📣 به لحظات شیرین و ملکوتیِ اذان
تهران رسیدیم...
در این لحظات که آسمان در ســـکوت
خــود، بـــرای ظـــهور حـــق انتظـــار مـــی کشد،دستهای مان را به سمت آسمان
بلند کنیم،وبرای ظهور امام زمان (عج)
وگشایش در دلهایمردم دعاکنیم.🤲
🕌در هر اذانی، یاد امام زمان را زنده
کنیم و از خدا بخواهیم،که نگـاه خاص
خود را به ما بیفکند.
🖤 اذان، فرجامیست برای امـید، نه
برای ناامیدی...
(شهید مصطفی چمران)🌱
1204428546_1423716674.mp3
3.47M
.
🔊 #صوت / دعــــــــا
آن سفر کرده که صد
قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا
بـــه ســـلامــــت دارش
❉ ══ •⊰❂ - ❂⊱• ══ ❉
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
یکی از آن کارهایی که خیلی مورد
توجه واقع می شـود،این است که
به محض این کـه صدای اذان بلند
شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِـوَلِیَّـــكَ...»
را بخــوانـی!
🔲بشارت ازحضرت حجت عج،ص۳۲۷
لینککانالآرشیوخادمانامامزمانعج
╔ ⃟🌸❥๑•~--------------
@khademan_emamezaman
💠ملاقات با امام زمان(عج)
#شماره_۴_۴۳
═༅༅═❥✦༅﷽༅✦❥═༅༅═
↩️بخش چهارم:
پس گفتم:بیا ازاین راه،یعنیراه سلطانی
برویم.
فرمود: «نه!از همین راه خود میرویم.»
پس آمدیم وچند قدم نرفتیم که خـودرا
درصحنمقدس کاظمین کنار کفشداری
دیدیم ، هیچ کوچـه و بازاری را ندیــدیم.
پس داخــل ایــوان شدیم از طرف « باب
المراد » که سمــت شرقـــی حـرم و طرف
پایین پای مقدس است . آقا بر درِ رواق
مطهر، معطل نشد و اذن دخول نخواند
وبر درِ حرم ایستاد. پس فرمود: «زیارت
کن!»گفتم:من سواد ندارم.فرمود:«برای
تو بخوانم؟»گفتم:بلی!
فرمود:«أدخلیاالله السلامعلیک یارسول
الله السلام علیک یا امیرالمؤمنین...» و
بالاخره بر یک یک از ائــمه ســلام کرد تا
رسید به حضرت عسکری(علیهالسلام)و
فرمود:«السلام علیکیاابا محمدالحسن
العسکری.»
بعد از آن به من فرمود: «امام زمانت را
میشناسی؟»
گفتم: چطور نمیشناسم. فرمود: «به او
سلام کن.»
گفتم:«السلامعلیک یاحجةاللهیاصاحب
الزمان یابن الحسن.»
آقا تبسمی کرد و فرمود:«علیک السلام
و رحمةالله و برکاته.»
پس داخلحرمشدیم و خودرا به ضریح
مقدس چسباندیم و ضریح را بوسیدیم
به من فرمود: «زیارت بخوان.»
گفتم:سواد ندارم. فرمود: «من برای تو
زیارت بخوانم؟» گفتم: بله.
فرمود : « کدام زیارت را میخواهی ؟ »
گفتـــم : «هر زیارتی که افضــل است ».
فرمود: «زیارت امین الله افضل است »،
سپس مشغول زیارت امین الله شدوآن
زیارت را به این صورت خواند:
«السلام علیکما یاامینی الله فی ارضه و
حجتیه علی عباده اشهد انکما جاهدتما
فی الله حق جهاده ، و عملتــما بکتـابه و
اتبعتما سنن نبیه(علیهالسلام)حتیدعا
کما الله الیجواره فقبضکما الیهباختیاره
و الزم اعدائکما الحــجة مــع ما لکـما من
الحجج البالغة علی جمیع خلقه ... » تا
آخر زیارت.
در این هنگام شمع های حرم را روشـن
کردند، ولیدیدم حرمروشنیدیگری هم
دارد ، نــــوری مانند نور آفتـــاب در حـــرم
میدرخشند و شمعها مثل چراغی بودند
که در آفتاب روشن باشد و آن چنان مرا
غفلت گرفته بود که بههیچوجه ملتفت
این همه از آیات و نشــانه ها نمی شدم.
