48.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که باب الحوائج شد
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#کرامت_شهیدسیدجعفرمظفری
#توسل_به_شهدا
💠 بنده امیر رضا اسماعیلی پرسنل پلیس راه استان مازندران هستم یکی ازهمکاران بنده به نام آقای عباس ذلیکانی دارای فرزند 2 ساله ای می باشد.فرزند ایشان سال 89 بر اثر بلعیدن سوزن دچار خونریزی شدید شده بود.با توجه به مراجعات متعددی که به پزشکان داشتتند هیچ نتیجه ای حاصل نشد .
💠 پزشکان معتقد بودند تنها راه درمان جراحی تخصصی بود که هزینه آن خیلی زیاد بود وآقای ذلیکانی قادر به پرداخت این پول نبود . یک روز ایشان را در محل کار دیدم که پی در پی دنبال چاره ای برای رفع مشکل فرزندش می گشت. به ایشان گفتم شما که این همه تلاش کردید بنده هم به شما پیشنهادی می دهم شاید مشکلتان حل شودگفت:درخدمتیم.
💠گفتم:من یک شهیدی را می شناسم که از اقوام بنده است در منزل این شهید حسینیه ای وجود دارد که مردم شهر حاجت ها ومشکلات خودشان را با گرفتن روضه ای در این حسینیه حل می کنند شما متوسل به این شهید شوید انشاالله مشکلتان حل می شود.
💠ایشان هم تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند.نذر کردند و متوسل به این شهید بزرگوار شدند.بعد از چند روز وقتی به دکتر مراجه کردند طی عکسبرداری که توسط پزشکان انجام شد سوزنی که تاچندروز قبل در شکم این کودک بود به صورت معجزه آسایی محو شد وهیچ اثری از سوزن نبود که این اتفاق موجب تعجب پزشکان شده بود.تا به امروز هم برای فرزند ایشان هیچ مشکلی به وجود نیامده است.
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#پلاک_پنهان
🔻 قسمت #نه
کلید در را باز کرد و وارد خانه شد ،با دیدن کفش های زنانه ،حدس می زد که خاله سمیه به خانه شان آمده،وارد خانه شد و با دیدن سمیه خانم لبخندی زد :
ــ سلام خاله،خوش اومدی
ــ سلام عزیز دلم،خسته نباشی
سمانه مشکوکـ به چهره ی غمگین خاله اش نگاهی انداخت و پرسید:
ــ چیزی شده خاله؟؟
ــ نه قربونت برم
به سمت مادرش رفت و بوسه ای بر گونه اش کاشت:
ــ من میرم بخوابم ،شمارو هم تنها میزارم قشنگ بشینید غیبتاتونو بکنید،مامان بیدارم نکن توروخدا
ــ صبر کن سمانه
ــ بله مامان
ــ خانم حجتی رو که میشناسی؟
ــ آره
ــ زنگ زد وقت خواست که بیاد برای خواستگاری
ــ خب
ــ خب و مرض،پسره هزارماشاا... خوشکله پولداره خونه ماشین همه چیز
سمانه با اعتراض گفت:
ــ مامان ،مگه همه چیز پول و قیافه است ؟؟
ــ باشه کشتیم،مگه ولایی و پاسدار نمی خواستی،پسره هم پاسداره هم ولایی با فعالیتات هم مشکلی نداره،پس میشینی بهش فکر میکنی
ــ چشم
ــ سمانه ،باتو شوخی ندارم میشینی جدی بهش فکر میکنی
سمانه کلافه پوفی کردو گفت:
ــ چشم میشینم جدی بهش فکر میکنم ،الان اجازه میدی برم بخوابم؟؟
ــ برو
سمانه بوسه ای نمایشی برای هردو پرتاب کرد و به اتاق رفت ،خسته خودش را روی تخت انداخت و به فکر فرو رفت که چرا احساس می کرد خاله سمیه از اینکه این بحث کشیده شده ،ناراحت بود.
