میفرماید که یه جنگی بود بنام: ناکثین
طلحه و زبیر که از صحابه پیامبر بودن چون حضرت علی به خلافت رسیده بود رفته بودن ک مثلا چون آشناییم بیت المال بیشتری بگیریم
طی ماجرایی میبینن نه علی علیه السلام این کاره نیست
میان یه گروه تشکیل میدن که عایشه هم عضوشه
و جنگ جمل رو راه میندازن
رسم عرب اینه از هر لشکر روبه رو
هر کدوم یه پهلوون میفرستن برا رجز خوانی
اونطرف زبیر رو میفرسته
اینطرف پهلوونش کیه؟
مولا علی.ع.(:
میبینه علی بدون اسب!
بدون شمشیر و سلاح و پیاده اومده..
میگه علی درجریانی که جنگه؟
برمیگرده میگه زبیر
یادته تو مسجد تو بودی و من و رسول الله
رسول الله پرسید علی رو دوس داری گفتی بله و خیلی دوسش دارم
فرمودن زبیر مواظب باش که در آینده به ظلم در برابر علی خواهی ایستاد!
زبیر متنبه میشه و برمیگرده
پسرش میگه پدر این چه وضعشه چیشد
میگه پسرم علی یه موردی رو یادم رفته بود متنبهم کرد
برمیگرده میره..
میخواد بره پسرش دستور میده بکشینش!
پدرشو میکشن(زبیر رو)
و میگن مثلا لشکر علی کشتنش
از لشکر مولا یه تفر شمشیرش رو میاره میگه بخن بخن یا علی زبیر کشته شد
مولا شمشیر رو میگیره میبوسه!
شما ادب رو ببینید در مولامون علی(:
پیاده میره میدون جنگ..
احترامش رو نگه میداره..
از همین پدر و عشق، میاد باب الحوائج قمربنی هاشم به دنیا میاد(:
تو نهج البلاغه هست
مولا علی میفرمایند
اگه منو روی تیغ بکشن
نمیام حتی یه دانه رو از دهان موری بردارم(:
تا اونجایی که من میدونم
میگه مومنان و شیعیان هنگام مرگ مولا علی رو خواهند دید...
چرا؟
چون علی.ع. یک انسان کامل بودن
میخوان هنگام مرگ بفهمی چقد تونستی مثل یک انسان کامل بشی...