eitaa logo
خادمان🌹شهدا🌹
428 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
15 فایل
ما‌ از خم‌ پرجوش‌ ولایت‌ مستیم عهدی‌ ازلی‌ با ره‌ مولا بستیم بنگر‌ که‌ وظیفه‌ چیست‌ در‌ این‌ میدان ما‌ افسر‌ جنگ‌نرم ♡‌آقا‌♡‌ هستیم ارتباط با مدیر 👇 @sarbaze_emamzman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاخه گیلاس که از دیوار باغ زده بیرون هر عابری هوس میکنه یه دونه بچینه احسنت چه قشنگ توضیح داد( مصونیت است نه محدودیت) https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
چراغ راه محجوب باش وباتقوا،.... شهید رحیم آنجفی https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
فکرش رو بکن🤔 اگر یک رویداد جهانی مثل المپیک قرار بود در ایران برگزار بشه و فقط یکی از موارد بالا ، اینجا اتفاق می افتاد غربگداهای خود تحقیر داخلی با کمک اربابان خارجی شون، چه غوغایی به پا میکردن 💥کاش به نقش و‌ تاثیر فوق العاده رسانه در میزان خشم و نفرت بعضی ها از زندگی در ایران و دیده نشدن دستاوردها و زیبایی ها در کشور پی میبردیم https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظریف هنگام شعار «مرگ بر آمریکا» ⛔️ چنان اخمی کرده بود که انگار به باباش فحش دادن https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شرط شهید شدن شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه هستند. "سردار حاج قاسم سلیمانی" بررسی ابعاد مختلف زندگی فائزه به ما نشون میده که شهید زندگی میکرد تا شهید شد! https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
ثواب فعالیت های امروز کانال را از طرف شهید 🌷سیدجعفر_موسوی🌷 به امام زمان (عج) تقدیم می کنیم. 🤲زندگی و عاقبتمون و ان شاالله 🤲 https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
السلام علیک یا ابا عبدالله 💠 (۹) مرداد 💠 هشتصدو هفتادو چهارمین( ۸۷۴)روز وچهل ۴۰ مرتبه ذکر • •••••••••••••••••••••••• متوسل می شویم به ⬇️⬇️⬇️ کشتی نجات اباعبدالله(ع) و شهیدان معززراه اسلام ⬇️⬇️⬇️ 🌹 🌹 ••••••••••••••••••••••• ⏰ شروع ⏮ ۲۶ بهمن ( ۱۴۰۰ )-- ۱۳ رجب ❇️ ادامه ⏮ تازمانی که پروردگار توفیق عنایت نماید •••••••••••••••••••••••• دوستان معنوی گرانقدر اولین نیتمان از ✅سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان باشد وپس ازآن⬇️⬇️⬇️ ✅نماز اول وقت ⛔️ترک گناه ✅حاجات شخصی •••••••••••••••••••••••• ⏰زمان قرائت ازاذان صبح تا نیمه شب شرعی هرروز می باشد ••••••••••••••••••••••••• ان شاالله به هرنیتی مهمان شهدای گرانقدر شده اید حاجت روا باشید https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
.بچه ی ساری بود.متولد ۱۳۳۸. اسمش بود عسگر_ واثقی. فوتبالیست بود و دروازه بان. این ورزشکار محبوب و بااخلاق علی‌رغم دعوتش به تیم ملی، با لبّیک به ندای پیر جماران، سال 1362 عازم جبهه شد و در 2 مرداد همین سال در منطقه عملیاتی «حاج عمران» ترکش به سرش اصابت کرد و به ضیافت حق شنافت. پیکر پاکش نیز چند روز بعد با همراهی اهالی شهر تا گلستان شهدای «ملامجدالدین» زادگاهش بدرقه شد. 📩 توصیه نامه: «وحدت رمز پیروزی در خیال مسلمان و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی. این نکته‌ی مهم را فراموش نکنید.» https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
▪️شوخ طبع بود و سرزنده... سال گذشته همین روزها بود. بهم گفت : من تا حالا کربلا نرفتم.آرزومه یکبار برم .گفتم علی بیخیال ؛ گیر نیار مارو ، از سختی های سفر براش گفتم که پشیمون بشه ، میخندید و میگفت : بهتر ، مشکلی ندارم ، میامممم...امام حسین هم اولین و آخرین سفرش و جوری رقم زد که بعنوان خادم الحسین راهی کربلا بشه ...🚩 . ▪️علی جان ؛من مطمئنم▫️تحمل اون سختی ها ، ▫️گرمای هوا ،▫️عرق هایی که تو موکب در راه خدمت به زائران ریختی ،▫️ اشک هایت وقتی برای اولین بار نگاهت به گنبد امام حسین و امام علی افتاد و تماشای برق قشنگ چشمانت،▫️علی علی گفتن هات وقتی وارد صحن و سرای مولا شدی▫️ شب بیداری ها و جارو زدنات و ظرف شستن هات و چایی دادنت به زوار▫️ ، همه و همه مثل نوری در پرونده اعمالت میدرخشه تا روز قیامت و آقا هم نوکرشو تو ماه محرم ؛ شب جمعه ، شب زیارتی امام حسین ؛چند روز مانده به اربعین میهمان خودش کرده...یا امام حسین هوای خادم خودتو داشته باش.خدا بهمرات علی جان....( احمدی اتویی) . خادم ، خادم ، جانبازکربلایی علی واثقی ، برادر والامقام عسگری واثقی روحش .... https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
37.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت جانباز شهید علی_ واثقی شادی روحش صلوات https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
💠 رمان.... شهیدسیدعلی_حسینی 🔻🔻🔻🔻
۳۲》 "تنبیه عمومی" 🔹 علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... ✅ اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم... 💢به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ... 🔹تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم 🔸علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ... - جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... 💢 بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ... و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ... 🔸داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ... - خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ... و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ... 💢 علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد ... - خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ... ❤️ و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ... 💢 بچه ها هم دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... 💞 منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... ✅ اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من... رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی) https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
۳۳》 "نغمه اسماعیل" 🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... 🔸 دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... ⭕️ هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ... 🔸اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت .. 🔵 عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ... ✔️ پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...✅ 🔵 بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ... - هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ... جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ... - به کسی هم گفتی؟ 💢 یهو از جا پرید ... - نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ... دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ... - تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ... رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی) https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
هر شب به یاد بودن، نعمت‌وسعادتی است که باید قدرش را بدانیم و خداراشاکرباشیم که شهدا قبولمان کردند و به لحظه لحظه زندگیمان نظر می‌کنند و درمحفل نورانی و آسمانیشان راهمان دادند وچه حس خوب‌و لذت‌بخشی است‌با شهدا رفیق و همراه شدن... https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