#شهدا_طبیب_دلهاےبیمارند
هواے آلوده ے
شهر دل ها را بہ نفس انداختہ
طبیب دلٺ ڪہ شهــدا باشند
هواےدلٺ هم آسمانے مےشود
دلم آسمــان مےخواهد
🔴شهیدانی که به جای سردار سلیمانی ترور شدند...
🍃🌸یکم تیرماه سالروز شهادت
شهید حسن غفاری
شهید علی امرایی
شهید محمد حمیدی
🍃🌸قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید حسن و محمد که در خودرو پر از مهمات و سلاح های انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور می کنند و مورد هدف موشک قرار می گیرند.
پس از اینکه سردار سلیمانی به محل شهادت میرسد خطاب به همراهانش میگوید :
" داعشیها برای ماشینی که من در آن بودم نقشه کشیده بودند. ماشین علی امرایی و حسن و محمد را اشتباهی به جای ماشین ما زدند."
#حاج_قاسم دست علی را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد...
#التماسدعایخیر
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#مدافع_حرم
#شهید_علی_امرایی(حسین ذاکر)
ولادت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲
شهادت: ۱۳۹۴/۴/۱
درعا، سوریه
.
🔸کارمند #کمیته امداد توضیح داده بود که ۲ خانواده و ۳ یتیم تحت پوشش و حمایت مالی? علی آقا بودند. یعنی علی مجموعا" #۸یتیم را سرپرستی میکرد.
🔹تازه بعد از یک عمر زندگی با #علی فهمیدم که درآمدهایش? را کجا خرج میکرده و من که #مادرش بودم نفهمیدم علی چه کار میکرد!
💥یک #خیّر به تمام معنا بود
🔸پدر شهید مدافع حرم علی امرایی میگوید پس از #شهادت فرزندم کمکم متوجه کارهای خیر او شدیم و حتی فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشته و از او به عنوان «کمسنترین خیّر» تقدیر شدهبود.
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#فرازی_از_وصيتنامه
#شهید_علی_امرایی
دلم برای حرم حضرت رقیه (ع) و حضرت زینب (ی) خیلی تنگ است. به این سفر می روم چون نیاز است الان در آنجا باشم. به خاطر آرامش دل حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) و امام حسن (ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب (س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب (ع)».
حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم امام حسین (ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من رو سیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.
🔸️*علی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت. علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی پنجم ماه مبارک رمضان، ساعت ۱۱ صبح با زبان روزه آماده مأموریت شدند. علی آقا مرتباٌ به دوستانش میگفت: «من امروز به شهادت میرسم و شب بعدی درمیان شما نیستم.» آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودرو پر از مهمات و سلاحهای انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور میکنند و مورد هدف موشک قرار میگیرند.
🔸️*بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچهها میرسد، خیلی متأثر میشود و به گفته همرزمان شهید خیلی گریه میکند. حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد. به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. بعداٌ دوسه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.» بعداٌ که حاجی هم شهید و دستش از بدنش جدا شد، "روضه دست" دوباره برای ما زنده شد.
شهید مدافع حرمی که به جای سردار سلیمانی ترور شد...
آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. اما علی مورد هدف موشک قرار میگیرد، گویی تقدیر بر این بود که علی برود و فرمانده ۴ سال دیگر در این میدان نقش آفرینی کند.
شهید مدافع حرم، #علی_امرایی سال ۱۳۶۴ در شهرری به دنیا آمد. فرزند چهارم غلامرضا بود. در رشته کامپیوتر دیپلم گرفت و در همین رشته در دانشگاه ادامه تحصیل داد. فرماندهی پایگاه بسیج مسجد سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت. در همان سالها مسئولیت کاروان اردوهای راهیان نور و کاروانهای زیارتی قم و جمکران را بر عهده داشت. از نیروهای مستشاری سپاه در سوریه بود. در سوریه نام جهادی «حسین ذاکر» را انتخاب کرده بود، در تاریخ اول تیرماه سال ۱۳۹۴ مصادف با پنجم ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا با زبان روزه در سن ۳۰ سالگی به شهادت رسید.
پیکر علی نه سر داشت نه چندان بدنی. به آرزویی که از نوجوانی دنبالش بود رسید. از پیکر مطهرش یک دست و پارههایی از بدن بازگشت. همان دستی که همیشه یک دستبند به نام زیبای یا ام البنین(س) به آن میبست. آن را با کفن متبرکی که از کربلا آورده بود و سالها در خانه جلوی چشممان بود، کفن کردند و یک مهر تربت در کفنش گذاشتند. پیکر علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی در شهرری تشییع و نماز آنها با حضور خیل عظیم مردم روزهدار در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) خوانده شد و بعد جمعیت به سمت بهشت زهرا(س) حرکت کردند.
#مدافع_حرم
#شهید_محمد_حمیدی
شهید «محمد حمیدی» در سال ۱۳۵۸ متولد شد. او به ابوزینب معروف بود، در مسیر دمشق درعا در جنوب سوریه بر اثر انفجار مین به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. شهید حمیدی به شجاعت و دلیریِ خاصی شهرت داشت. یکی از اطرافیان او نقل کرده است که جایی در حین مبارزه نیروها در حال عقب کشیدن بودند اما شهید حمیدی برعکس همه نیروها، اسلحه خود را برداشت و به دل دشمن زد و دو نفر از این نیروهای تکفیری را نیز به اسارت گرفت و بسیاری را نیز به هلاکت رسانید.
