eitaa logo
#خادمان‌‌‌شهدا_کانال کشوری
424 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
15 فایل
ما‌ از خم‌ پرجوش‌ ولایت‌ مستیم عهدی‌ ازلی‌ با ره‌ مولا بستیم بنگر‌ که‌ وظیفه‌ چیست‌ در‌ این‌ میدان ما‌ افسر‌ جنگ‌نرم ♡‌آقا‌♡‌ هستیم ارتباط با مدیر 👇 @sarbaze_emamzman
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید علی اکبر قربان شیرودی معرف به علی اکبر شیرودی در تاریخ ۲۵ دی ماه سال ۱۳۳۴ در روستای بالاشیرود در شهرستان تنکابن در یک خانواده کشاورز با تدین به دنیا آمد. وی دوران ابتدایی تا دبیرستان را در مدارس بالا شیرود، شیرود و تنکابن سپری کرد و پس از پایان تحصیلات دبیرستان برای یافتن کار به تهران رفت و در کنار آن به ادامه تحصیل پرداخت. شما برای در یافت بیشتر اطلاعات در برای شهید شیرودی با رزمندگان همراه باشی. شهید شیرودی بعد از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۵۱ خورشیدی وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شد و بعد از طی کردن مراحل استخدام در هوانیروز، دوره‌ مقدماتی خلبانی را در تهران تکمیل کرد. طی کردن دوره خلبانی با بالگرد کبری در پادگان هوانیروز اصفهان و فارغ التحصیلی به کسب درجه ستوان ‌یاری منجر شد و آغاز مسوولیت وی به طور جدی در عرصه خلبانی بود. اگر ما بخواهیم در چند جمله خصوصیات اخلاقی شید شیرودی را برای شما شرح دهیدم ، می توانیم به : توجه داشتن به خواندن نماز اول وقت ، ولایت پذیری ، عدالتخوهی و مقابله کردن با ظلم و ستم خدمت به اسلام در جبهه‌های جنگ شهید شیرودی در طی چندین عملیات هایی که انجام داده است تلفات به شدت سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط راهبردی غرب کشور وارد کرد. ایشان در طی همان زمان کوتاهی که در دفاع مقدس حضور داشت ، توانست رکورد بالاترین پروازهای جنگ با بالگرد کبرا را در دنیا به نام خودش ثبت کند. شهید شیرودی چندین بار از خطر گلوله‌های دشمن جان سالم به در برد ، در حدی که بالگردهای وی بیش از ۴۰‌ بار سانحه داده و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به بالگردش نیز ثبت شده است. شهید شیرودی درباره زمان جنگیدن ، معروف است. روزی شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت با او مصاحبه می‌کردند. در این زمان در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران ژاپنی که پرسیده بود، شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شهید شیرودی سرش را با لبخند بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ، ما برای اسلام می‌جنگیم. تا زمانی که اسلام در خطر باشد. شهید علی اکبر شیرودی در آخر به خلوصی که خواهانش بود رسید و مورد دعوت حق قرار گرفت و در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ در حالی که تانک های عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید. تیمسار فلاحی بعد از شهادت وی گفت : وقتی خبر شهادت شیرودی رابه امام دادم یک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا می گفت خدا آنها را بیامرزد ولی در مورد شیرودی گفت او آمرزیده است. شهید علی اکبر شیرودی عاشق انقلاب و ولایت بود و همیشه تلاش می‌کرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. شهید شیرودی عاشق پرواز کردن بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان ، را نمی‌شناخت و شبانه روز برای پیشرفت اهداف جنگی اش تلاش کرد https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
ماه هفتم در یزد رفتم سونوگرافی. دکتر گفت: مایع امنیوتیک دور بچه خیلی کمه باید استراحت مطلق داشته باشی. دوباره در یزد ماندگار شدم.. میرفت و می آمد. خیلی بهش سخت میگذشت‌ آن موقع میرفت بیابان. وقتی بیرون محل کار میرفت مانور یا اموزش، میگفت: میرم بیابون.. شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود ک میرفت دانشکده! میگفت: « عذابه من خسته و کوفته برم تو اون خونه سوت و کور‌... از صبح برم سرکار، بعد از ظهر هم برم تو خونه ای ک تو نباشی؟! دکتر ممنوع سفرم کرده بود. نمیتوانستم بروم تهران‌! سونوگرافی ها بیشتر شد. یواش یواش ب من فهماندند ک ریه بچه مشکل داره! آب دور بچه که کم میشد مشخص نبود کجا میره. هر کس نظری میداد: -آب ب ریش میره -اصلا هوا ب ریش نمیرسه - الان باید سزارین بشی دکترها نظرات متفاوتی داشتند! دکتری میگفت: شاید وقتی ب دنیت بیاد ظاهر بدی داشته باشه!! چند تا از پزشکا گفتن: میتونیم نامه بدیم پزشک قانونی ک بچه رو سقط کنی اصلا تسلیم همچنین کاری نمیشدم. فکرش هم عذاب بود..! با علما صحبت کرد ببیند ایا حکم شرعی اجازه چنین کاری را ب ما میدهد یا نه! اطرافیان تو فشار گذاشتند که: « اگر دکترها اینجوری میگن و حاکم شرع هم اجازه میده ، بچه رو بنداز! خودت راحت، بچه هم راحت.» زیر بار نمیرفتم. میگفتم: نه پزشک قانونی میام ن پیش حاکم شرع! یکی از دکترا میگفت: اگه من جای تو بودم تسلیم هیچ کدوم از این حرفا نمیشدم‌. جز تسلیم خود خدا! چون روح در این بچه دمیده شده بود سقط کردن را قتل میدانستم.. اگر تن ب این کار میدادم تا آخر عمر خودم را نمیبخشیدم داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش https://eitaa.com/khademanshohada خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_7416449350.mp3
9.02M
| ✘ خطر ریزش آخرالزمانی ✘ این خطر همه ما را تهدید می‌کند، حتی مراجع تقلید و علمای دین را❗️ ✘✘ ولی فقط یک عدّه ریزش می‌کنند !