🔺معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم!
🔷 در عملیات بیت المقدس شهید همدانی برای پی گیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت. به او اصرار می کنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر. سردار همدانی آن بسیجی مجروح را با خود می برد. در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای اذان را پخش می کند. سردار همدانی به محض حرکت از بسیجی سوال می کند نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟ او جواب نمی دهد. همدانی می گوید با گوشه چشم نگاه کردم دیدم زیر لب چیزهایی می گوید. فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ کرده است. این شد که دیگر او را سوال پیچ نکردم. یک مقدار که جلوتر رفتم دیدم رو کرد به من و خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد. فهمیدم اهل تهران و بچه نازی آباد است و سال آخر دبیرستان تحصیل می کند. گفتم برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟! گفت وقت اذان بود نماز می خواندم. نگاهی به سر و وضع او انداختم.از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون می زد. این شد که به او گفتم نماز می خوانی؟ چه نمازی؟ مگر ما داریم رو به قبله حرکت می کنیم؟ در ثانی پسر جان بدن تو پاک نیست. لباسهایت هم که خونی و نجس است. خیلی کوتاه جواب داد حالا همین نماز را می خوانیم تا ببینیم چه می شود. دیدم باز ساکت شد. چند دقیقه بعد گفتم لابد نماز عصر را می خواندی. گفت بله گفتم خب صبر می کردی می رسیدیم عقب در پست اورژانس هم زخم ات را می شستیم هم لباس عوض می کردی بعد با فراغ نماز می خواندی. گفت معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. فعلا همین نماز را خواندم قبول و ردش با خداست. گفتم باباجان تو که چیزیت نشده یک جراحت مختصر است زود خوب می شوی و برمی گردی خط
بالاخره او را رساندم به اورژانس تیپ ۲۷ و سفارش کردم حسابی به او برسند. رفتم مقر قرارگاه موقع برگشت رفتم اورژانس تا هم پیگیر ماشین های آمبولانس برای اعزام به خط باشم و هم احوال آن بسیجی رو بپرسم. مسئول اورژانس گفت خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود. با یک آرامش عجیبی چشم هایش را روی هم گذاشت و شهید شد. برگشتم به طرف مقر در حالی که رانندگی می کردم به پهنای صورت گریه می کردم. صدایش توی گوشم زنگ می زد که می گفت معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست. اینجاست که شهید دستغیب(ره) می گفت حاضر است ثواب هشتاد سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند.
🔺به نقل از کتاب مهتاب خیّن
صفحه ۸۲۵ تا ۸۳۰
خاطرات سردار سرلشکر شهید همدانی
@khadem_shohdajahrom
🔸شعری که درطول دوران زندگی اش مدام آن را زمزمه می کرد و بعد از شهادتش🌷 توسط #مادر؛ در محضر #رهبر معظم انقلاب خوانده شد:
🔹 #سر که زد چوبه ی محمل
دل ما خورد ترک
🔹غربتش ریخت
به زخم دل #عشاق نمک
🔹وچنان #سوخت
که بر سر در آن، این شده حک
🔹سر #زینب به سلامت ،
سر نوکر به #درک
🔸حضرت #آقا در جواب این مادر شهید🌷 شعر را تصحیح کرده و فرمودند: چرا به درک⁉️ به #فلک!
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
@khadem_shohdajahrom
💕💕💕
قبل از مراسم عقد علے آقا نگاهے به من کرد و گفت : شنیدم که عروس هر چہ از خدا بخواهد اجابتش حتمےاست.
گفتم چہ آرزویےدارے؟؟
در حالے کہ چشمان مهربان را بہ زمین دوختہ بود ️ گفت : اگر علاقہ اےبه من دارید و بہ خوشبختے من مے اندیشید لطف کنید از خدا برایم آرزوے شهادت را بخواهید
از این جملہ تنم لرزید چنین آرزویے براےیڪ عروس در استثنایے ترین روز زندگےاش بےنهایت سخت بود ، سعے مے کردم طفره برم اما علےآقا قسم داد در این روز این دعا را در حقش بکنم ناچار قبول کردم .
هنگام جارےشدن خطبہ عقد هم برای خودم و هم براے علے طلب شهادت کردم . و بلا فاصلہ با چشمانےپر از اشک نگاهم را به علی دوختم آثار خوشحالے در چہره اش آشکار بود . مراسم ازدواج ما در حضور آیت الله مدنے و تعدادے از برادران پاسدار برگزار شد .
نمے دانم این چہ رازے است کہ همہ پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنے همہ بہ فیض شهادت نائل شدند .
💕💕💕
🌹همسر شہید علی تجلایے🌹
#شهید_علی_تجلایی
#صلوات
@khadem_shohdajahrom
♦️هر دو «سردارزاده» بودند و هم دانشگاهی. درسشون که تموم شد، شدند #همکار دست تقدیر #همرزمشون هم کرد👥 در جبهههای سوریه، برای دفاع از حریم اهل بیت.
♦️آخه هر دو، عاشق❤️ سینه چاک #امام_حسین بودند. ↼یکیشون شد؛ #فرمانده تیپ سیدالشهدا ↼یکیشونم #تخریبچی تیپ سیدالشهدا✅
♦️القصه؛ #تخریبچی زودتر شهید شد🕊 اونم چه #شهیدی...! فرمانده هرچی که تو روضهها خونده و شنیده بود حالا به چشم میدید😔 یه پتو آورد و شروع کرد به #جمع_کردن گلی که پرپر شده🌷 بود.
