eitaa logo
"خادمین سرزمین ملائک"
4.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
37 فایل
پـدرم گـفـت اگـر خادم ایـن خانہ شـوی🍂 همہ ے،زنـدگـےوآخـرتت تضـمـین است(💚) اینجــا از خـــادمــۍ تاشهــادت،فاصله اے نــیست! ادمین @ya_mahdi65
مشاهده در ایتا
دانلود
یا واسع المغفره♥️ کلید بهشت و جهنم دست من و شما نیست! دربان آنها هم نیستیم! مقسم هم کس دیگریست؛ قاضی هم ما نیستیم؛ نمی‌دانم چه اصراری داریم که هر روز، تعدادی را از روی رفتار و گفتارشان راهی بهشت یا جهنم می‌کنیم؟ من‌و شما تصمیم می‌گیریم؟!!! او بخواهد ببخشد، می‌بخشد. فارغ از سن و جنس و رنگ و زبان و نژاد و دین و اعتقاد. «من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش» ، فراز ۲۲ ••••• @khadem_koolehbar
«وَلٰكِن لِيَبلُوَكُم في ما آتاكُمۖ» ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید! 🌱 - مائده/۴۸ . . @khadem_koolehbar
امام کاظم (ع) می فرمایند: ‌ 🍃 شگفتـا! شگفتـا! از آنان كه از خوردنى و آشاميدنى مى كنند، از ترس آنـكه درد، بر آنـان فرود آيـد، چـگونه از پرهـيز نمى كنند، از ترس ، آنگاه كه در بدنهايشان شعله افكند! 🔥 ‌ 📚 مسند الامام الكاظم (ع)، ج ۳، ص ۲۵۱ . . @khadem_koolehbar
🌸مدافعان حرم🌸 از ابتدا به دنبال ورزش و تهذیب نفس رفت. برای دفاع از اسلام مرز نمی‌شناخت. می‌گفت هر سرزمین اسلامی که احتیاج به دفاع دارد من عازم می‌شوم و اگر مسلمانی صدای مظلومی را در عالم بشنود و به دفاع برنخیزد بویی از مسلمانی نبرده است.روحیه ظلم ستیزی داشت. ✨همیشه صبور بود. لبخند به لب داشت و در کارهای خانه به مادرم کمک می‌کرد. باشگاه ورزشی داشت و مربی کاراته بود. ⚽بچه‌ها و جوان‌ها را از کوچه پس کوچه‌ها جمع می‌کرد و به سمت ورزش سوق می‌داد... 🌷شهید سعید مسلمی🌷 . . @khadem_koolehbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او همچنان ایستاده است 😌 به کوری چشم اونایی که نمیتونن ببینن✌️🏻♥️
🌱صحیفه‌سجادیه🌱 وَيَامَنْ‌لاَتَنْقَطِعُ‌عَنْهُ‌حَوَائِجُ‌الْمُحْتَاجِينَ‏♥️ ای‌خداوندی‌که‌حاجت‌حاجتمندان‌ازتو قطع‌نشود. ••• @khadem_koolehbar
•♥️• الهے دردهایی‌هست‌؛ که‌به‌هیچ‌گوشی‌نمی‌توان‌گفت وگفتنی‌هایی‌هست‌؛که‌هیچ‌کس‌محرم‌آن‌نیست جزخودت‌ تو‌دردهایمان‌رادوا‌کن 🤲 ••• @khadem_koolehbar
اگہ‌یہ‌چـٰالہ‌کوچیك‌پـر‌از‌آب‌باشی،یہ‌سنگ‌ ریزه‌می‌تونہ‌داغونت‌کنہ…! امـٰا‌اگه‌دریا‌باشی؛ هیچی‌نمی‌تونه‌تکونت‌بدهـ . .✌️🏼 هیچی…!🌼 ‌‌‌‌‌
جدی‌جدی‌به‌خدا‌توکل‌نکنیم به‌کی‌توکل‌کنیم؟ توسختیاکیو‌داریم! که‌به‌دادمون‌برسه(: کی‌قدرتمند‌ترازخالق‌مون وجودداره؛ که‌بهش‌تکیه‌کنیم! هیچکی! خدایا‌خودت‌هوامونوداشته‌باش ما‌جز‌تو‌کسی‌رونداریم🌿
•| |• 🍃قُلْ يَآ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَآ أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ (١٠٨) بگو: «ای مردم! حق از طرف به سراغ شما آمده؛ هر كس (در پرتو آن) هدایت یابد، برای خود هدایت شده؛ و هر كس گمراه گردد، به زیان خود می‌گردد؛ و من مأمور (به اجبار) شما نیستم!» •••🍃 @khadem_koolehbar
چه‌قشنگ‌میگه: خدای تو منم♥️ بی خیال بقیه.... •••🌱 @khadem_koolehbar
سرمایھ‌ی‌اصلۍاستجابتِ‌دعا، اعتقاداست'!🌱 -『آیت‌اللھ‌حق‌شناس』 •••🌱 @khadem_koolehbar
برای گفت و شنود با او نیازی به وسیله و صدا و ندایی نیست. او همین جاست... روبروی تو، در کنار تو و در قلب تو. از هر آشنا و دوستی رفیق‌تر است و از هر دلرحمی مهربان تر و از هر کریمی بخشنده‌تر و بزرگوارتر است. الهی تو بر نهان من آگاهی و بر پنهان من بینایی. ای والا مقام بلند مرتبه، ای که هیچ کس به بارگاه تو راه نیابد. تو توانایی و دارایی؛ با دستان قدرتت تمام گره‌ها را بُگشای، و از خزائن بی‌منتهایت، نعمت و عافیت عطا بفرما...🤲🏼 •••🌱 @khadem_koolehbar
آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!" •••🌱 @khadem_koolehbar
‌می‌دونم‌ برام‌ بد‌ نمیخوای‌! اگه‌شد:رحمته‌ اگه‌نشد:حکمته! ‌پس‌ راضی‌ام‌‌ به‌ رضای‌ خودت💙 •••• @khadem_koolehbar
یک بار که شده بودے گفتم "دیگه نباید برے" گفتی "مثل نباش" گفتم "تو غمت نباشه من دوست دارم با زنان کوفی بشم، تو اصلا اذیت نشو و فقط نرو " گفتی "باشه نمےرم". بعد از ناهار گفتم "منو می بری؟ " - کجا؟ - کهنز - چه خبره؟ - هیئته - نباید بری -چرا؟ . -مگه نگفتی من نرم . من سوریه نمیرم ،اسم تو هم نیست ،اسم جدیدت . اسم منم دیگه نیست، . اسم رو هم عوض میکنیم . هیئت و مسجدم نمی ریم و فقط توی خونه میخونیم ، تو هم با زنان کوفی محشور میشی ! -اصلا نگران نباش. هیئتم نمیریم. بعد از ظهر هیئت نرفتم. شب که شد ، دیدم نمی شود هیئت نرفت . گفتم "پاشو بریم هیئت" -قرار نبود هیئت بریم آزیتا خانم -چرا اینجوری میکنی آقا مصطفی ؟ -قبول میکنی من سوریه برم و تو اسمت سمیه باشه و اسم من مصطفی و اسم دخترم فاطمه و پسرم محمد علی؟در آن صورت هیئت و نماز و مسجد هم میری. -من رو با هیئت تهدید می کنے ؟ -بله...یا رومی روم یا زنگی زنگ. -کمی فکر کردم و گفتم "قبول! " .... " " . {زندگی نامه داستانی} شهید مصطفی صدر زاده به روایت همسر ••••🍃 @khadem_koolehbar
🔸مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی می‌فرمودند: 🌺وارد بعضی خانه ها که میشوم و میبینم بین زن و شوهر کدورتی هست، هرگز در آن خانه نمی‌خوابم؛ چون می‌دانم رحمت خداوند از آن خانه قطع شده است. •••○🍃 @khadem_koolehbar
بیا؛ و در آمدنت تعجیل کن' شیشه‌ۍ عمرِ صبرمان شکستھ ‌است ! -اۍ‌موعود💚 •••• @khadem_koolehbar
" وَ طَهِّرِنی مِن دَنَسِ مَا أَسلَفتُ " و مرا از آلودگی اعمال گذشته‌ام پاک کن... 🌱دعای‌پانزدهم‌صحیفه‌سجادیه🌱 ••• @khadem_koolehbar
•~|🍃🕊|~• محبت ابراهیم شامل حال همه می شد. از اسرای عراقی تا برخی رزمندگان که از نقاط دور دست ایران آمده بودند. این عشق و محبت، ظاهری نبود. ابراهیم با عشق و علاقه به دیگران خدمت می کرد. اینکه ببیند یک بنده خدا اذیت می شود. برای او بسیار سخت بود.ابراهیم مسۈلیت و فرماندهی قبول نمی کرد. شاید یکی از دلایلش این بود که در زمان مسۇلیت، امکان دارد انسان تصمیم درستی نگیرد و همین باعث رنجش اطرافیان شود. برای همین همیشه می گفت: یک نفر از دوستان، مسۇلیت را قبول کند و ما با تمام توان در کنارش هستیم. 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص ۹۷ •••• @khadem_koolehbar
🌿🌹 راست میگفت، از گناه که بگذری؛ از جانت هم راحت میگذری... • • @khadem_koolehbar
مسئول اطلاعات ارتفاعات بمو  “رضا پرویزی ” برای من میگفت : شب که میرفتیم شناسایی،یه لحظه صخره ها ریختُ بچه ها آویزون شدند هیچ راهی نداشت،نمیتونستم بگیریمش . برید صخره بمو را ببینید، بمو دیدنیه! صخرهای در آسمون،دیوارهای در آسمون میگفت : نگاهش میکردیم. اون هم مارو نگاه میکرد . چه کارش کنیم؟ عراقیها از لای سنگهای لب صخره یه چیزایی احساس کرده بودند . یه لحظه گفت : سلام منو به امام برسونیدُ بگید : هر آنچه از دستمون بر میآمد انجام دادیم . شهادتین گفت و دستش رو ول کرد. وقتی تو یادمانا فضا خصوصی میشه مهمونی خصوصی میشه آروم آروم باد می گیره باد که می گیره گرد و خاک می شه یعنی چی مهمونی خصوصی می شه؟ گفت : یعنی این که استخوون بچه ها رو بردند؛ گوشت شون کجاست؟ خونشون کجاست؟ پوستشون کجاست؟ قاطی خاکاست می خوره به صورت زایٔرا !! . 🌱{حاج‌حسین یکتا}🌱 ••• @khadem_koolehbar
ahmadian-04.mp3
1.46M
•|🎧🕊|• {روایت‌معجزه‌ای‌از } معجزات‌شهدا.....🍃 ••• @khadem_koolehbar