☫
💌 #عنــد_ربهــم_یــرزقــون
🌹 شهــید مصطفــی ردانـــیپور
قبل از عروسی کارت دعوت مینویسه
برای حضرت زهــرا(س) و مینـدازه تو
حـرم حضــرت معصــومه(س).
بعد از عــروسی خــواب میبینـه ڪـہ
حضرت زهرا(س) اومده بودن مراسم
عروسیـش. با تعجــب میپرسه: خانم
واقعا باور کنم که شما تشریف آوردید
عروسی من؟
حضرت زهـــرا(س) هم جـواب میدن:
مصطفی جان، ما اگه به مجـالس شما
نیــایم ڪجا بـــریم؟!
➮ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنـد_ربهـم_یرزقـون
🌹دست نوشته شهید ابراهیم هادی:
راستیاینجا بهما خیلی خوشمیگذرد
چون رزقمومنین دائماً برقرارمیباشد.
رزق مــومــن ڪه میدانیــد چیست؟!
از همان سورهای امام حسینــی اسـت
که دائم برقرار است و ما هم آنـرا توی
رگ می زنیم که قـــوت بگیریم، که اگر
با دشمن روبرو شدیم با یڪ مشت به
درڪ واصلشــان ڪنیـم.
«والسلام ابراهیم هادی»
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عند_ربهم_یرزقون
🌹 شهیـــد حسیـــن خـــرازی
رفتمبیرون، برگشتم. هنوزحرفمیزدن.
پیرمردمیگفت: جوون دستتچیشده؟
تو جبهه اینطوری شدی یا مادر زادیه؟
حاجحسین خندید. اون یکی دستشرو
آورد بالا. گفت: این جـای اون یڪی رو
هم پرمیکنه! یهبار تو اصفهان با همین
یه دست ده دوازده ڪیلو میوه خریدم
برای مادرم.
پیرمرد ساکت بود. پرسیدم: پــدر جان!
تازه اومــدی لشڪر؟ حـــواسش نبــود!
گفت: ایــن چه جــوون بیتڪبــری بود.
ازش خوشم اومد. دیدی چهطور حرفو
عوض ڪرد؟! اسمش چیه این؟
گفتم: حاجحسینخرازی! راستنشست.
گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکــر؟!
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عند_ربهم_یرزقون
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
تا هست جهان شورِ محـرم باقیست
این جلوهٔ جان در همهعالم باقیست
خاطرهای از شهیـــد ابراهیــم هـادی
شبهای محـــــرم ابراهیـم ڪه دیر
میاومد خــونــه، در نمیزد، از روی
دیوار میپرید توحیاط تا اذانصبح
صبر میکــرد بعد به شیشه میزد و
همه را برای نماز بیــدار میڪرد
بعد از شهــادتش مــادرم هر شب با
صدایبرخوردِ باد بهشیشه میگفت:
ابراهیم اومده
« راوی: خواهـــر شهیـــد »
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یـرزقـون
بعضی شبها که نیمههای شب بیدار
میشدم میدیدم، محمـدرضــا با نـور
موبایلش قرآن سفید ڪوچکش را در
دست گرفته و در حال قــرائت قــرآن
است. او با قـرآن خیلی مأنوس بود و
ماهیانه ۳بار ختم قــرآن میڪرد.
با اینکه ۲۰ بهـار از عمرش گذشته بود
در وصیت نامه اش سفارش کرده بود
ڪە برایش تنهـا ۵ روز روزه و ۲۰ نماز
صبــح قضــا ڪنـم.
🌹 شهـــید محمـدرضـا دهقـــان
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
از شهید عبــاس بابایی پرسیدند:
عباس چه خبر؟! چه کار میکنی؟
گفت: به نگهبانی دل مشغولیـم تا
ڪسی جز خدا وارد نشــود.
🌹شهـــید عبــاس بــابــایـی
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
خاطرهای از زبــان همســــر شهیــد:
وقتی به گلزارشهدا میرفتیم دست
بچهها را نمیگرفت و من علـت این
مسئله را جویا شدم. او گفت در این
مکان فرزندانی هستند که پدرانشان
شهید شده و با این عمل من ممڪن
است آنها حســرت بخورند و ما ڪه
نمیتوانیــم برای آنها ڪاری انجــام
دهیم حداقل آنها را ناراحت نڪنیم.
🌹 شهیـــد داود توکلــیتبــار
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
🌹همسر شهید اسماعیل دقایقی:
توی وصیــتنامـهاش برایم نوشته
بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت
میمــانــم با هم بــرویــم...!
➫ @YekJoreMarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
پیشبینی عجیــب شهیــد انـدرزگـو
در مــورد آینــده انقـــلاب
۲سال بعد از انقلاب، سید علی نامی
رئیــسجمهــور خواهد شد و بعد از
چند سال امــام زمــان(عـج) ظهـور
میڪننــد.
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
همیشه در مقــابل بـدی دیگـــران گذشت
داشت می گفت طوری زندگـی و رفـاقت
ڪن که احترامت را داشته باشد بیدلیل
از ڪسی چیزی نخــواه و عــزت نفـــس
داشته باش.
میگفت ایندعواها و مشکلاتخانوادگی
را ببین بیشتـر بەخاطـر اینه ڪـہ ڪسی
گذشـــت نداره بابا دنیـــا ارزش این همه
اهمیـت دادن را نداره آدم اگه بتونه توی
این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داࢪه..