و خستگی اجازه بیشتری به تحلیل رفتار سمیه خانم را به او نداد و کم کم چشمانش گرم خواب شدند
#نویسنده: فاطمه امیری
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#پلاک_پنهان
🔻 قسمت #ده
صغری با صدای بلند و متعجب گفت:
ــ چی؟سمانه می خواد ازدواج کنه؟
سمیه خانم نگاهی به پسرش می اندازد و می گوید:
ــ فعلا که داره فکراشو میکنه،اگه دیر بجنبیم ازدواج هم میکنه
کمیل که سنگینی نگاه مادر و خواهرش را دید،سرش را بالا آورد و گفت:
ــ چرا اینجوری نگام میکنید؟
ــ یعنی خودت نمیدونی چرا؟
ــ خب مادرِ من ،میگی چیکار کنم؟
صغری عصبی به طرفش رفت و گفت:
ــ یکم این غرور اضافه و مزخرف رو بزار کنار ،بریم خواستگاری سمانه ،کاری که باید بکنی اینه
کمیل اخمی کرد و گفت:
ــ با بزرگترت درست صحبت کن،سمانه راه خودشو انتخاب کرده،پس دیگه جایی برای بحث نمیمونه
از جایش بلند می شود و به اتاقش می رود.
سمیه خانم اخمی به صغری می کند؛
ــ نتونستی چند دقیقه جلوی این زبونتو بگیری؟
ــ مگه دروغ گفتم مامان،منو تو خوب میدونیم کمیل به سمانه علاقه داره،اما این غرور الکیش نمیزاره پا پیش بزاره
ــ منم میدونم ولی نمیشه که اینجوری با داداشت صحبت کنی،بزرگتره،احترامش واجبه
بلند شد و به طرف اتاق کمیل رفت،ضربه ای به در زد و وارد اتاق شد،با دیدن پسرش که روی تخت خوابیده بود و دستش را روی چشمانش گذاشته بود،لبخندی زد و کنارش روی تخت نشست.
ــ کمیل ،از حرف صغری ناراحت نشو،اون الان ناراحته
کمیل در همان حال زمزمه کرد:
ــ ناراحت باشه،دلیل نمیشه که اینطوری صحبت کنه
سمیه خانم دستی در موهای کمیل کشید؛
ــ من نیومدم اینجا که در مورد صغری صحبت کنم،اومدم در مورد سمانه صحبت کنم
ــ مـــا مــــان ،نمیخواید این موضوعو تموم کنید
ــ نه نمیخوام تمومش کنم،من مادرم فکر میکنی نمیتونم حس کنم که تو به سمانه علاقه داری
کمیل تا خواست لب به اعتراض باز کند سمیه خانم ادامه داد؛
ــ چیزی نگو،به حرفام گوش بده بعد هر چی خواستی بگو
کمیل دیگه کم کم داره ۳۰ سالت میشه ،نمیگم بزرگ شدی اما جوون هم نیستی،از وقتی کمی قد کشیدی و فهمیدی اطرافت چه خبره،شدی مرد این خونه،کار کردی،نون اوردی تو این خونه ،نزاشتی حتی یه لحظه منو صغری نبود پدرتو حس کنیم ،تو برای صغری هم پدری کردی هم برادری.
نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
ــ از درست زدی به خاطر درس صغری ،صبح و شب کار می کردی،آخرش اگه تهدید های اقا محمود و داییت محمد نبود که حتی درستو نمی خوندی،من سختی زیاد کشیدم ،اما تو بیشتر.
مسئولیت یک خانواده روی دوشت بود و هست،تو برای اینکه چیزی کم نداشته باشیم ،از خودت گذشتی ،حتی کمک های آقا محمود و محمد را هم قبول نمی کردی.
