سلام بہ #همراههاےخوبخاڪمعراج🌿
یلداتونمبارڪااا🍉...(:
باتوجہبهشروع
رماݩجدیدموݩ(ازســـوریہ_ٺامنـــا)ساعٺهاے
پارٺگذارےموݩتغیراتےداشتہ
ڪہبدیݩگونہهست👇🏼👀
پارت گذاری نوبت شب¹←
۲۰:۰۰
پارت گذاری نوبت شب²←
۲۲:۰۰
ٺوجہ-ٺوجہ❗️
در تایم¹ دو پارٺ از ( #رمانجاݩ_شیعــہ_اهݪسنٺ )
گذاشٺہ میشہ(:
و در تایم² دو پارت از
( #رمانازســـوریہ_ٺامنـــا)
گذاشٺہ میشہ(:
بدین ترتیب هر روز ۴ پارت در ڪانال بارگذارےخواهد شد✍🏻😇
انتقادے-و-پیشنہادے
درباباینمسئلہهست
خوشحالمٻشٻمبشنوٻم🗣👀🌱↓
https://harfeto.timefriend.net/16697240195559
#ناشناسمونه
「خـــاكِمِــعـــراج」
سلام بہ #همراههاےخوبخاڪمعراج🌿 یلداتونمبارڪااا🍉...(: باتوجہبهشروع رماݩجدیدموݩ(ازســـوریہ_ٺام
سلام وقتتون بخیر💛🌱
بله ان شاءالله از فردا شب پارت گذاری ساعت ۲۰ انجام میشه
#ناشناسمونهツ
#همراهیقشنگشما
#صحبت_های_ما_با_شما
「خـــاكِمِــعـــراج」
سلام بہ #همراههاےخوبخاڪمعراج🌿 یلداتونمبارڪااا🍉...(: باتوجہبهشروع رماݩجدیدموݩ(ازســـوریہ_ٺام
سلام وقتتون بخیر💛🌱
برنامه قابل تغیر هست...!
اگر پیشنهادی دارید بفرمایید🙏🏻
#ناشناسمونهツ
#همراهیقشنگشما
#صحبت_های_ما_با_شما
「خـــاكِمِــعـــراج」
سلام بہ #همراههاےخوبخاڪمعراج🌿 یلداتونمبارڪااا🍉...(: باتوجہبهشروع رماݩجدیدموݩ(ازســـوریہ_ٺام
سلام وقتتون بخیر💛🌱
دوست عزیز!
پیشنهاد شما روزی ۱۰ پارت؟!
باور کنید قابل گذاشتن نیست🙏🏻
شرمنده اما خیلی تعداد زیاد هست✨
اگر پیشنهاد دیگه ای دارید شنوا هستیم✅
#ناشناسمونهツ
#همراهیقشنگشما
#صحبت_های_ما_با_شما
سلام وقتتون بخیر💛🌱
ان شاءالله روی این موضوع فکر میشه و شاید تعداد پارت ها به ۶ عدد در روز تغیر کنه✅
ممنون از پیشنهادتون🙏🏻
#ناشناسمونهツ
#همراهیقشنگشما
#صحبت_های_ما_با_شما
سلام وقتتون بخیر💛🌱
چشم ان شاءالله طبق برنامه گذاشته میشه از این به بعد✅
#ناشناسمونهツ
#همراهیقشنگشما
#صحبت_های_ما_با_شما
سلام وقتتون بخیر💛🌱
لطف دارید ممنون از انرژی مثبتتون✅💚
#ناشناسمونهツ
#همراهیقشنگشما
#صحبت_های_ما_با_شما
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🌼🍂🌼🍂🌼
🍂🌼🍂🌼
🌼🍂🌼
🍂🌼
🌼
#ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_شانزده
صالح خسته بود و خوابش می آمد. چشمانش را ماساژ می داد و سرش را می خاراند.
می دانستم چشمش خواب آلود شده. من هم تا به حال خارج از شهر و بخصوص توی شب رانندگی نکرده بودم.😥
به شهر بعدی که رسیدیم نگذاشتم ادامه دهد. به هتل رفتیم و خوابیدیم.
فردا سر حال به سفرمان ادامه دادیم.
نزدیک غروب بود که وارد شهر مشهد😍🕌 شدیم.
هوا تاریک روشن شده بود و گلدسته ها از دور معلوم بودند. بغض کردم و سلامی دادم. توی هتل که مستقر شدیم غسل زیارت گرفتیم و راهی حرم شدیم.
خیلی بی تاب بودم.
حس خوبی داشتم و دلم سبک بود. شانه به شانه ی صالح و دست در دست هم به باب الجواد رسیدیم.
دولا شدیم و دست به سینه سلام دادیم.✋ فضای حرم و حیاط های تو در توی آن همیشه مرا سر ذوق می آورد.
اذن دخول خواندیم😍😭
و از رواق امام رد شدیم. از هم جدا شدیم و به زیارت رفتیم. چشمم که به ضریح افتاد گفتم:
ــ السلام علیک یا امام الرحمه😭✋
اشک از چشمم جاری شد و خودم را به سیل زوار سپردم و صلوات فرستادم. دستم که ضریح را لمس کرد خودم را به بیرون کشیدم و روبه روی ضریح ایستادم.
ــ یا امام رضا... الهی من به قربون این صفا و کرمت برم. آقا دخیل... زندگیمو با خودم آوردم و می خوام هستیمو گره بزنم به ضریحت. #خودت مواظب زندگیم باش. شوهرم... هم نفسم #مدافع عمه ی ساداته...😭 خودت #حفظش کن. اصلا پارتی بازی کن پیش خدا و سفارشی بگو شوهرمو از گزند حوادث سوریه و ماموریتاش حفظ کنه. تو را به #مادرت زهرا قسم...😭🙏
بغضم فرو کش نمی کرد
و مدام اشک می ریختم. بیرون رفتم و صالح را دیدم.
با هم به کناری رفتیم و کتاب زیارتنامه را گرفتیم و باهم خواندیم.
صدای صالح بر زمزمه ی من غلبه کرد و اشکم را درآورد.
اصلا تحمل دوری و تنهایی را نداشتم. "خدایا خودت کمکم کن"😭 💔
ــ گریه نکن مهدیه جان... دلمو می لرزونی.😢
لبخندی زدم و اشکم را پاک کردم.
دستش را گرفتم و به گنبد خیره شدم.
#راضی بودم از داشتنش.
#خدایاشکرت...😍🙏
#بهقلمـبانوطاهرهترابی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
🌼
🍂🌼
🌼🍂🌼
🍂🌼🍂🌼
🌼🍂🌼🍂🌼
🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