فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی❤️
برترین سرود چهارمین سالگرد شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی🖤
نماهنگ من سربازم
#من_سربازم
#انتشار_حداکثری
#استوری_اینستاگرام
#حادثه_تروریستی_کرمان
@khadem_koolehbar
تو رفتی و به ما ثابت کردی
راه شهادت برامون بازه ..
یه دخترِ دهه هشتادی هم میتونه کنار اسمش شهیده بیاد ..
همین چندوقت پیش بود که درخواست دیدار با رهبر انقلاب را امضا زدهبودی و نوشتهبودی :
«از زمانی که شما را شناختم و علاقه قلبی به شما در قلب و اندیشهام ریشه دواند، سربازتان شدم، دانشجو شدم، معلم شدم و در تکتک این عناوین، آرزوی دیدار شما را در دل داشتهام..»
باید برایت بنویسیم
خوش به حالت !
حالا به آن عناوین، یکی اضافه شده ؛
یکی قشنگتر از همه ..
به دیدهی ترِ ما،
رنگ یأس و رخوت نیست
سپاه عشق، کماکان،
میان میدان است...
#شهیدهفائزهرحیمی
["نمیشه"تویِ کار نیارید..
زمین باتلاقی هم که باشه،
برید فکر کنید چطور میشه ازش
رد شد!
هرچیزی یه راهی داره!]
-شهید حسن باقری❣️🍃
@khadem_koolehbar
برای شهید شدن هنر لازم ِ؛
هنر به خدا رسیدن
هنر کشتن نفس ؛
خلاصه هنر داشتن تهذیت . .
تا هنرمند نشیم شهید نمیشیم !
@khadem_koolehbar
تا زنده هستید دائم مشغول صلوات فرستادن
و خواندن سوره قُل هو الله اَحَد باشید.
زمانی که انسان در قبر قرار گرفت، آرزو میکند
شخصی کنار قبرش بیاید و برایش یک فاتحهای
یا صلواتی بفرستد!
#علامهطباطبایی
@khadem_koolehbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°~
#استوری|#story
احتیاط کن؛ توی ذهنت باشد که
یکی دارد مرا میبیند!
دست از پا خطا نکنم،
مهدیِ فاطمه خجالت بکشد ..
وقتی میرود خدمت مادرش که گزارش بدهد
شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد ..
+شهید سید مجتبی علمدار🌿❣️
@khadem_koolehbar
دوست داشت گمنام باشد و همیشه
به رفقایش میگفت: « آی نمیدونی
چه لذتی داره آدم برای خدا تکه تکه
بشه و هیچی ازش باقی نَمونه که
کسی بشناسدش! »
-شہیدجاویدالاثرمحمدرضاکارور🕊
@khadem_koolehbar
هیچ گناهی رو بدون استغفار
ول نکن؛خرابیشمیمونه.!
#استادپناهیان✨
@khadem_koolehbar
مرد اونایی ان که تو قطعه شهدا خوابن!
#شهیدانہ🪴
@khadem_koolehbar
از دستش خیلی ناراحت بودم.
منتظر نشسته بودم تا برگردد.
کلی حرف آماده کرده بودم، اما
وقتی دیدمش زبانم بند آمد.
مجید آمد و کنارم نشست و گفت:
«میدونم ناراحتی مسجد بودم.
زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی
آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه
با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
-شہیدمجیدڪاشفی🕊
@khadem_koolehbar
اتوبوسشون توی جاده خراب میشه ،وقتی میرسن کرمان همه اسکان گرفته بودن و داشتن حرکت میکردن به سمت گلزار شهدا.
بدون اینکه بره اسکانشو درست کنه سریع سوار یه اتوبوس دیگه میشه که زودتر بره زیارت حاج قاسم.
توی مسیر پیاده روی از همه عقبتر میرفته که کسی جا نمونه.
بعد از انفجار یکی از بچه ها ترکش میخوره و همه دنبال کارای اون بودن
وقتی همه جمع میشن خوابگاه متوجه میشن خانم رحیمی نیست!
اولش فکر میکردن چون نزدیک انفجار بوده رفته برای کمک
ساعت ۱۱شب خبر شهادتش به خوابگاه میرسه
یکی از دوستاش داد میزده چرا ما رو تنها گذاشتی؟ مگه قرار نبود بریم مشهد
ولی فائزه رو خود آقا طلبیده بود
شهیده #فائزه_رحیمی🕊🌹
@khadem_koolehbar
ماجرای نماز جماعت زندان شهید
#سیدمحمدحسین_علم_الهدی
در سال 53 حسین را دستگیر کردند، او را به بند نوجوانان زندان بردند. زندانیان این بند، نوجوانانی بزهکار بودند که به جرم دزدی و دعوا و ... به زندان افتاده بودند. وقتی حسین وارد این بند شد، بعضی از زندانیان او را مسخره میکردند و میگفتند: «با کی دعوا کردی؟ چی دزدیدی؟ و ... »
اما حسین با صبر و حوصله به زودی توانست چند نفر از آنها را نماز خوان کند. چند روز بعد ماموران زندان ناگهان متوجه شدند که همان نوجوانان بزهکار،به امامت حسین، نماز جماعت میخوانند و جلسه قرائت قرآن بر پا کردهاند. به دنبال گزار ش ماموران، حسین را از این بند خارج کردند.