♦️تخریبچی شو تو بغل گرفت💞 و گفت: ای بیمعرفت! #رفتی و منو با خودت نبردی؟ اما تخریبچی بیمعرفت نبود. سه روز🗓 بعد اومد سراغ فرمانده. دستش رو گرفت و #باهم پرکشیدند🕊 تا خود خدا. همونجایی که #حسین(ع) ساکن بود.
♦️خلاصه قصه شون هم شد:
⇜عشــ💖ـقِ سیدالشهدا
⇜ #تیپ سیدالشهدا
⇜محضر #سیدالشهدا
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
(حاج عمار) فرمانده تیپ سیدالشهدا
#شهید_روح_الله_قربانی
@khadem_shohdajahrom
✨حال بُحـرانی مَن
با حرم آرام شود
بطلب کرب و بلا
تا دل من رام شَود...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 💚
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@khadem_shohdajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پیام دهه هشتادی ها برای مسیح علی نژاد!!
🔹بچه های نجم الثاقب بعد از آقازاده این بار با "دم خروس" از خانم پولی نژاد رد شدند.
@khadem_shohdajahrom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜وصیتنامه زیبای
شهید مدافع حرم عباس دانشگر ....
🌷کلنا فداک یا زینب🌷
@khadem_shohdajahrom
💠فرار از گناه
🌷فراری بود از گناه که حتی یه روز بابک زنگ زد که بریم قم .
من گفتم: نمیتونم فعلا وقتش رو ندارم.
🌷گفت : نه حتما باید امشب بریم برای من یه مشکلی پیش اومده، حتما باید بریم!
منم وسایلو جور کردم و رفتم باهاش
🌷بعدا که ازش پرسیدم گفت:
« برای فرار از گناه بود که من این سفر رو اومدم»
[یعنی در این حد دوست نداشت اصلا تو جو هایی که محیط آلودست قرار بگیره! ]
#شهید_بابک_نوری_هریس🌷
#شهید_مدافع_حرم
#صلوات
@khadem_shohdajahrom
💖 #اخلاق_شهدایی 💖
یڪ بار ڪه قرار بود در جلسہ ای از فرماندهان یگان های مختلف تقدیر شده و بہ آن ها هدایایی داده شود ، بہ شفیع زاده هم یڪ دستگاه تلویزیون هدیہ دادند ؛
او بہ هیچ عنوان زیر بار قبول این هدیہ نرفت و تلویزیون را ڪه پشت ماشینش گذاشتہ بودند را روی زمین گذاشت .
مسئول تدارڪات ڪه از عدم قبول هدیہ توسط او ڪمی ناراحت شده بود ، از او پرسید :
" این هدیہ ایہ ڪه بہ همہ میدن ، چرا نمیخوای اونو قبول ڪنی ؟ با این ڪار چی رو میخوای ثابت ڪنی ؟ "
🌹شفیع زاده جواب داد :
" ناخالص بودن عمل ، نقطہ ی شروعی داره . حس ڪردم ممڪنہ این عمل نقطہ ی شروعی در ناخالصی زندگی ام باشہ . میخوام ذره ای ناخالصی توی عملم نباشہ ، من با ڪس دیگہ ای معاملہ ڪردم و هدیہ ام رو از او میخوام ... "
وقتی این را گفت ، مسئول تدارڪات دیگر حرفی برای گفتن نداشت ...
🌹 سردار #شهید_حسن_شفیع_زاده فرمانده توپخانہ سپاه
#صلوات
@khadem_shohdajahrom
📝تقریظ(يادداشت تجليل) رهبر معظم انقلاب از مدافع حرم جهرمي، شهيد سرهنگ مجتبي ذوالفقارنسب:
بسمالله الرحمن الرحیم
شهید عزیز آقای مجتبی ذوالفقارنسب و هر فداکار مانند آن عزیز مایهی سربلندی کشور و ملت و سرباز حقیقی اسلام و قرآنند
ارتش جمهوری اسلامی ایران و همهی ما باید به کسانی چون شهید ذوالفقارنسب افتخار کنیم.
سلام علیه و علی جمیع الشهدا
سیدعلی خامنهای
@khadem_shohdajahrom
شهیـدی که زندگی و تحصیل در تگزاسآمریکا را به عشق اسلام و انقلاب رها ڪرد و به ایران برگشت...
#وصیتنامه
در اسلام تماشاچـی نداریـم
همه مسلمانان باید به هرنحوی
در صحنه نبرد بین حـق و باطـل
شرکت ڪنند وگرنه خود نیز باطلند ...
#شهیداحسان_قاسمیه
#فرماندهگردان_امیرالمومنین
#لشڪر۲۷محمـدرســولالله
#یادش_باصلوات 🌹
🆔 @khadem_shohdajahrom
✅ #رفیق_شهید_یعنی :
🌷 وقتی با #شهیدی_رفیق می شوی باید به او #احترام بگذاری
#عاشقش باشی اما #حرمت_نگه_داری
و برای حرمت بین او خودت #گناه_نکنی
🌷#رفیق_شهید یعنی :
وقتی #گناه در #قلبت را می زند
#یاد_نگاهش_بیوفتی و در را باز نکنی
🌷یعنی #محرم_اسرار_قلبت
آن اسراری که هیچ کس نمیداند
بین خودت و خدا و #رفیق_شهیدت باشد
امتحان کن ... زندگی ات #زیباتر می شود ....🌸
#شهید_حجت_الله_رحیمی
@khadem_shohdajahrom