وقتی زیارتمان تمام شد،ازطرف پایین پا
به طرف پشت سر یعنی به طرف شــرقی
حرم مطهر آمدیم،آقا به من فرمودند:آیا
مایلیجدمحسینبنعلی(علیهم السلام)
را هم زیارت کنی؟»
گفتم:بله شبجمعه است زیارتمیکـنم.
آقا برایم زیارت وارث را خواندند ، در این
وقت مؤذنها از اذان مغرب فارغ شدند.
بهمن فرمودند: «به جماعت ملحق شو و
نماز بخوان.»
ما با هم به مسجــدی که پشــت سر قـبر
مقدس اســت رفتیــم آنجــا نماز جمـاعت
اقامه شده بود،خودایشان فرادی درطرف
راست امام جماعت مشغــول نماز شد و
من در صف اول ایستادم و نماز خواندم،
وقتی نمازم تمام شد،نگاه کردم دیدم او
نیست با عجله از مسجد بیرونآمدم ودر
میان حرم گشتم،او را ندیدم، البته قصد
داشتم او را پیدا کنــم و چند قِــرانی به او
بدهــم و شـــب او را مهـــمان کنـــم و از او
نگهداری نمایم.
ناگــهان از خــواب غفــلت بیدار شـدم ، با
خودم گفتم: این سید که بود؟ این همه
معجزات وکرامات!که در محضر او انجام
شد، من امر او را اطاعت کردم ! از میان
راه برگشتم!و حال آن که به هیچ قیمتی
برنمیگشتم! و اسم مرا میدانست!با آن
که او را ندیده بودم! و جریان شهادت او
و اطـــلاع از خطـــورات دل مــن !و دیـــدن
درختها ! و آب جاری در غیر فــصـل ! و
جــــواب ســلام من وقــتی به امــام زمــان
(علیهالسلام)سلام عرضکردم!وغیره...!
بالاخـره به کفش داری آمدم و پرسیدم :
آقایــی که با من مشــرف شد کجا رفت ؟
گفتند : بیرون رفت ، ضــمناً کفش داری
پرسید این سید رفیق تو بود ؟
گفتم: بله . خلاصـه او را پیدا نکردم ، به
منزل میزبانم رفتم و شب را صبح کردم
وصبحزود خدمت آقایشیخمحمد حسن
رفتم و جریــان را نقــل کـردم او دست به
دهانخود گذاشت وبه من بهاین وسـیله
فهماند،که این قصهرا بهکسی اظهارنکنم
و فرمود:خداتو را موفق فرماید.
حاج علی بغدادی(ره) میگوید:
من داستان تشرف خود،خدمت حـضرت
بقیةالله(عج الله تعالی فرجه الشریف)را
به کسی نمیگفتم . تا آن که یـک ماه از
این جریان گــذشت،یکروز در حرم مطهر
کاظمین سیدجلیلی را دیدم، نزدمن آمد
و پرسید: چه دیدهای؟
گفتم:چیزی ندیدم،او باز اعاده کرد، من
هم باز گفتم: چیزی ندیدهام و به شدت
آن را انکار کردم،ناگهان او از نظرم غائب
شد و دیگر او را ندیدم.
(ظاهراً همینبرخورد وملاقاتباعثشده
است تا حاج علی بغدادی( ره ) داستان
تشرف خود را خدمـت آن حضرت ، برای
مردم نقل کند).
پایان...
📚منبع:کتاب ملاقات بـا امام زمان(عج)
─┅═༅═❥༅🌼༅❥═༅═┅─
#کرامات
#امام_زمان
#خادمان_امامزمان
╔ ⃟🌸❥๑•~---------------
🆔 @khademan_emamezaman
📖 کتابخوانی|صفــحه٢۶١الی٢۶۵
👤مؤلف:آیتالله موسویاصفهانی
📕 کتاب:مکیال المکـارم در فـوائـد
دعـــا بــــرای حــــضــرت قـــــائــــم (عـج)
#مکیال_المکارم
#مکیال_المکارم_روز۵۳
لینککانالآرشیوخادمانامامزمانعج
╔ ⃟🌸❥๑•~-------------
@khademan_emamezaman
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊 #کلیپ | نمـــاهنـــگ
📝آقایِ مهربون من