🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_530
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
#سلام_امام_زمانم
عاقبت او #ظهور خواهد کرد
خاک را غرق نور خواهد کرد
روزی از این کویر این برهوت
ابر #رحمت عبور خواهد کرد
دل ما را که خشک و پژمرده است
همــچو باغ #بلور خواهد کرد
آه سوگند میخورم ای دل
عاقبت او #ظهور خواهد کرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❓❓❓❓
طبق روايت امام هشتم (علیه السلام) علت ناگذاري حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط پيامبر صلی الله علیه و آله چه بوده است؟
پاسخ:✅
امام رضا (عليه السلام) از اجدادش نقل مىفرمايد: پيامبر (ص) فرمود: اى فاطمه (سلام الله عليها)! آيا مىدانى که چرا «فاطمه» نام گرفتى؟
اميرالمؤمنين (عليه السلام) عرضه مىدارند: شما بفرماييد چرا فاطمه، «فاطمه» ناميده شده است.
پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: زيرا فاطمه (سلام الله عليها) و شيعيان فاطمه (سلام الله عليها) از آتش جهنم بازگرفته شدهاند و به آتش نخواهند رفت.»
العاصمي العسل المصفي ج 1 ص 139
#امام_رضا_علیه_السلام
#حضرت_زهرا_علیهاالسلام
#اهل_بیت
#حدیث
#خاطره
حاج همت دفترچه کوچکی داشت🍃 که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود.
یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان #شهید🌹 او بود. اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید شده بود.❤️
یکی، دو ماه قبل از شهادتش،
در اسلامآباد این دفترچه را دیدم. نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود🌷🌷 و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره کشیده شده بود.
پرسیدم: «این چهاردهمی کیه؟ چرا ننوشتهای؟»
گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی!»😔❤️
@khademe_alzahra313
فاطمیه که میشود
زیاد دست روی سینه بگذارید
و سلام کنید به علی ...
فاطمه غمزده از غربتِ علیست
#صلیاللہعلیک
#یامولایاعلیابنابیطالب
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌸در این چله شهدایی که انس خاصی با حضرت زهرا سلام الله علیه 🕊داشتند را معرفی میکنیم🌸
سی و نهمین روز از چله
مهمان سفره 🌷 شهید عل قوچانی 🌷
هستیم .
#شهدا و حضرتزهرا(س)
شهید که شد
جنازش موند تو منطقه
حاج حسین خرازی
منو فرستاد تا دنبالش بگردم
رفتم منطقه ، همه جا رو آب گرفته بود
هر چی گشتم اثری از علی نبود!
خبرش رو که به حاجی دادم، باورش نشد
خودش اومد باز گشتیم، فایده نداشت ،
جنازش موند که موند ...
علی دو سال قبل توی بقیع
متوسل شده بود به بانوی مدینه
خواسته بود شهید که شد
بی مزار بمونه شبیه بی بی
حاجتش رو گرفت ،
همون طور که میخواست
گمنام باقی موند و بدون مزار ...
سردارجاویدالاثر #شهید_علی_قوچانی
فرمانده؛تیپ یکم
لشکر ۱۴ امام حسین(ع)
علی را دیده بودند،همیشه در تلاش و تکاپو بود و خودش را به کاری مشغول می کرد، بعضی شب ها وقتی همه می خوابیدند بلند می شد وزباله ها را جمع می کرد و به محل جمع آوری زباله ها می برد.
با اینکه فرمانده بود ولی از کارهای پیش پا افتاده هم کوتاهی نمی کرد. سوله ای را که برای استقرار نیروها در سنندج تحویل گرفته به تنهایی جارو زد و آماده کرد تا نیروهای گردان که از مرخصی آمدند راحت باشند.آنقدر گرد و غبار روی صورتش نشسته بود که به سختی می شد او را شناخت.
به بیت المال خیلی اهمیت می داد،از طرف سپاه یک سفر به مشهد مقدس رفت ولی وقتی برگشت نصف هزینه ها را محاسبه کرد و پرداخت.
در محور سنندج - کامیاران مورد کمین کومله قرار گرفت با این که از ناحیه کتف و هر دو پا مجروح شده بودسعی کرد ماشین را از تیررس عوامل ضد انقلاب دور کند. می گفت:با این که خودرو آسیب دیده ولی با این حال متعلق به بیت المال است و باید آن را حفظ کرد.
بچه های لشکر حاج علی قوچانی را بارها با تن مجروح و عصا به دست در عملیات ها دیده بودند، به او گفتند:« ظاهراً زخمی شدن ودرد کشیدن برایتان مهم نیست؟» می گفت :« چرا ولی صبر و تحمل مشکلات در راه خدا در نزد وی محفوظ است و نیازی به آشکار کردن آن نیست.»
به قول خودش نمک تمام عملیات ها راچشیده بود،بیش از ده بار در عملیات های مختلف مجروح شد ولی مجروحیت ها باعث سستی او نشد.
به مادرش گفت:« چرا امروز برای سرکشی مجروحین به بیمارستان نرفتی؟»، مادر گفت:«تو خودت مجروح هستی و نیاز به مراقبت داری»، گفت:« من تنها هستم ولی مجروحین در بیمارستان زیادند».خیلی سفارش به مراقبت و سرکشی از مجروحین را داشت.
در آخرین مرخصی که آمده بود برای انتخاب اسم برای فرزندش با همسرش مشورت می کرد، همسرش گفت:« اگر دختر بود اسمش را زهرا بگذاریم»،گفت:«قبول دارم هم زینب،هم فاطمه ،هم زهرا ، همه را دوست دارم هر کدام باشد خوب است، اما زینت هیچوقت آغوش گرم پدر را لمس نکرد».
به مادرش می گفت:« اگر روح از جسم برود آیا دیگر جسم به درد می خورد؟»، مادر گفت:« نه...»، گفت: «اگر جسم را به خاک بسپارند این ناراحتی دارد؟» ، مادر گفت:« نه، یعنی مفقودالاثر ، یعنی این که خدا کسی را که دوست دارد روح و جسمش را با هم می برد». گویا علی از نحوه شهادتش خبر داشت و می خواست نظر مادرش را در این مورد بداند.