💠یکی از دوستان شهید «محمد حمیدی» از قول مادر این شهید مدافع حرم روایتی نقل کرده و میگوید: بار آخر که محمد زخمی شد و برگشت، به مادرش گفته بود لیاقت شهادت نداشتم چون تو از ته قلبت راضی به رفتن من نیستی! دلت را با خدا صاف کن تا خدا مرا ببرد. همین اتفاق هم افتاد. گویی مادرش خواسته محمد را اجابت کرد. وقتی رفت دیگر برنگشت و در مسیر دمشق درعا، در جنوب سوریه به شهادت رسید.
محمد حمیدی در نبرد با ترورویستهای داعش به فیض شهادت نائل آمد؛ از این شهید بزرگوار یک فرزند سه ساله بهنام “طه” به یادگار مانده است.
#شهید_مدافع_حرم_محمد_حمیدی
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#شهید_محمد_حمیدی
#شهید_مدافع_حرم
دلنوشته شهید حمیدی:
شهادت رالیاقت لازم نیست معرفت لازم است,منتهی آرزوی هرانسانی رسیدن به کمال است که راه گریز و سریع آن جهاد در راه اوست ،که هر کسی نتواند این نانوشته راخواند و آنرا تفسیرکند.
کمال را صلاتیست دورکعتی که وضویش باخون است و لاغیر،حال هرکسی این وضو نتواند که سرمنزل راه است ،منزل بعدی نیت و قیام است که دعوت میباشد،منزل سوم طی طریق و ذوب الی الله است که کمترکسی به این مقام رسیده .
گریز دیگر توسل است که بهترین آن نور اعظم دخت خاتم است که تمام راهها بدو ختم شود و راههای دیگر ختم بدین راه است وراه دگر ندارد تمام .
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
46.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های کمتر شنیده شده از همسر شهید مدافع حرم محمد حمیدی
زبان قاصره از دین ما به خانواده شهدا
آرامشی که الان داریم مدیون شماییم.
#مدیون_شهدا_هستیم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#بدون_تو_هرگز 64
"جراحی با طعمِ عشق"
برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ...شده بودم دستیارِ دایسون...
انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم
... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطفِ ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسماً گریه کنم
⭕️ برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالتِ خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد...
–من موقع کار آدمِ جدّی و دقیقی هستم... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و...
🔹داشتم از خجالتِ نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود...
🔸چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم...
–اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در موردِ شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصابِ جراح بازی کنید ...حتی اگر دستیار باشه...✔️
💢 خندید ... سرش رو آورد جلو...
–مشکلی نیست ... انجامِ این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی...
🔷 برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیمِ قلب بزنم یه نفر رو لِه کنم...
🔺 با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ...
✅ البته تمرینِ خوبی هم برای صبر و کنترلِ اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در موردِ شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم....!
توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبتِ جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه......
رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#بدون_تو_هرگز 65
"برو دایسون"
⭕️ یکی از بچه ها موقع خوردنِ نهار ...رسماً من رو خطاب قرار داد...
–واقعاً نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی...! اون یه مردِ جذاب و نابغه است ... و با وجودِ این سنی که داره تونسته رئیسِ تیمِ جراحی بشه...
همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد ...
🔹و من فقط نگاه می کردم ... واقعاً نمی دونستم چی باید بگم ... یا دیگه به چی فکر کنم ...
🔺برنامه فشرده و سنگینِ بیمارستان...
🔺فشارِ دو برابر عمل های جراحی ...
🔺تحملِ رفتارِ دکتر دایسون که واقعاً نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه ...
حالا هم که......
🔸 چند لحظه بهش نگاه کردم ... با دیدنِ نگاهِ خسته من ساکت شد ...
🔵 از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون ... خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم...
سرمای سختی خورده بودم ...
با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن...
تبِ بالا، سر درد و سرگیجه ... حالم خیلی خراب بود ... توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد...
چشم هام می سوخت و به سختی باز شد ... پرده اشکِ جلوی چشمم ... نگذاشت اسم رو درست ببینم ... فکر کردم شاید از بیمارستانه ... اما دایسون بود ....!
💢 تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن...
–چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلاً خوب نیست...
🔷 گریه ام گرفت ... حس کردم دیگه واقعاً الان میمیرم ... با اون حال ... حالا باید...
❇️ حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترلِ خودم داشته باشم...
–حتی اگر در حالِ مرگ هم باشم ...اصلاً به شما مربوط نیست...
و تلفن رو قطع کردم ......
🔸به زحمت صدام در می اومد ... صورتم گُر گرفته بود و چشمم از شدتِ سوزش، خیس از اشک شده بود...
رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک يا اباعبدالله
#شبجمعه_دلتنگحرم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
Hossein Khalaji - Salam Arbabam (320).mp3
7.41M
سلام اربابم
امید قلب بیمارم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
هر شب به یاد #شهداوباشهدا بودن، نعمتوسعادتی است که باید قدرش را بدانیم و خداراشاکرباشیم که شهدا قبولمان کردند و به لحظه لحظه زندگیمان نظر میکنند و درمحفل نورانی و آسمانیشان راهمان دادند
وچه حس خوبو لذتبخشی استبا شهدا رفیق و همراه شدن...
#شهدااصحابآخرالزمانیامامزمانند
#زندگیوعاقبتمونشهداییانشاالله
#اللهمالرزقناتوفیقشهادتفیسبیلک
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