🌹 شهــید ابــراهیـم هــادی
➫ @YekJoreMarefat
❣ #عند_ربهم_یرزقون
آخر آذر ماه بود، با ابراهیم برگشتیم تهران، در عین خستگی خیلی خوشحال بود. میگفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آوردیم، بعد گفت: امشب چقدر چشمهای منتظر را خوشحال کردیم، مادر هر کدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست. من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابراهیم پس چرا خود دعا میکنی که گمنام باشی؟! منتظر این سوال نبود، لحظهای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که #گمنام شهید بشم. ولی باز جوابی که میخواستم نگفت😔
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
مدیر مدرسه می گفت: آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که اینها بچههای منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند، بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد. من با آقای هادی برخورد کردم و گفتم که نظم مدرسه را بهم ریختی. در صورتیکه هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیامده بود، بعد هم به ایشان گفتم حق نداری اینجا از این کارها بکنی و آقای هادی از پیش ما رفت. حال همه بچهها و اولیا از من خواستند که ایشان را برگردانم و همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف میکردند
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
«در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد
که ۴۰ شب روضه برگزار میکرد،
شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم، میگفت برای امام حسین باید فقط سر داد.»
🌹شهید محسن حججی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
🔹 فقیری به مسجد آمده بود و کفش مناسبی نداشت، ابراهیم پیش او میرود و کفشهایش را به آن مرد هدیه میدهد. خودش در گرمای ظهر تابستان، با پای برهنه از مسجد تا خانه میرود. او واقعا مرد خدا بود.
🕋وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ...
(بقره/۲۶۵)
⚡️ترجمه
و عمل کسانی که اموال خود را برای خوشنودی خدا، و پایدار ساختن فضایل انسانی در روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی و بارانهای درشت به آن برسد، و میوه خود را دوچندان دهد…
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
خاطره از حمید آقا❣
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه....حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه...
خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم😔واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست.....
خوشابحالت رفیق نابم
🌹شهید حمید سیاهکالی مرادی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
#شهید_چمران
به هرکجای زندگی مصطفی که نگاه میکنم یک درس بزرگ به من میدهد
غاده همسر #بی_حجاب و لبنانی #شهیدچمران میگوید:مصطفی درست مثل یک بچه دست مرا گرفت و قدم قدم مرا به اسلام آورد...
برخورد مصطفی طوری بود که او چادری و #محجبه شد!
غاده میگوید وقتی مصطفی به #خواستگاری من آمد مادرم به او گفت:شما نمیتوانید با او #ازدواج کنید
او دختری است که وقتی از خواب بیدار شده،تا برود و مسواک بزند تختش مرتب و لیوان #قهوهاش حاضر بوده...شماهم که نمیتوانید برایش مستخدم بگیرید
وقتی که مصطفی اینها شنید گفت:درست است که نمیتوانم برایش مستخدم بگیرم اما قول میدهم تا زنده ام تختش را مرتب و قهوهاش را آماده کنم
و تا قبل از شهادت اینطور بود!!!
ظرفیت وجودی شهید چمران آنقدر بزرگ بود که خود را لحظهای برتر از غاده ندید
درس چمران فقط برای همجنس های من نیست...
درس #انسانیت است
حالا میتوانی درک کنی جمله مصطفی را:
وقتی عقل عاشق شود
عشق عاقل میشود
و آنگاه شهید میشوی...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
➫ @YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #عند_ربهم_یرزقون
شهید سید حسن ولی واسکسی یکی از شهدای شهرستان آمل میباشد که در حین تحویل پیکرش به خانواده اتفاق بسیار عجیبی افتاد.
سید حسن بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی حسن دو دستش را باز میکرد، کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند.
ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.
بعد از خبر شهادت سید حسن به خانواده اش، مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و میگفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند. یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی.
وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💟 @YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
🌹همسر شهید اسماعیل دقایقی:
توی وصیــتنامـهاش برایم نوشته
بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت
میمــانــم با هم بــرویــم...!
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
🌹همسر شهید اسماعیل دقایقی:
توی وصیــتنامـهاش برایم نوشته
بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت
میمــانــم با هم بــرویــم...!
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
🌹همسر شهید اسماعیل دقایقی:
توی وصیــتنامـهاش برایم نوشته
بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت
میمــانــم با هم بــرویــم...!
➫ @YekJoreMarefat
❣ #عند_ربهم_یرزقون
«در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد
که ۴۰ شب روضه برگزار میکرد،
شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم، میگفت برای امام حسین باید فقط سر داد.»
🌹شهید محسن حججی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣ #عند_ربهم_یرزقون
آخر آذر ماه بود، با ابراهیم برگشتیم تهران، در عین خستگی خیلی خوشحال بود. میگفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آوردیم، بعد گفت: امشب چقدر چشمهای منتظر را خوشحال کردیم، مادر هر کدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست. من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابراهیم پس چرا خود دعا میکنی که گمنام باشی؟! منتظر این سوال نبود، لحظهای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که #گمنام شهید بشم. ولی باز جوابی که میخواستم نگفت😔
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
🌹همسر شهید اسماعیل دقایقی:
توی وصیــتنامـهاش برایم نوشته
بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت
میمــانــم با هم بــرویــم...!
➫ @YekJoreMarefat
☫
💌 #عنــد_ربّهــم_یــرزقــون
🌹همسر شهید اسماعیل دقایقی:
توی وصیــتنامـهاش برایم نوشته
بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت
میمــانــم با هم بــرویــم...!
➫ @YekJoreMarefat
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
ناخنهای دست و پایش توسط کومله کردستان کشیده شده بود، موهای سرش را تراشیده بودن و در روستا میچرخاندن، بدنش کبود بود، سرش شکسته بود، وقتی حریف نشدن تا به خمینی کبیر توهین کند در هفده سالگی زنده به گورش کردند!
حالا امروز همین ها برای آن مظلومه اشک تمساح میریزند...
#شهیده_ناهید_فاتحی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@YekJoreMarefat
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