#سیره_شهدا
بايد نيروها براي انتقال به تهران آماده ميشدند.👌 همه مشغول بستن اثاثشان بودند كه خبر رسيد حاج همت آمده و ميخواهد بچهها را ببيند.😌
صداي صلوات و تكبير و قربان صدقه رفتنهاي بچهها بلند بود. بعضيها ريخته بودند سر و كول حاجي و ميبوسيدنش. بعد از دوتا عمليات و آنهمه خستگي، اين خبر واقعاً ميچسبيد. حاجي گفته بود براي ديدن امام وقت گرفتهاند. بچهها از ذوقشان نميدانستند چه كار كنند. دلشان ميخواست همان موقع راه بيفتند😉.
😉
حاجي گفت «خب. حالا كه ميبينم همه سرحالين، حاضر شين كه امشب يه عمليات داريم. انشاءالله فردا براي ديدار امام ميريم تهران.»👌😌😄
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#هفدهم_اسفند
#سالروز_شهادت
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
............🌹✨............
@khadem_koolehbar
#سیره_شهـــدا
"بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه نمازهایمان را #اول_وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم که به جماعت نماز میخواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم و نماز اول وقت را به هم یادآوری میکردیم.
اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای اذان بلند میشد، ماشین را نگه داشته و در #مسجد نمازمان را میخواندیم و بعد میرفتیم."
🌹بخشی از خاطرات همسر #شهیدوحیدفرهنگیوالا
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
#سیره_شهـــدا
•
•
بخشدگیوسخاوتشهید🌹
محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت....
محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند☝️ ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بودـ
شهید مدافع حرم محمد حسین عطری🌹
•
•
#کمیته_خادمین_شهدا_تهران_بزرگ
@khadem_koolehbar
ازم خواست یه روز بهش مرخصی بدم. منم گفتم برو. وقتی شب برگشت، حسابی میلنگید. اول فکر کردم تصادف کرده، ولی هر چی ازش پرسیدم، نگفت چی شده. بالاخره بعد از کلی اصرار گفت: «پا برهنه روی لولههای نفت راه رفتم!» گفتم: «تو این آفتاب داغ!؟ مگه زده به سرت؟».
گفت: «این چند وقت خیلی از خودم غافل شده بودم، باید این کار رو میکردم تا یادم بیاد چه آتیشی منتظرمه!» گفتم: «تو و آتیش جهنم!؟ تو که جز خدمت کاری نمیکنی!». گفت: «تو اینطور فکر میکنی، ولی من خیلی گناه دارم. بعضی از اشـارهها یا بعضی سکوتهای نا به جا... اینا همه گناهان کوچیکی هستن که چون تکرار میکنیم برامون عادی میشه. واسه همین دائم باید حواسمون جمع باشه»
🌱شهیده مریم فرهانیان
📚پیک افتخارشماره ۳۶
•✨🕊•
#شهادت #سیره_شهدا
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
@khadem_koolehbar
"کاری که میگفت رو بهش عمل میکرد"
حساسیت فوقالعادهای نسبت به مصرف بیتالمال داشت،
همیشه نیروها رو به پرهیز از اسراف سفارش میکرد و میگفت:
«وسایل و امکاناتی رو که مردم مستضعف در این دوران سختِ زندگی جنگی تهیه میکنند و به جبهه میفرستند بیهوده هدر ندید.»
[به اونچه میگفت عامل بود.
به همین خاطر گفتارش به دل مینشست.]
※شهید خرازی🍃
#خادم_الشهدا
#سیره_شهدا
#شهید
@khadem_koolehbar
همسر شهید:
"توی وصیت نامه اش
برایم نوشته بود: اگر بهشت نصیبم شد ؛
منتظرت میمانم باهم برویم..."
#سیره_شهدا
#شهیداسماعیلدقایقی
| @khadem_koolehbar |