همسایه مادرم را خاک کرده بود. دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم. کارم شب و روز درس خواندن و گدایی کردن بود، چه زمستان چه بهار چه ...
وقتی رهبر آلمان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه مونیخ بود. سنشان بالا رفته بود و مرا نمیشناختند. اما هم اکنون من رهبر کشور آلمان بودم. التماسم میکردند، دستور دادم زمین را بکنند و هر 6 نفر را درون چاله با دست و پای بسته بیاندازند و چاله را پر کنند. تمنا میکردند و میگفتند ما زن و بچه داریم. آنقدر بالای چاله پر شده ماندم تا درون خاک نفسشان بریده شود و این شد شروع کشتار میلیونی..
📖آدلف هیتلر خاطرات کودکی نبرد من 1941
با کودکان به مهربانی رفتارکنیم، آنان ازما الگو میگیرند اگرالگوی خوبی باشیم، جهانی در آرامش خواهیم داشت.
♡••♡••♡••♡••♡
👉 @YekJoreMarefat
#رنگتروخداااایےکن☝️
#ضرب_المثل
میدونیدضرب المثل #بهسیم_آخر_زدن از کجا اومده ؟
منظور از سیم (سکه نقرهایست)
و سیم آخر یعنی آخرین سکهای که ته جیب مانده است.
گویا قمار بازان کهنه کار وقتی که مرتبا میباختهاند دست آخر به امید یافتن راه نجاتی در نومیدی آخرین سکه سیمین خود را هم خرج میکردهاند و اصطلاحا میگفتند : این هم از سیم آخر !
♡••♡••♡••♡••♡
👉 @YekJoreMarefat
#رنگتروخداااایےکن☝️