اشک هایی را که بر روی گونه هایش چکیده بودند را پاک کرد و با مهربانی ادامه داد:
ــ بعد این همه سختی ،دلم میخواد پسرم آرامش پیدا کنه،از ته دل بخنده،ازدواج کنه ،بچه دار بشه،میدونم تو هم همینو میخوای،پس چرا خودتو از زندگی محروم میکنی؟؟چرا خودتو از کسی که دوست داری محروم میکنی؟
صدای نفس کشیدن های نامنظمـ پسرش را به خوبی می شنید که بلافاصله صدای بم کمیل در گوشش پیچید:
ــ سمانه انتخاب خودشو کرده،عقایدمون هم باهم جور در نمیاد ،من نمیتونم با کسی که از من متنفر هستش ازدواج کنم
ــ تنفر؟؟کمیل میفهمی داری چی میگی؟سمانه اصلا به تو همچین حسی نداره.
الانم که میبینی داره به این خواستگار فکر میکنه به خاطره اصرار خالت فرحناز هستش.بیا بریم خواستگاری،به زندگیت سرو سامون بده،
باور کن سمانه برای تو بهترین گزینه است
#نویسنده: فاطمه امیری
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
نماهنگ مهر مادری.mp3
2.33M
مهر مادری
کربلاییجواد #مقدم
#السلامعلیکیافاطمهالزهرا
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
هر شب به یاد #شهداوباشهدا بودن، نعمتوسعادتی است که باید قدرش را بدانیم و خداراشاکرباشیم که شهدا قبولمان کردند و به لحظه لحظه زندگیمان نظر میکنند و درمحفل نورانی و آسمانیشان راهمان دادند
وچه حس خوبو لذتبخشی استبا شهدا رفیق و همراه شدن...
#شهدااصحابآخرالزمانیامامزمانند
#زندگیوعاقبتمونشهداییانشاالله
#اللهمالرزقناتوفیقشهادتفیسبیلک
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
29.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊زیارتنامه شهدا با قرائت سردار پر افتخار شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه🕊
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
این که گناه نیست 26.mp3
5.25M
#این_که_گناه_نیست 26
#استاد_شجاعی
💢مثل جنین،که اگه سالم بدنیا نیاد؛
یعنی دورانِ رحمی موفقی نداشته...
اگر تو هم،
با یه روح سالم به برزخ متولد نشی؛
یعنی زندگی موفقی نداشتی❗️
اتلاف وقت، گناهه ها
#اخلاق_اسلامی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 الفبای زندگی رو به بچهها یاد بدیم!
💢 این موضوع رو قبل از هر چیزی به کودکان منتقل کنیم
#حجتالاسلام_پناهیان
#خانواده_آسمانی
#تربیت_معنوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
57.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه باید این گزارشو ببینند هم والدین هم دختران نوجوان/
به همین راحتی تلگرامتون را حک و اخاذی میکنند
شیادی که از طریق کانال تلگرام، دختران جوان را اغفال و از آنان اخاذی میکرد، توسط پلیس دستگیر شد
⚠️رفع فیلترینگ به سود چه کسانی است؟؟
#جهاد_تبیین_بر_همه_ما_واجب_است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_ایمانی :
بدان که برای این #چادر که هدیه #حضرت_زهرا سلام الله علیها است، خون دلها خورده شده و خون های بسیاری برای حفظ آن بر زمین ریخته است.
#مدیون_شهدا_هستیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا فقط آماده کردن خودمون و خانواده مون برای ظهور کافیه؟
حجة الاسلام مسعود عالی
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
37.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه #شهید به پشتیبانی از رهبری
#لبیکیاخامنهای
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنه_ای_الی_ظهور_الحجه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
ثواب فعالیت های امروز کانال را از طرف شهید
🌷سیدجعفر_مظفری 🌷
به امام زمان (عج) تقدیم می کنیم.
🤲زندگی و عاقبتمون #مهدوی و #شهدایی ان شاالله 🤲
#اللهمالرزقناتوفیقشهادتفیسبیلک
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