eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
582 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ✨ روز شنبه تون پر از خیر و شادی و برکت ☀️امروز متعلق است به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم❤️ 🌄روزمان را با سلام و درود و صلوات بر پیامبر اکرم رحمت للعالمین❤️ شروع می کنیم و بی نهایت خوشحالیم که درین روز مهمان ایشان هستیم و تصمیم ها و کارهای امروزمان را به ایشان هدیه می دهیم🎁 ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... ✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح) 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله دعای روز شنبه: https://eitaa.com/womanart2/73 زیارت روز شنبه: https://eitaa.com/womanart2/75 ✨✨✨✨✨✨✨✨ @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 فصل اول قسمت 7⃣ زشته با وسایل بریم خونه ی م
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 فصل اول قسمت 8⃣ ابراهیم وژیلا ان شب را در اتاق کوچکی که مهمان خانه به حساب می امد،خوابیدند.😴😴 صبح زود ،ژیلا وقتی چشم باز کرد ،ابراهیم را ندید.😒😒 از جا برخاست.ابراهیم در یادداشت کوچکی به همسرش نوشته بود که مجبور است به مقر فرماندهی سپاه برود وشب بر میگردد😔😔😞 ژیلا از اینکه تنها مانده بود ،ناراحت شد.اهسته از اتاق بیرون امد توی حیاط به دست شویی رفت😒😒 کنار حوض وضو گرفت وبرگشت داخل اتاق نماز ودعا خواند و دوباره سرش را روی بالش گذاشت.😞😞پتو راکشید روی خودش و به ابراهیم فکر کرد.😒 ابراهیم رفته بود و ژیلا دل تنگ او بود.😔😔 هنوز او را سیر ندیده بود😞😞دوباره تنها شده بود تنها وغریب😞😞😔😔 چند دقیقه بعد صدای به هم خوردن لنگه های چوبی در حیاط را بر یکدیگر ،حس کرد و بعد صدای زن صاحب خانه راشنید که از شوهرش می پرسید:کی برمی گردی حاجی؟؟😒😒😔😞 با خداست. فعلا خداحافظ.✋✋ به سلامت✋✋😢😢 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
سلام علیکم 💐 پنجمین روز از چله 🌟 پنجم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷 مهدی طیاری 🌷هستیم.
سلام علیکم 💐 ششمین روز از چله 🌟 پنجم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷 حسن شفیع زاده 🌷هستیم.
حسن در مرداد ماه سال 1336 ه.ش در یک خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد گردید و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن، متدین و مقلد امام پرورش یافت. از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامه های سوگواری امام حسین(ع) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان شهید پرور حضرت اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید. سادگی، بی آلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه بود. حق را می گفت ولو به ضررش تمام شود. در محله شاخص و محور همسالان خود بود. به مسجد که می رفت چون بزرگترها عمل می نمود و از جمله کسانی بود که در پذیرایی عزاداران حسینی نقش فعالی داشت.
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کس دگر. ... دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر. ... سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است. در سمت فرمانده توپخانه سپاه در ، ، ، ، ، ۲، ۴، ، ، ۸، ۴،  ۵،  ۸ شرکت داشت. وی در کنار  از جمله فرماندهانی بودند که در بنیان‌گذاری سپاه نقش اصلی را ایفا کردند.
 با شروع جنگ تحمیلی، شفیع‌زاده راهی جبهه نبرد شد. در آن زمان خرمشهر سقوط کرده و آبادان در محاصره دشمن بود. مهدی باکری و حسن شفیع‌زاده با یک قبضه خمپاره 120 میلی‌متری مأمور شدند تا به آبادان بروند. آن‌ها با زحمات بسیار از طریق ماهشهر به جبهه آبادان رسیدند. مهدی باکری فرمانده این قبضه و شفیع‌زاده دیده‌بان آن بود و سهمیه آن روزی سه گلوله خمپاره بود.14 در 30 خرداد 1360 دکتر مصطفی چمران نماینده امام و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم به شهادت رسید و مسئولان به این نتیجه رسیدند که ستاد جنگ‌های نامنظم تحت نظر بسیج و با فرماندهی حسن شفیع‌زاده به فعالیت‌های خود ادامه دهد. بدین ترتیب او مسئول سازمان‌دهی و ادغام نیروهای جنگ‌های نامنظم در نیروهای بسیج شد. در همین زمان سازمان‌دهی توپخانه سپاه را پیشنهاد کرد. شفیع‌زاده در پاسخ به سؤال یکی از دوستانش که چه شد به فکر تشکیل توپخانه افتادی، گفت:  ما وقتی به جنوب اعزام شدیم روزهای اول جنگ بود... در آبادان ساختمانی دوطبقه بود و به‌عنوان دیده‌بان به داخل ساختمان رفتم. وقتی وسعت و شدت آتش دشمن را دیدم پیش خود فکر کردم که بین چهار خمپاره و امکانات عظیم دشمن توازن وجود ندارد. آن موقع احساس کردم به سلاح دیگری نیاز داریم.
 نقل است که در قرارگاه کربلا دشمن اقدام به بمباران شیمیایی کرد. همگی نیروها ماسک ضد شیمیایی داشتند غیر از یک نفر که شفیع‌زاده فوری ماسکش را درآورد و به او داد. بعد از پیروزی رزمندگان قرار شد برای فرماندهان یگان‌ها هدیه‌ای تهیه شود. مسئول تدارکات یک دستگاه تلویزیون به شفیع‌زاده داد. او نپذیرفت و تلویزیون را از پشت ماشین برداشت و زمین گذاشت. مسئول تدارکات تلویزیون را پشت ماشین گذاشت. این کار چند بار تکرار شد و عاقبت نظر شفیع‌زاده غالب آمد. او گفت:  می‌دانید، ناخالص بودن عمل، نقطه شروعی دارد. من نخواستم این عمل نقطه شروعی در زندگی من باشد، می‌خواهم ذره‌ای ناخالصی در عملم نباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نظر کاربرگرامی😍 سپاس از همراهیتون🌹🌺🌹 کانال خودتون روبه دوستان معرفی کنید😊
مهمان ویژه ای از نیجریه، به زیارت شهدا مخصوصا، حاج قاسم آمده بود...خانم ... جومای احمد کاروفی @khademe_alzahra313
1.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 🎥 روایت حاج قاسم از حادثه‌ی هولناک اسپایکر و بلایی که بر سر دختران ایزدی آمد... حتی شنیدنش هم سخته چه برسه به دیدن این صحنه‌ها، چه ایثاری کردند مدافعان حرم @khademe_alzahra313