تا چند سال بعد، هر چند وقت یکبار، یکی از آن نوجوانان بزهکار به سراغ حسین آمده و میگفتند، حسین آقا در زندان ما را هدایت کرد. ماموران زندان به ساواک گزارش دادند که حسین، نوجوانان بزهکار زندان را نماز خوان کرده است، بلافاصله مامور ساواک وارد زندان شد و حسین را زیر مشت و لگد قرار داد و بعد او را از بند بیرون برده و به درختی که در حیاط زندان بود، ریسمان پیچ و او را در هوای سرد زمستان رها کرد.
پس از گذشت چندین ساعت، نیمههای شب مامور دیگری ریسمان را باز کرد و حسین را که از حال رفته بود، به سلول زندانیان سیاسی منتقل کرد.
در میان تاریکی سلول، یکی از برادران از خواب برخاسته و نام زندانی تازه وارد را سوال کرد. همین که حسین خودش را معرفی کرد، آن برادر جای خودش را به حسین داد تا استراحت کند و خودش نشست. زیر آن سلول به حدی تنگ بود که باید چند نفر بنشینند تا دیگران بتواند بخوابند.
@khadem_koolehbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانش میگفت قبل رفتنش به کرمان
وصیتاشو کرده بود..
فائزه رحیمی.. سفر بخیر
شدی عاقبت بخیر :)
#شهیده_فائزه_رحیمی
#کرمان_تسلیت
@khadem_koolehbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش متفاوت به آخر برسیم....
@khadem_koolehbar
🌹شهید احمد کاظمی مى گفت:
شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید مى شوم.
گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟
گفت: نه، ولی مطمئنم
چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به آسمان رفتم فرشته ای دیدم که اسمهای شهدا را مى نويسد تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید.
به من رسید، گفت: حاضری شهید بشی و بهشت بری؟
یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود.
تا این در ذهنم آمد زمین خوردم چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم اما دیگر وابستگی ندارم اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم...
شهید #حسین_خرازی🕊🌹
@khadem_koolehbar
گاهی وقتا هم تسبیح بگیر دستت
مدام بگو :
الہی عبدك بفداك ؛ خدایا بندهت
فدات شه (:🌱
@khadem_koolehbar
توبـه همان است كھ آدم تصمیم بگیرد
كه دیگر گناه نكند و برگردد..☁️
وقتی برمیگردد كہ
از كار قبلیاش پشیمان شدهباشد!
اصلاً توبه همان پشیمانی است؛
مقدمهای دارد و
مؤخرهای ...🍃
اول باید بداند، بعد پشیمان شود
و بعد تصمیم بگیرد كه دیگر نكند🩷
-آیتاللہمصباح
@khadem_koolehbar
نیـٰازبههیچزبـٰان
شاعرانهاینیست
ربـنـاآتنـافیدنیٰـا
ڪربلا:)))
#السلامعلیكیاسیدالشھدا♥️
@khadem_koolehbar
+ قشنگترین سرگردونی؟!
- ھی میونِ گلزاࢪ شہدا بگرد؎
دنبالِ رفیقاےِ شہیدت... :)🥺
@khadem_koolehbar
شھادتفقطدرجبهہهایجنگنیست
اگرانسانبراےخداڪارڪندوبہیاداوباشد
وبمیردشھیدحسابمیشہ!(:✋🏿💔..
@khadem_koolehbar
بهقولشهیدحججی:
- خدایا !
مرگی بهمون بده...که همه حسرتشو بخورن:)″
#شهیدانه
@khadem_koolehbar
سیدحسن نصراللّٰه:
حاج قاسم خستگی ناپذیر بود
هیچ وقت خسته نمیشد
ما خسته میشدیم
و گاهی احساس میکردیم
که مشکلات فشار زیادی به ما میآورد
امّا حاج قاسم ساعتها
به کار کردن ادامه میداد
و وقتی هم خسته میشد
از کار کردن دست نمیکشید ..
#خادم_مثل_قاسم
@khadem_koolehbar
هیچوقت بیکار نمیماند ؛
از لحظه لحظههای
وقتش استفاده میکرد
در کارهای عمرانی
خستگی را نمیفهمید و
وقتی کار عمرانی
تمام میشد به سراغ کارهای
فرهنگی میرفت . .
هیچگاه احساس
خستگی نمیکرد
چون خالصانه
فقط برای ِخدا کار میکرد .
#شهـیدمحمدهادیذوالفقاری
#خادم_مثل_قاسم
#خادم_الشهدا
@khadem_koolehbar